سخته از کسی بنویسی که ناغافل و غیرمنتظره در حادثه ای تلخ، با همسر و یگانه دخترش دنیای بی رحم مادی را رها کرد و رفت .
درسته... مرگ حقیقت انکارناپذیر زندگی است اما این حقیقت همیشه غمبار، سنگین و دردناک بوده و هست... غم و درد و سنگینی مرگ، امروز خبرگزاری مهر رو در فراق همکاری نشاند که آرامش و متانت ذاتی او فراموش نشدنی است .
از ابتدای صبح ، سکوت تلخ و گزنده ای فضای مهر رو گرفته و کسی توان و روحیه بیان کلامی رو نداره. همه به واقع سردرگریبان به شما می اندیشند آقای تکین که چه غمبار رفتید.
خبر رفتنتان مهر را تکان داد و ارتعاشات حاصل از این تکان همچنان می لرزاند دلها و چشمهایی را که یارای تحمل و پذیرش نبودنت را ندارند .
می گویند وقتی عزمتان را برای رفتن و نماندن جزم کردید که از نبود دخترتان مطلع شدید... ساعاتی بعد نیز همسرتان به شما پیوست.... چه خانواده همدلی، چه زیبا با هم تصمیم گرفتید بروید و نمانید.
امروز در مهر هیچکس قدرت کنترل احساساتش را ندارد، همه بی پروا می گریند و اشکهایی که سرازیر می شوند از تأسفها می گویند .... دستهایی که توان مقابله با هیجانات درونی را داشتند تا جایی که توانستند از شما نوشتند تا دیگران بهتر بشناسند دبیر عکس خبرگزاری مهر را .
آقای تکین! تصور می کردید روزی نباشید و همکاران امروز و دیروز چنین فراغتان را نجوا کنند؟ حتی آنها که دیگر با مهر همکاری ندارند؟
تراوش اینهمه احساس نشان از روح بزرگی است که همگان را تحت تأثیر قرار داده بود، همه کسانی را که امروز از صبر، آرامش و متانت شما گفتند .
گفتنیها را گفتند... گفتند در اولین برخورد شما را متین نامیدند.... از چهره ای گفتند که هرگز اخم روی آن ننشست، عصبانی نشد، بدخلقیها را با نهایت آرامش پشت سرگذاشت و آرامش بخش بود، گفتند از همیاری و همکاری بی حد و اندازه ای که هرگز خبرنگار یا سرویسی را بی عکس نگذاشت و گفتند و گفتند...
همکارانتان امروز از عشق شما به خانواده کوچکتان نیز گفتند که تاب و تحمل نداشتید حتی برای شبی آنها را تنها بگذارید.... از علاقه غیرقابل توصیفتان به "شکیلا" که نبودش را تاب نیاوردید .
چه خوش گفتند و خوب... و چه سعادتمندید شما که دنیای بی ارزش را با متانت و آرامش پشت سر گذاشتید و این شد که با رفتنتان دلهای بسیاری را سوزاندید تا همگان زبان به ستایشتان بگشایند.
اینهمه احساس در فراغ شما حاکی از سعادت دنیایی است که داشتید، کم نیست انسان طوری زندگی کند که جماعتی را اینگونه به ستایش وا دارد ... سعادت آخرت نصیبتان باد که با همه ناملایمات و سختیها به گونه ای کار و رفتار کردید که حالا ، در این زمان همه با تمام وجود، به دور از هرگونه ریا و تظاهر حسرت رفتنتان و نبودنتان را میخورند.
امروز اشکها بی اختیار با دیدن عکسهای شما موانع را شکستند و بی وقفه و بی محابا جاری شدند تا فریاد بزنند این را باور ندارند... فریاد بزنند تحمل جای خای شما در سرویس عکس خبرگزاری مهر سخت است ....
فریاد بزنند سخته تحمل نبودن همکاری که با وجود داشتن مسئولیت سرویسی پرتلاطم، چنان آرامشی در اعمال و رفتارش جاری بود که مانع بسیاری از تنشها می شد و آرامش را به اطرافیان هدیه می کرد ...
اما چه می شود کرد، زمان رفتن که برسد گریزی از آن نیست، برای هیچکس... شما رفته اید، جای خالیاتان در مهر همیشه باقی است و خاطره و یادی که همواره با اهالی مهر خواهد بود، خوبه که خاطرات مرگ ندارند، هستند، تا همیشه تاریخ ...
-------------------------
لعبت صدرآبادی
نظر شما