۲۷ تیر ۱۳۸۸، ۱۹:۳۵

خداحافظ ای داغ بر دل نوشته/

آقا مجتبی قرار آمدنت برای شرکت در مراسم محرم زنجان فراموشت شد؟!

آقا مجتبی قرار آمدنت برای شرکت در مراسم محرم زنجان فراموشت شد؟!

زنجان - خبرگزاری مهر: وقتی آخرین حرفهایت در مورد عکسهای عزاداری محرم در زنجان و تصور لبخند زیبای تو را از پشت گوشی تلفن در ذهن مرور می کنم، نمی توانم باور کنم که دیگر آن صدا را نخواهم شنید، باور نمی کنم نخواهی محرم به زنجان بیایی! چون قول داده بودی آقا مجتبی!

حتما یادت هست آقا مجتبی! گفتم" آقا مجتبی آخر سرم مجبور می شم دوربین بگیرم و خودم عکاسی کنم" با لبخند همیشگی ات گفتنی بهترین کار را می کنی مقدمی کارت درسته".

تو تمام این سالها وقتی عاشورا و تاسوعا می شد، وقتی صحبت از دسته بزرگ حسینیه و زینبه زنجان می شد تو چقدر تلاش می کردی عکسهای زیبا و گویاتری از حضور گسترده مردم زنجان روی خروجی سرویس عکس ببری.

یادم هست که روزی چندین بار سر عکسهای حسینه و زینبیه اعظم زنجان با هم تلفنی صحبت می کردیم و آخر سر کار تو بهترین بود مجتبی جان.

یادم می آید که وقتی عکاسان زنجان تماس می گرفتند و در مورد عکسهایشان صحبت و گلایه می کردند تو با صحبتهای گرم و گیرایت توجیه شان می کردی و وقتی عکاسان زنجانی مرا می دیدند می گفتنند: واقعا آقا مجتبی آقاست و من چه پزی می دادم که بله دبیر گروه عکس ماست و ... اما اکنون چه بگویم؟!

آقا مجتبی یادت هست یک روز گفتم: "بیایید زنجان، زنجان اگر جای زیارتی نداره حسنیه و زینبیه داره که خیلی مشتاق داره"، گفتی: "خیلی آروز دارم بیام ولی اینجا ( تهران) سرم خیلی شلوغه، ان اشاءالله محرم سال دیگه، هر کاری هم که داشته باشم می زارم زمین و میام که در بزرگترین دسته عزاداری دنیا نفس بکشم"، مجتبی جان تو که خوش قول بودی، حتی به قولهای کوچکت عمل می کردی، پس چرا این دفعه قولت را فراموش کردی و این افتخار را از من گرفتی که میزبان تو باشم؟

فکر می کردم اگر بیایی حتما عکسهایی می گیری که جهانی می شوند و مشابه آن را هیچ کس دیگری نخواهد گرفت مثل خیلی از عکسهای بی نظیری که داری.

امروز همه عکاسهای زنجان که فقط تلفنی با تو صحبت کرده بودند در فقدان تو متاثر شدند و می گفتند ما فقط چند بار تلفنی با آقای تکین حرف زدیم اما گویی سالهاست او را می شناسیم.

کاش عقربه های ساعت به عقب بازمی گشت و بار دیگر تبسم زیبای تو را می دیدیم، کاش یکبار دیگر صدای شادابت را می شنیدیم که با کلامت همه را قانع می کردی و امید می دادی و کاش زنجان را به قدومت مفتخر می کردی و هزاران ای کاش دیگر!

حیدربابا ، دونیا یالان دونیا دی (حیدر با با دنیا دنیای دروغی است)
سلیماننان، نوحدان قالان دونیا دی (دنیای به یادگار مانده از سلیمان و نوح است)
اوغول دوغان درده سالان دونیا دی (پسر زاینده و به درد مبتلا می کند این دنیا)
هر کیمسیه هر نه وئریب، آلیبدی (به هر کسی چیزی داده گرفته است)
افلاطوننان بیر قوری آد قالیب دی (از افلاطون یک نام خالی مانده است)...

........................................

رحیم مقدمی نماینده مهر در استان زنجان 

کد خبر 914510

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha