۳ تیر ۱۳۸۶، ۹:۳۸

دکتر فولادوند : خاورشناسی ذاتا ابزار استعمار نیست / فوشه کور : در سایه فرهنگ ایران زیسته ام

دکتر فولادوند : خاورشناسی ذاتا ابزار استعمار نیست / فوشه کور : در سایه فرهنگ ایران زیسته ام

شانزدهمین جایزه ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار یزدی دیشب در حضور اساتید داخلی و خارجی زبان و ادبیات فارسی به " شارل هانری دوفوشه کور " ایران شناس فرانسوی اهدا شد.

به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای این مراسم دکتر عزت الله فولادوند با اعلام اینکه در سال های اخیر در ایران در برپایی مجالس بزرگداشت و ( به تعبیر عجیب متاخرین ) نکوداشت راه افراط را پیموده ایم گفت: در این مدت گاهی از انسانی یا چیزهایی تجلیل کرده ایم که براستی نه نیک بوده اند و نه بزرگ . اما در مورد پروفسور فوشه کور باید گفت که در حال حاضر اندکند کسانی که خدمات شان کمتر به فرهنگ و زبان و ادب فارسی مانند ایشان سزاوار تکریم باشد.

بخت با زبان فارسی یار بوده است

وی افزود: دانشور گرانمایه ما که اکنون هشتاد و دومین سال عمر را می گذراند ، استاد سابق زبان فارسی ، استاد سابق مطالعات ایران شناسی و اکنون استاد ممتاز دانشگاه سوربن جدید در پاریس است و در دوران تحصیل و تحقیق از محضر استادان بزرگی همچون بنونیست ، کربن و ژیلبر لازار بهره جسته است . کارنامه ایشان بر طبق کتابنامه ای که من در اختیار داشته ام شامل پنج کتاب و 60 مقاله علمی درباره ادبیات و چهره های نامدار ادب فارسی است و باید بگویم که بخت با زبان فارسی یار بوده است که چنین مردی بلندهمت و ژرف بین و سخت کوش به پژوهش در میراث ما روی آورده است.

فولادوند ادامه داد: این مایه از جد و جهد به عقیده من ملهم از روح تمدن اروپایی از رنسانس به بعد است که برای کنجکاوی و آموختن و افزایش غنای ذهنی و روانی از طریق کاوش در فرهنگها و تمدن های دیگر حدی نمی شناسد و معرفی خاورشناسی ذاتا به عنوان ابزار استعمار تا چه پایه دور از انصاف است. البته خاورشناسی نیز ممکن است مانند بسیاری چیزهای دیگر ( مانند هیات های مذهبی ، صنعت و حتی علوم پیشرفته ) ابزار گسترش نفوذ قدرت های غربی یا به اصطلاح امروزی امپریالیسم باشد . ولی این امر جدا از گوهر آن امور و به معنای نادیده گرفتن خدمات ارزنده آنها در پهنه جهان است.

این مترجم متون فلسفی بخشی از خدمات پروفسور فوشه کور را کتاب اخلاقیات او دانست و گفت: بحث در پهنا و ژرفای این اثر بی نظیر در این فرصت کوتاه ممکن نیست و باید در آغاز بگویم که من ایران شناس نیستم اما به ایران و ادبیات این سرزمین عشق می ورزم. رشته من فلسفه غرب است و بنابراین خواهم کوشید در ضمن بحث به بعضی نکات فلسفی اشاره کوتاه داشته باشم .

وی درباره موضوع و دامنه این کتاب توضیح داد : " اخلاقیات ؛ مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری " که رساله دکتری نویسنده بوده در 1686 در پاریس و ترجمه آن به قلم آقایان محمد علی امیر معزی و عبدالمحمد روح بخشان در 1377 در سلسله انتشارات مرکز نشر دانشگاهی و انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران منتشر شده است. در همین مقام جای دارد از همت و دقت مترجمان فارسی قدردانی شود .

فولادوند اضافه کرد: در " سرآغاز " کتاب نویسنده می گوید که " اساس کاوش من بر 55 متن اصلی استوار است و از 25 متن جا به جا بهره گرفته ام. علاوه بر این در بطن تاریخ حجیمی از متون ، 65 متن را باز شناخته و معرفی کرده ام ". پیداست که اگر بخواهیم از کلی گویی های بی حاصل بپرهیزیم و نخواهیم از اسلوب کهنه تذکره نویسی یا توالی تاریخی خشک پیروی کنیم و کوشش ما برای رسیدن به روح موضوع باشد ، تا چه حد به روش استوار علمی نیازمندیم و روش مندی و انضباط فکری نویسنده در این باب اعجاب آور است . در بحث از هر یک از بزرگان او نخست دقیقا نسخه شناسی می کند و هیچ نکته ای از پژوهش های نسخه شناسان را فرو نمی گذارد.

فارسی نه پهلوی است و نه یونانی و عربی

وی به موضوع اخلاق در  فرهنگ فارسی اشاره کرد و گفت:  او بحث را از اندرزنامه های اخلاقی قرن پنجم آغاز می کند. از اواخر آن قرن سلسله درخشانی از رسائل اخلاقی سنتی آغاز می شود که همگی ریشه در اخلاقیات اندرزنامه ها دارند. در این مسائل نقش ادبی رفته رفته گسترش می یابد و در آثار سعدی به اوج می رسد. از اواخر قرن ششم اخلاق سیستماتیک نشات یافته از طبقه بندی فلاسفه پدید می آید که محور آن  سه موضوع فرد ، خانواده و پادشاه است . نویسنده یاد آور می شود که فارسی نه عربی است و نه پهلوی و نه یونانی ، بلکه حاصل فرهنگی است با ویژگی های خود. اما در متون اخلاقی فارسی تنها از اخلاقیات رایج در زبان پهلوی استفاده نشده است و دین آنها به فرهنگ یونانی نیز که از دیرباز در آسیای مرکزی حضور داشته بسیار است.

وی غرض از اخلاق سنتی را از منظر این محقق فرانسوی اخلاق مندرج در اندرزنامه ها خواند و افزود: باید توجه داشت که اندرزنامه ها در بطن جهان اسلام شکل گرفته اند و تنها به این دلیل امکان پذیر شده اند که با اخلاق دینی تضاد نداشته اند. زمینه اصلی کتاب ، اخلاق سنتی است ولی نویسنده به اخلاق سیستماتیک نیز نظری می افکند . آنچه از آن به نام یا فلسفه اخلاق یاد می شود و در اندیشه فیلسوفان جدید و معاصر غربی مانند اسپینوزا و مانند هیوم و کانت و روسو و میل و اگزیستانسیالیست های قرن بیستم و دیگران در کنار هستی شناسی و منطق و معرفت شناسی جایگاهی ممتاز دارد در نوشته پروفسور فوشه کور حتی به منظور نقد و مقایسه موضوع بحث نیست . همچنین او از بررسی ایدئولوژی نهفته در شالوده اخلاقیات ایرانی که به جهان نگری و ارزش های ایرانیان رنگ خاص آن را می بخشد خودداری می کند. به نوشته او " ادبیات اخلاق موجود در زبان فارسی در چهارچوب ادبیات آموزشی جای می گیرد " و صورت اولیه آن کلمات قصار است . آنچه بیش از همه زندگی اخلاقی نسل های پیاپی مردم این سرزمین را تحت تاثیر قرار داده ، فصاحت و بلاغت و حکایات سعدی در گلستان و بوستان بوده است .

فولادوند خاطرنشان کرد: نویسنده به چند ویژگی اخلاقی در متون فارسی اشاره می کند. یکی ابتنای آن بر اندرز ، و خطاب اندرز به انسان بالغ به خصوص شخص اول جامعه یعنی پادشاه است . دوم اینکه اندرز مخاطب را به شنیدن ندای تجارب بهترین انسانها دعوت می کند نه به آواز ضمیر خویش ... و همین جا باید تذکر دهیم که این شاید بزرگترین وجه افتراق آن از فلسفه جدید اخلاق در غرب است. سوم ویژگی که باز هم آن را از فیلسوفان غربی اخلاقی جدا می کند، تقابل اخلاق با تقدیر یا کوشش انسان در برابر سرنوشت ایزدی است . عقیده ای که اسلام به ارمغان آورد این بود که جهان با نظم خداوند آغاز شده است. صورت خاص این نظم ، دعوت مسئولان به امر به معروف و نهی از منکر و فراخواندن زیر دستان به اطاعت است . اما انسان یکسره تابع جبر نیست . می تواند برخی از اجبارها را بپذیرد و بعضی دیگر را رد کند و از روزنه هایی که در جبر و تقدیر به نام " فرصت " وجود دارد بهره بگیرد .

وی تصریح کرد: انسان عاقل و عاقبت اندیش می تواند از طریق آن روزنه ها به انتخاب اخلاقی خویش فعلیت بخشد. چهارم اینکه انسان عادل به یاری عقل بر غرایز پیروز می شود و به آنها نظم و اعتدال می بخشد ، زیرا شریعت اسلام منطبق با عقل است و به وسیله عقل آدمی را به پاکی و نیکی می رساند . بنابراین اخلاق همواره متعلق به حیطه عقل معرفی می شود .

هنر نزد ایرانیان نبوده است و بس

وی سپس به فصل های پنجگانه کتاب " مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی " اشاره کرد و ادامه داد: پروفسور فوشه کور شاهنامه را با درنظرگرفتن مقصود کلی آن یکی از نصیحت الملوک ها می داند. شاهان در حماسه ملی ایران با همه بزرگی و رنج هایشان اسیر سرپنجه تقدیرند، تقدیری که همه جا همچون ترجیعی پر از اندوه ناله شاعر را درآورده است. فر شاهی بر سراسر متن چیره است؛ فری که فراتر از انسان هاست و انسانیت هر کس بسته به آن است. به نظر او انوشیروان و وزیر خردمند او بزرگمهر شخصیت های اصلی شاهنامه اند.

دکتر فولادوند نقطه نظر فوشه کور را در تحلیل مقوله قدرت در شاهنامه این چنین توصیف کرد: قدرت مطلوبتر از هر چیزی است ولی قدرتی که نخست در دانش نهفته است و نور این دانش موهبتی آسمانی و برتر از نیروی انسان هاست. دانش باید در راستی و درستی متحقق شود. از نگاه فوشه کور در محیط فکری بین النهرین که فرهنگ های یونانی و ایرانی به یکدیگر می رسیدند ، اسلام با اندیشه های فلسفی گوناگون روبرو بود و می توانست آنچه را می خواست در خود جذب کند.

وی تصریح کرد: شاهنامه فردوسی نقطه اوج کوشش دست کم سه نسل از مردم خراسان برای جدا کردن میراث فرهنگی ایران از این التقاط فکری است. به نوشته دوفوشه کور گویی فردوسی و پیشکسوتان او قصد داشتند که بر خلاف ادیبان عربی نویس رشته این التقاط را قطع کنند و پایه های سنتی اصیل را بگذارند که تنها متکی بر اسناد ایران باستان باشد.

وی سپس به بازخوانی این اندیشمند فرانسوی از آرای سعدی شیرازی در باب اخلاق حاکمان، سفارش به تواضع ، رویگردانی از دین فروشان ریاکار و همچنین تصوف پرداخت و افزود: پروفسور فوشه کور ریشه قدرت سعدی را دو چیز می شناسد؛ یکی خصلت عام اخلاقیات او و دیگری هنر شاعری.

وی تصریح کرد: به عنوان یک ایرانی خود را رهین منت فوشه کور می دانم که عمر عزیز خود را بر سر تحقیق و تتبع در جانمایه های میراث ادبی این ملت بزرگ و کهنسال گذاشته است. اول آرزوی تندرستی او را دارم و دوم امیدوارم در نسل امروز ایران نیز کسانی پیدا شوند که در ادب و فرهنگ و فلسفه و اندیشه دیگر اقوام و ملل با همین خلوص و جد و جهد بی نظیر پروفسور فوشه کور عمیق شوند و میراث آنها را بهتر از پیش به ایرانیان بشناسانند و به ما نشان دهند که هنر نزد ایرانیان نبوده است و بس.

فوشه کور تمام کتاب های ادب فارسی را خوانده است

دکتر پورجوادی سخنران بعدی مراسم بود که نشریه " آبستراکتا ایرانیکا " را محور بحث قرار داد. به زعم پورجوادی در کشورهای خارجی محققان ادبیات فارسی و ایران شناسان را به دو دسته می توان تقسیم کرد. یک دسته کسانی که معلمان زبان فارسی هستند و در این راه در کشور خود به مرتبه استادی می رسند و کار عمده شان نیز تدریس زبان فارسی است. در میان این استادان عده ای نیز هستند که اگرچه زبان فارسی آموزش می دهند ولی خود محقق هم هستند و درباره ادبیات فارسی کوشش به خرج می دهند.

وی ادامه داد: در میان همین تعداد اندک محقق، معدود کسانی هستند که مستقیما با ایران و تحقیقات در ایران ارتباط دارند و از متون و پژوهش های روزآمدی که در ایران انجام می شود آگاهی کامل دارند. شاید این نکته چندان مهم به نظر نیاید ولی بسیار حائز اهمیت است که یک محقق غیرفارسی زبان متون فارسی را به راحتی بخواند.

دکتر پورجوادی تصریح کرد: بسیار اندکند کسانی که به زبان فارسی توجه داشته اما از حاصل کار محققان ایرانی بی اطلاع بوده اند. استاد فوشه کور هر چه کتاب در ایران در حوزه ادب فارسی وجود داشته خوانده است ؛ تا جایی که من درمانده ام که او آیا به همین میزان که آثار ایرانی را مطالعه کرده، آثار فرانسوی نیز خوانده است؟

این محقق ادبیات فارسی در بخش دیگر سخنان خود جزئیات و سرفصل هایی از "چکیده های ایران شناسی " (نشریه آبستراکتا ایرانیکا) ارائه کرد و انتشار مداوم این نشریه را از سالها پیش تاکنون به دو زبان انگلیسی و فرانسه ستودنی دانست.

دیگر سخنران مراسم دکتر تهمورث ساجدی بود که درباره ترجمه استاد دوفوشه کور از دیوان حافظ صحبت کرد. ساجدی با اشاره به آشنایی این محقق فرانسوی با چاپ های مختلف حافظ در ایران، کوشش 16 ساله وی را در ترجمه این اثر کلاسیک فارسی قابل توجه توصیف کرد.

دکتر ساجدی ضمن نقد برخی غزلیات ترجمه شده توسط او ، نحوه ترجمه و آهنگین ساختن متن اشعار به زبان فرانسه، وحدت معنی غزل ها و دیگر نکات فنی لحاظ شده در کتاب فوشه کور را مورد بررسی و ارزیابی قرار داد.

محقق فرانسوی : هنر جاودانه ایران را در حافظ یافتم

با پایان سخنرانی ها، علی دهباشی که اجرای مراسم را برعهده داشت متن منشور جایزه دکتر افشار را قرائت کرد. در این منشور آمده بود که جایزه شانزدهم دکتر محمود افشار یزدی به خاطر فعالیت های گسترده علمی، تحقیقیی و آموزشی ، پروراندن دانشجویان ادب فارسی و همچنین فعالیت های پرثمر در دایره المعارف ایرانیکا و دایره المعارف اسلامی به پروفسور دوفوشه کور تقدیم می شود.

برنده جایزه پس از دریافت منشور و نیز یک تخته قالی بافت نائین از دکتر مصطفی محقق داماد، پشت تریبون رفت و به زبان فارسی خطاب به حاضران گفت: امروز که در باغ موقوفات دکتر افشار گردهم آمده ایم می دانیم که منظور اصلی این بنیاد تکریم وحدت ملی و زبان فارسی و چاپ و نشر کتب و رساله ها و تجدیدنظر عاقلانه در شعر و ادبیات فارسی بوده است.  ما همه می دانیم که یکی از متولیانی که نامش در وقف نامه بنیاد موقوفات هم مشخص شده، ایرج افشار است که سالها به همراه محققان ایرانی در جستجوی نسخ خطی به کشورهای مختلف دنیا می رفتند و بیشتر اوقات با موفقیت بازمی گشتند.

وی اضافه کرد: امروز نوبت به من شده تا جایزه این بنیاد را دریافت کنم. مطمئنم که نام من را به همکارانم و نسل های گذشته ایران شناسان کشورم افزوده اید و این افتخاری برای من است.

به گفته این محقق ادبیات فارسی، فرانسه از دیرباز به فرهنگ جذاب ایران علاقه داشته است. وی تاکید کرد: همواره حکمت عملی ادبیات ایران را تحسین کرده ام. در دیوان حافظ توقف کرده ام ؛ چرا که در آن هنر جاودانه خاص ایران را دیدم که هنر در آن به اوج رسیده است. در سایه فرهنگ شما زیسته ام و پذیرایی شما باعث حمایت من شده است. از همه شما سپاسگذارم.

شانزدهیمن جایزه ادبی و تاریخی دکترافشار در میان میهمانان خارجی و چهره های صاحب نام ادب و فلسفه ایران نظیر دکتر محقق داماد، عزت الله فولادوند، دکترپورجوادی، ژاله آموزگار، شفیعی کدکنی، تهمورث ساجدی، علی اشرف صادقی، جلال خالقی مطلق، احمد جلالی، بهاءالدین خرمشاهی ، سفیر فرانسه و... به پروفسور شارل هانری دوفوشه کور به خاطر کتاب " مفاهیم اخلاقی در ادبیات فارسی از سده سوم تا سده هفتم هجری " تعلق گرفت.

گفتنی است هیئت گزینش این جایزه را دکتر سید مصطفی محقق داماد، سید جعفر شهیدی، محمد رضا شفیعی کدکنی، ژاله آموزگار، کاوه بیات و ایرج افشار برعهده داشتند.

پروفسور دوفوشه کور در ماه اوت 1925 در " سمه آک " فرانسه متولد شد و از سال 1952 به تحصیل زبان عربی در تونس پرداخت. وی از 1960 به بعد برای ادامه تحصیل در همان رشته با آموختن زبان فارسی در موسسه ملی و تمدن های شرقی پاریس و سپس دانشگاه سوربن و مدرسه مطالعات عالی (هوت زتود) با استادانی چون امیل بنونیست، هنری کربن و ژان اوبن به دریافت درجه دکتری نایل شد. موضوع رساله وی در این مقطع " وصف طبیعت در اشعار غنایی فارسی قرن پنجم " بود.
او سپس شش سال به عنوان عضو مرکز ملی تحقیقات علمی (cnrs) مامور مطالعه در نسخه های خطی ایران بود. در سال 1972 استاد زبان و ادبیات فارسی در موسسه ملی زبان ها و تمدن های شرقی شد و بعد از آن مدت چهار سال مدیریت بخش ایران شناسی آن موسسه را در ایران برعهده گرفت. در همین دوران مجله بین المللی آبستراکتا ایرانیکا را پایه گذاری کرد و از سال 1985 کوشش در موضوع " اخلاق در ادب فارسی " را آغاز کرد. او بازنشسته دانشگاه سوربن است که در پاره ای مجامع بین المللی مربوط به فرهنگ ایران عضویت رسمی یا افتخاری داشته و در کنگره های مختلف شرکت کرده است.

کد خبر 506681

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha