به گزارش خبرنگار مهر، این پژوهشگر ادبیات عامیانه در نشست نقد و بررسی کتاب "دو روایت از سلیم جواهری" در نشر افراز پس از خواندن بخشهایی از این کتاب، گفت: در جامعه و نظام دانشگاهی ایران ادبیات شفاهی و یا به تعبیری، ادبیات عامیانه جایگاهی ندارد. از این رو هنوز نام درستی برای این نوع ادبیات سنتی که ریشه در فرهنگ ما دارد انتخاب نشده است.
قنواتی با اشاره به اینکه یکی از مهمترین مولفههای ادبیات عامیانه برخلاف ادبیات مکتوب، بهره گیری از زبان شفاهی است، گفت: در ایران وقتی نام ادبیات عامیانه به میان میآید، با نوعی پیشداوری همراه است و این نوع ادبیات را کمتردر حوزه ادبیات جدی تلقی میکنند.
گردآورنده و مصحح کتاب "دو روایت از سلیم جواهری" درباره ویژگی های ادبیات شفاهی یادآور شد: یکی از مهمترین ویژگیهای ادبیات شفاهی، تکراراست. دربرخی از موارد راوی از تکرار برای جلب توجه مخاطب بهره برده است. گرچه در ادبیات جدی و امروز ما تکرار و اطناب از معایب کار محسوب میشود، اما در ادبیات عامیانه تکرار از اجزا ذاتی کار است.
وی افزود: درادبیات عامیانه همواره با مقوله خواب و حوادثی که پس از خواب دیدن به وقوع می پیوندد روبرو هستیم. اغراق و بزرگ نمایی حوادث و ورود جن و پری به داستان از دیگر مواردی است که از مولفه های ادبیات عامیانه به شمار می رود.
قنواتی، ادبیات عامیانه را یکی از ریشههای اصلی ادبیات داستانی برشمرد و گفت: است، درغرب برخلاف ایران به ادبیات عامیانه ارزش و اعتباری خاص می دهند و براساس افسانههای کهن یونان و رم آثاری ارزشمند نیز خلق شده است. غربیها در نامگذاری این آثار رابطه خود را با ادبیات عامیانه و افسانههای خود قطع نکردهاند.
در ادامه نشست، سیروس نفیسی گفت: روایت دوم سلیم جواهری رویکردی مذهبی و شیعی دارد. روایت داستان از زمانی که سلیم خواب حضرت محمد (ص) را میبیند، وارد فضای جن و پری میشود و سلیم نیرویی مافوق طبیعی پیدا میکند.
به گفته این منتقد برای بررسی جایگاه زن درادبیات عامیانه، "دو روایت سلیم جواهری" از بهترین نمونههای موجود است. در این کتاب به سه زن که هریک نماینده گروهی خاص هستند روبرو میشویم.
وی افزود: بخشهای از روایت سلیم جواهری جنبه سمبولیک پیدا میکند و روایت دوم این داستان از نظر بهرهگیری از عناصر داستانی قدرت و قوت بیشتری دارد.
نفیسی ادامه داد: اما هر دو روایت سلیم جواهری از نظر زاویه دید مشکل دارد. در هر دو روایت شاهد خروج ازنظرگاه هستیم، این موارد بیشتر در مواقعی دیده میشود که سلیم، داستانی را روایت میکند که خودش در مکان و زمان آن حضور نداشته است.
در ادامه مجید پروانهپورگفت: ادبیات شفاهی یا عامیانه ما محدود به قصهگویی نمیشود و باید به دیگر جنبههای این نوع ادبیات توجه کرد.
وی افزود: ادبیات شفاهی با ادبیات داستانی ما تفاوتهای بسیار دارد و در ادبیات شفاهی زبان به زبان طبیعی نزدیک میشود واز قابلیت زبان مکتوب بیبهره است
این منتقد با اشاره به ارج نهادن سایر ملتها به ادبیات عامیانه خود گفت: مثلا دونالد بارتلمی با نوشتن رمان "سفید برفی" افسانه سفید برفی و هفت کوتوله را وارد ادبیات مدرن میکند و با این کار پل جدید میان ادبیات کهن سرزمین خود با ادبیات امروز میزند. چنین مواردی در سایر فرهنگها بارها اتفاق افتاده، اما در ادبیات معاصر فارسی کمتر شاهد این موضوع هستیم.
مژگان خلیلی داستاننویس و منتقد نیز در ادامه نشست به ظرفیت و قابلیت بالای زبان کتاب سلیم جواهری اشاره کرد و گفت: از برخی تواناییهای این زبان میتوان برای نوشتن داستان مدرن بهره گرفت.
به گفته خلیلی، یکی از معضلات داستاننویسی امروز دیالوگنویسی است، از این رو برخی شخصیتها در داستان ساخته نمیشوند وهمین امر موجب میشود حلقه ارتباطی در داستان به هم متصل نشود و اثری ارزشمند خلق نشود.
ابراهیم دمشناس نیز در سخنانی اهمیت ادبیات عامیانه را مورد توجه قرار داد و گفت: میان روایتهای مختلف ادبیات عامیانه شباهتهای بسیار وجود دارد که یکی از آنها روایتهای داستان در داستان است که این نوع روایت از ادبیات فارسی وارد سایر فرهنگها شده است.
این برگزیده جایزه ادبی بنیاد گلشیری در پایان گفت: درادبیات کهن ما روایت و قصهپردازی بیشتر در دربار سلاطین و طبقه حاکم معنا پیدا میکرده واز نمونه های خوب آن قصهگویی شهرزاد در"هزار و یکشب" برای طولانی کردن زندگی خود و دختران سرزمیناش است.
نظر شما