۱۹ خرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۴۵

بازترجمه آثار کلاسیک ادبی -1/

ترجمه دوباره متون کلاسیک یک ضرورت است

ترجمه دوباره متون کلاسیک یک ضرورت است

عباس مخبر از مترجمان پیشکسوت کشورمان معتقد است بازترجمه متون کلاسیک به زبان فارسی یک ضرورت است و در این بازترجمه می‌توان از زبان روز جامعه بهره برد.

عباس مخبر مترجم درباره لزوم بازترجمه متون کلاسیک و کهن غرب به خبرنگار مهر گفت: از نگاه من ترجمه آثار کلاسیک غرب که پیش از این به فارسی ترجمه نشده‌اند و همچنین بازترجمه متونی که پیش از این در سالهای دور ترجمه شده‌اند، یک ضرورت است.

وی افزود: پس از گذشت سالها دو اتفاق باعث می‌شود که این ضرورت احساس شود یکی اینکه درک ما پس از گذشت سالها از آن مقولات بیشتر می شود. این متون در گذر زمان بیشتر و بیشتر مورد تفسیر و تحلیل قرار می‌گیرند، درباره آنها حرف زده می‌شود و ترجمه‌های مختلفی از آنها به زبانهای مختلف صورت می‌گیرد که همه اینها باعث می‌شود درک ما از آنها کاملتر شود.

ساختار زبان تغییر کرده است

مخبر ادامه داد: بحث دوم مربوط به مباحث زبانی است. در ترجمه 30 سال پیش واژه‌هایی به کار برده شده که در آن زمان اقتضا می‌کرده ولی در ساختار دستوری و نحو زبان از آن زمان تاکنون تغییراتی رخ داده که حالا دیگر خیلی از کلمات آن روزها متداول نیست و به جای آن کلماتی مرسوم شده که آن روزها به کار برده نمی‌شد.

مترجم "جهان اسطوره‌ها" تصریح کرد: نسل جدید که با ادبیات خاص خود سخن می‌گوید و درک زبانی او تغییر کرده شاید دیگر با آن ترجمه‌ها ارتباط برقرار نکند و حتی معنای درست آنها را درنیابد ولی اگر آثار کلاسیکی که قبلا ترجمه شده‌اند بار دیگر متناسب با ادبیات و  زبان رایج جامعه بازترجمه شوند نسل جدید هم از آن استقبال کند.

او ادامه داد: از سویی دیگر از آنجاکه وقتی یک اثر قبلا ترجمه شده در بازترجمه به دلیل اینکه متن ترجمه اولیه پیش روی مترجم جدید است، کار او می‌تواند کیفیت بهتری داشته باشد. وقتی کسی قبلا با متنی سر و کله زده باشد و آن را ترجمه کرده باشد کار برای نفر دوم هموارتر است و همین امر باعث می‌شود که در بازترجمه آثار ما با اثر بهتری روبه‌رو شویم.

مخبر در پاسخ به نقد ما مبنی براینکه اگر قرارست یک متن ثابت به دلیل تغییراتی که زبان مقصد در طول زمان دچار آن شده است به زبان روز زبان مقصد بازترجمه شود اصالت آن به مرور از بین می‌رود ضمن اینکه استدلال شما درباره اینکه متن ثابت از زبان پویا جا می‌ماند لذا می‌توان در دوره‌های مختلف بازترجمه‌ای به زبان روز داشته باشیم در مورد نسخه اصلی کتاب نیز صادق است و با چنین دیدگاهی گویا لازم است کتابها را هر از چندگاهی از نو بنویسیم، گفت: مساله بازنویسی کتاب که مساله‌ای منتفی است. ولی ببینید ارتباط مخاطب با متن به نوعی گفتگویی است بین نویسنده و خواننده. به طور مثال 50 سال پیش مردم در خواندن دیوان حافظ نوعی گفتمان و برداشت از آن داشتند که با امروز متفاوت است. این بدین معنا نیست که متن تغییر کرده بلکه بدین معناست که ارتباط آن با مخاطب تغییر کرده است.

ارتباط‌ مختلف یک متن با نسلهای مختلف

مترجم "اسطوره‌های ایرانی" ادامه داد: این موضوع در مورد متون معاصر هم صادق است و یک متن می‌تواند با نسلهای مختلف ارتباط‌های مختلف برقرار کند.شما می‌بینید در دوره‌ای از تاریخ خودمان مردم بیشتر آثار سعدی را می‌خوانند و کمتر به حافظ یا فردوسی اقبال نشان می‌دادند و برعکس در دوره‌ای دیگر حافظ بیشتر خوانده می‌شد و همینطور درباره فردوسی یا دیگر شاعران که هرکدام در دوره‌های خاصی تعامل بیشتری با خواننده داشته‌اند.

او بحث خود را در همین زمینه ادامه داد و گفت: وقتی چنین اتفاقی برای یک کتاب به زبان فارسی می‌افتد قطعا برای متنی که زبان دیگری دارد هم وضع چنین است البته دوچندان چراکه یکبار متن زبان اصلی درگیر جریانی که بدان اشاره کردم می‌شود یکبار هم متن ترجمه شده آن.

مخبر با اشاره به تحولاتی که جامعه جهانی پس از ورود به دنیای ارتباطات مدرن به ویژه اینترنت دچار آن شده است بیان کرد: با ورود انسان به عصر ارتباطات و اینترنت که دیگر بعد زمان و مکان مانند گذشته تعریف نمی‌شود و جریان دسترسی به اطلاعات دگرگون شده است، نمی‌توان انتظار داشت انسانهای این عصر که دنیایشان با گذشته خیلی فرق دارد همان زبان و ادبیات گذشته را داشته باشند و درک کنند، به همین دلیل من دوست دارم که به مساله بازترجمه متون کهن توجه شود.

مترجم با درک فعلیش از زبان با متن کهن روبه رو می‌شود

مترجم "اومانیسم" تصریح کرد:  در ضمن مترجم امروزی به هر حال با درک فعلیش از زبان آثار را ترجمه می کند و حتی اگر نثر کهنه را انتخاب کند باز هم درک فعلی او از زبان وجود دارد و با همین درک است که با آن نثر کهنه روبه‌رو می‌شود.البته این جریان تابع اثر و ارتباطی که بین آن و مترجم ایجاد می‌شود هم هست. متن و مترجم هر دو از یک مختصات به یک مختصات دیگر منتقل می‌شوند.

وی تاثیر بازترجمه متون کهن را بر ادبیات معاصر زبان مقصد مثبت ارزیابی کرد و گفت: این امر می‌تواند تاثیر مثبتی بر ادبیات معاصر داشته باشد. اگر اثری بنابر دستاوردهای گذشته به زبان امروز ترجمه شود قاعدتا ارتباط بهتری با مخاطب امروزی برقرار می‌کند و قطعا بر درک ادبی جامعه می‌افزاید. 

بازترجمه آثار به زبان روز به معنای ترجمه محاوره‌ای نیست

مخبر که ترجمه  "راهنمای نظریه ادبی معاصر" را در کارنامه خود دارد در جواب به این مساله که برخی ممکن است این برداشت را از صحبتهای شما مبنی بر لزوم بازترجمه متون کهن به زبان روز جامعه، داشته باشند که می‌توان آثار کلاسیک را به زبان محاوره‌ای ترجمه کرد، گفت: اولا که هر متنی را نمی‌شود محاوره‌ای ترجمه کرد. متنی که به صورت محاوره‌ای نوشته شده باشد و یا از دیدگاه مترجم ظرفیت ترجمه محاوره‌ای دارد، به شکل محاوره‌ای ترجمه می‌شود.

او افزود: در نتیجه اینکه من می‌گویم متون کلاسیکی که قبلا ترجمه شده‌اند لازم است دوباره و با زبانی نزدیک به زبان امروز جامعه و مردم ترجمه شوند به معنای این نیست که باید آن متون را محاوره‌ای ترجمه کرد و چنین برداشتی خیلی سطحی است.

نظریه‌های ترجمه متحول شده‌اند

این مترجم تاکید کرد: بخشی از حرف من به این موضوع برمی‌گردد که نظریه‌های ترجمه و نظام‌های آموزش زبانی خیلی پیشرفت کرده‌اند و متحول شده‌اند. در گذشته مترجم برای یافتن معنی و ریشه یک کلمه ناگزیر بود به چندین دیکشنری دسترسی داشته باشد ولی امروز همان کار را با مراجعه به اینترنت در زمان کمتر و با منابع بیشتر انجام می‌دهد در نتیجه بحثهایی امروز در ترجمه مطرح است که قبلا نبوده است.

مخبر در پایان گفت: در دوره معاصر مترجم با ابزارهای قابلتری نسبت به یک مترجم قدیمی که ابزارهای کمتری داشت و سبک و سیاق زمانه‌اش هم به او اجازه خیلی از کارها را نمی‌داد، روبه‌رو است پس طبیعی است که ترجمه یک متن ثابت در زمانهای مختلف با هم فرق داشته باشد.

کد خبر 893045

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha