۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۸، ۱۴:۰۵

اخلاق سیاسی در انتخابات -4

مبانی اخلاق رقابت کردن

مبانی اخلاق رقابت کردن

خبرگزاری مهر: هر کاری نیازمند اخلاق و هنجارهایی است. در این میان رقابت کردن و حتی خصومت ورزیدن هم از اخلاق و هنجارهای اخلاقی بی‌نیاز نیست. این مقال به این هنجارهای خصومت ورزیدن و رقابت کردن می‌پردازد.

به گزارش خبرنگار مهر، اخلاق گاهی به معنای معرفتی است که هنجارهای اخلاقی را مورد بررسی و وارسی قرار می‌دهد و گاهی منظور از اخلاق هنجارها و اصول اخلاقی است. هنگامی‌که از اخلاق رقابت‌ورزیدن سخن به میان می‌آید معنا و مفهوم دوم مورد توجه است. در اینجا قصد آن است اصول و هنجارهایی که باید در رقابت کردن مورد توجه قرار گیرند پررنگ شوند. هر کار و حرفه‌ای باید واجد هنجارها و اصولی باشد که این هنجارها یا به‌وسیلۀ حقوق مشخص می‌شوند یا به‌وسیلۀ اصول و هنجارهای اخلاقی. اینکه ما در هنگام کار کردن چه موازین و مقرارتی را رعایت کنیم بحثی است که معمولاً حقوق کارمندی بدان توجه دارد.

حقوق همچنین در زمینۀ مسائل خانوادگی، روابط بین فردی و روابط افراد و حکومت نیز بسیار موضوعیت دارد. اما حقوق فی‌نفسه نمی‌تواند همۀ روابط انسان با دیگر افراد را تنظیم کند و به همین جهت است که ضرورت تأمل بر هنجارهایی اخلاقی که سامان‌دهنده ارتباط افراد و اجتماعات باشند حس می شود.

اگر ما در جایی به عنوان یک خریدار و یا فروشنده ایفای نقش می‌کنیم، در جریده‌ای کار مطبوعاتی می‌کنیم و یا به عنوان شهروندی در یک جامعه حضور داریم باید نسبت به اخلاق خرید و فروش، اخلاق مطبوعاتی و عاقبت اخلاق شهروندی حساس باشیم.

در این میان همانطور که دوستی واجد و حامل هنجارهایی اخلاقی باید باشد دشمنی کردن هم نمی‌تواند از این امر بی‌بهره باشد. در دوستی کردن انسان نباید دوستش را به‌مثابۀ وسیله در نظر بگیرد بلکه وی باید کانت‌وار هر دوست را به‌مثابۀ یک غایت مفروض گیرد، دوست آماده است که بخشی از زندگی خود را با کسی که با وی دوستی می‌کند به اشتراک گذارد و در مواقع سختی و مرارت مددرسان باشد. در این میان می‌توان قایل به اخلاقیاتی برای رقابت کردن هم شد. سعدی در گلستان اشاره‌ای دارد به اینکه نه با کسی چنان دوست شو که در مواقع دشمنی برای تو ایجاد مشکل کند و نه با دشمن چنان رفتار کن که هنگامی‌که وی دوست شد ترا شرمناک نماید. به تعبیر دیگر اخلاق رقابت‌ورزی هم مبتنی بر همان قاعدۀ طلایی است؛ قاعده‌ای که می گوید با دیگران چنان رفتار کن که می‌خواهی با تو رفتار کنند. 

اخلاق رقابت‌ورزی می‌تواند مبتنی بر این قاعده تعریف شود. بالاخره ما در زندگی خود شاهد درگیریها و کشمکشهایی با اطرافیانمان هستیم. همۀ افرادی که در کنار ما زندگی می‌کنند نمی‌توانند به عنوان دوستانمان قلمداد شوند. برخی از آنها نه دوست هستند و نه دشمن . پاره‌ای از آنها دوست هستند و پاره‌ای دیگر با ما خصومت دارند و ما ناگزیر هستیم که وارد رابطه‌ای جز دوستی با آنها شویم. در این میان تعدادی از رویکردهای اخلاقی معتقدند در رابطۀ خصم‌گونه، اخلاقی نمی‌تواند حضور داشته باشد. یعنی همانطور که در هنگام جنگ و کشمکش دو کشور اخلاق جایی ندارد ( به نظر این افراد) در مواجهۀ خصمانه دو فرد هم نمی‌توان اخلاقی را تعریف کرد. اما همانطور که دیدیم هر کاری از جمله رقابت کردن نیازمند گونه‌ای اخلاق و هنجارها است.
رویکردهایی در اخلاق هنجاری هستند که تصریح می‌کنند در هنگام رقابت کردن انسان نباید با دشمن خود چنان رفتار کند که برای خانوادۀ دشمن مشکلی ایجاد شود. فی‌المثل او نباید کاری کند که دشمن وی کارش را از دست دهد چرا که با این کار خانوادۀ وی در مخصمه قرار می‌گیرند. او همچنین نباید چنان در دشمنی کردن پیش رود که آبروی رقیب خود را بریزید و سعی نماید تا آنجا که امکان دارد از دشمن خود دوری گزیند. این موارد و مواردی دیگر به عنوان کدهایی اخلاقی در نظر گرفته می‌شوند که انسان باید در رابطۀ خصمانه با دیگران مورد توجه خود قرار دهد. بیت معروف حافظ که آسایش دو گیتی مرهون این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا  هم گونه‌ای اخلاق خصم‌گونه را نشان می‌دهد.

بسیاری از افرادی که درمورد اخلاق رقابت و دشمنی سخن گفته‌اند با تکیه بر مفهوم جنگ عادلانه به این موضوع جالب اخلاقی نزدیک شده‌اند. یکی از پرسشهای مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که آیا جنگ اجتناب‌ناپذیر است؟ آیا می‌توان از پاره‌ای از روابط خصمانه پرهیز کرد؟ عین این پرسش در روابط میان انسانها هم برقرار است؟ آیا می‌توان جهانی داشت که در آن تعارضی وجود نداشته باشد؟ نظریه‌پردازان اخلاق جنگ و دشمنی عموماً تأکید می‌کنند که نمی‌توان چنین جامعه‌ای را در مقام واقع تجسم کرد و دلیلی که آنها برای مدعای خود ارائه می‌کنند بیشتر بر بینات تاریخی استوار است.

بنابراین از خضومت گریز و گزیری نیست و نمی‌توان با مکانیسمهایی آن را تحت هدایت خود قرار داد. این یک موضع است که تعدادی از نظریه‌پردازان آن را قبول ندارند و معتقدند  نمی‌توان برای جنگ قاعده‌ای اخلاقی تدوین کرد و رقابت و جنگ عرصۀ عرضۀ جنبه‌های حیوانی و نیازهایی اولیه آدمیان است. در این گستره البته انتظار عقلانیت، امیدی واهی و پوچ است. هرچند عده‌ای دیگر با وجود اعتراف به دشوار بودن وضع قواعدی اخلاقی برای جنگ و مرافعه، این امید را از بین نمی‌برند که انسان به جایگاهی برسد که جنگ را نیز مانند بسیاری از موضوعات دیگر از دریچۀ اخلاق ببیند و برای آن منش و هنجارهایی را پررنگ نماید.

اگر جهان ما جهان مطرح شدن هویتهای متفاوت است و اگر در این جهان تفاوت مؤلفه‌ای مهم قلمداد می‌شود باید انتظار داشت که رابطۀ این افراد و حوزه‌های متفاوت موضوعی مهم و حیاتی باشد و یکی از انواع بی‌شمار رابطه البته رابطۀ خصمانه است که بشر باید بدان بیندیشد و قواعد و ضوابطی را برای آن در نظر بگیرد. جهان ما جهانی است که از اندیشمندان و نخبگان خود این انتظار دارد که موضوعی را از قلم نیندازند و شعار تخصص نیز چیزی جز این نیست. برای آنکه چیزی را از قلم نیندازیم باید متخصص باشیم.

کد خبر 873727

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha