۱۴ بهمن ۱۳۸۴، ۱۵:۳۴

نمايشنامه‌نويسان برجسته جهان - 7

"جيمز جويس" نويسنده مشهوري كه در فقر از دنيا رفت

"جيمز جويس" نويسنده مشهوري كه در فقر از دنيا رفت

جيمز جويس نمايشنامه نويس و داستان سرايي است كه در زمان حياتش به شهرت دست يافت، اما دوره پاياني زندگي خود را در فقر به سر برد و با بيماري و فقر جان باخت.

به گزارش خبرنگار تئاتر "مهر"، جيمز آگوستين آلوي ژيوس جويس، مشهور به جيمز جويس در 2 فوريه ( 13 بهمن) 1882 در دوبلين پايتخت ايرلند چشم به جهان گشود. وي در خانواده اي فقير به دنيا آمد كه غير از خود 9 فرزند ديگر در اين خانواده وجود داشت و پدري الكلي و دايم الخمر كه هميشه عصباني بود و به عربده كشي و فحاشي و كتك زدن اهل خانه اش مي پرداخت، اين خانواده پر جمعيت را اداره مي كرد. مادرش تحت فشارهاي مالي و به خاطر وجود مشكلات زياد براي تامين معاش خانه دست به هر كاري مي زد. اين مساله به شدت روحيه حساس و تاثير پذير جيمز را در دوران كودكي آزار مي داد و محروميت هايي كه طي چند سال ابتداي زندگيش كشيد او را دچار نوعي سرخوردگي، افسردگي و بدبيني نسبت به نهاد خانواده و جنس زن كرد.

پدر جيمز جويس براي اينكه از هزينه هاي خانه بكاهد و شغل و درآمد آينده پسرش را تضمين كند، او را به مدرسه اي فرستاد كه به وسيله يسوعيان اداره مي شد. يسوعيان يا ژوزئيت ها فرقه اي از مسيحيان هستند كه از دستورات و فرامين ايكناس قديس پيروي مي كردند. وي 13 سال متوالي را در اين مدرسه سپري كرد و تحصيل اوليه خود را در اين مدرسه به پايان رساند. اما از همان زمان از انديشه هاي خشك كاتوليكي و كوته نظري هاي اطرافيانش او را به شدت آزرده خاطر مي ساخت. در سال 1898 وارد دانشگاه دوبلين شد و به تحصيل در زمينه زبان هاي خارجي پرداخت. وي تا سال 1904 به تحصيل خود ادامه داد تا اينكه به خاطر نگارش رساله اي كفر آميز مجبور به ترك دوبلين و كشور خود شد. وي به پاريس رفت و در اين شهر براي تحصيل در رشته طب وارد دانشگاه شد. اما پس از اتمام تحصيل، دوق و قريحه ذاتي او را به سمت مطالعه در رشته ادبيات و فلسفه سوق داد.

جيمز جويس در اين زمان يك مدت به مطالعه درباره افكار و زندگي "جيوردانو بورنو" پرداخت. بورنو فيلسوفي مذهبي در كشور ايتاليا بود كه در قرن 16 ميلادي مي زيست. به خاطر افكار و نوشته هايش ابتدا عنوان ارتداد به وي نسبت دادند و سپس او و آثارش را يكجا آتش زدند. اين فيلسوف نظريه دوگانگي در طبيعت را مطرح كرده بود كه بعدها در آثار هگل و سپس دانته مورد استفاده قرار گرفت. در همين زمان او به نگارش سلسله مطالبي درباره نمايشنامه نويسي دست زد و آنها را منتشر كرد. مطالعه آثار هنريك ايبسن باعث شد كه جويس به اين نمايشنامه نويس مشهور تمايل زيادي پيدا كند و مقالاتي را در مورد خصوصيات آثار وي به نگارش درآورد. جويس به تقليد از نمايشنامه نويس مورد علاقه اش "شغل پرافتخار" را به رشته تحرير درآورد كه پس از مدتي نسبت به نگارش اين اثر دچار ترديد شد و آن را از ميان برد.

وي در سال 1907 براي مدتي به دوبلين بازگشت، اما شرايط موجود در كشور او را مجبور به ترك دوباره وطن كرد. او به شهرهاي زوريخ، تريسته و رم سفر كرد و براي امرار معاش به تدريس انگليسي پرداخت. وي در همين سال نخستين اثر منظوم خود با عنوان "موسيقي مجلسي" را به نگارش درآورد. سپس نگارش مجموعه داستان هاي "دوبليني ها" را آغاز كرد و موفق شد در سال  1916 اين اثر را  به عنوان نخستين اثر بلند داستاني اش منتشر كند. وي همچنين همان سال رمان دوم خود با نام "تصوير هنرمند در جواني" را منتشر كرد.

جويس مدتي بعد نسبت به نگارش "دوبليني ها" دچار ترديد شد و درباره نگاه كاريكاتوري خود راجع به دوبلين و اينكه از اين اثر بوي انزوا و فرار وي از اين شهر مي آيد، احساس نوعي بدبيني كرد، اما به خاطر تاثير هاي آزادي بخشي كه اثر در خود داشت نسبت به اثر تغيير نگاه داد. وي در سال 1918 تنها اثر نمايش خود با عنوان "تبعيدي ها" را انتشار دارد كه البته در زمان حيات جويس اين اثر شهرت نيافت، اما بعدها به عنوان اثري در خور توجه در بسياري از شهرهاي اروپا بر صحنه رفت. اين نمايشنامه در اصل شرح زندگي خود او به شمار مي رود و حوادثي را بازگو مي كند كه در زندگي او به صورت واقعي اتفاق افتاده است. جويس زماني اين اثر را به نگارش در مي آورد كه تحت تاثير هنريك ايبسن و نمايشنامه هاي "خانه عروسك" و "هدا گابلر" اين نمايشنامه نويس است به همين خاطر در اين درام مساله آزادي در عشق و تملك در ازدواج به خوبي ديده مي شود.

جيمز جويس در سال 1919 داستاني با عنوان "اوليسس" (Ulysses) را در پاريس به چاپ مي رساند كه نقطه نظرات گوناگوني را بر مي انگيزد و همين مساله موجب شهرت نويسنده مي شود. او اين اثر را بر اساس كتاب شعر هومر با عنوان "اديسه" به نگارش درمي آورد و از نظر موضوع و قالب حماسه هومر را دنبال كرده است. اين كتاب سالها به عنوان كتابي گمراه كننده شناخته مي شد و كمتر ناشري حاضر به چاپ آن بود. "اوليسس" در فوريه 1922 ميلادي در پاريس انتشار يافت و بي درنگ در همه  كشورهاي انگليسي زبان فروش و نشر اين كتاب ممنوع اعلام شد. موريس دارانتيه پس از آن دوهزار نسخه از كتاب را كه جان رادكر در پاريس براي نشر اگوييست سفارش داده بود، چاپ كرد. يك چهارم اين تيراژ محدود در اداره پست نيويورك لو رفت و توقيف شد. چاپ دوم آن توسط نشر اگوييست كه پانصد نسخه بود، تماما توقيف شد. شرايط، ده سال تمام به همين شكل ماند. اين رمان بعدها در 1933 در آمريكا و در 1936 در انگليس اجازه انتشار يافت. جيمز جويس نام اين كتاب را از اوديسه، اثر بزرگ حماسي هومر، شاعر يوناني، اخذ كرده  است. وي با انتشار رمان اوليس شهرتي جهاني را از آن خود كرد.

جويس در سال 1939 دشوار ترين كتاب خود با عنوان "بيداري فينگان" را انتشار داد كه در آن به عالم هنر و تكنيك هاي هنري موجود در آن سال ها توجه خاصي شده بود. وي در قالب مصاحبه اي گفته بود: "كتاب من روز به روز واقعيت بيشتري را مطرح مي كند. من مي خواستم يك درام به وجود بياورم، ولي پس از مدتي "آنا"  قهرمان داستان برايم به صورت يك مجهول درآمد. فكر كردم اگر نمايشنامه اي بنويسم، موفق نخواهم شد اين موجود تازه جان گرفته را بشناسم."

دو كتاب آخر جيمز جويس تحولي در ساختمان درام و فرم داستان به وجود آورد. آخرين كتاب او اثر بسيار مهمي در ادبيات به شمار مي رود. چون در عين حال كه زباني صريح و آزاد و دارد پر از ابهام و استعاره هاي مختلف است كه تخيلات نويسنده در آن نقش مهمي را ايفا مي كند. جويس از نويسندگان سورئاليسم به شمار مي رود كه در طول فعالتي خود كنكاش در پنهاني ترين زواياي روح را به اين مكتب اضافه كرد. ايبسن، ويليام بليك و دانته از جمله افرادي بودند كه به شدت مورد توجه اين نويسنده قرار داشتند.

جيمز جويس پس از سالها ضعف و درد چشم و پس از بارها عمل جراحي در سن 40 سالگي قدرت بينايي بسيار كمي داشت. وي در 13 ژانويه 1941 در حالي كه از درد چشم و فقر و بيماري رنج مي برد، در زوريخ چشم از جهان فروبست.

کد خبر 286273

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha