۲۷ تیر ۱۳۸۸، ۱۱:۳۸

یکسال پس از پایان شکیبایی-9/

گودرزی: شکیبایی شایسته صفت هنرمند بود

گودرزی: شکیبایی شایسته صفت هنرمند بود

فاطمه گودرزی همبازی مرحوم خسرو شکیبایی در فیلم‌ "دست‌های خالی" به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت این بازیگر یادداشتی نوشته است.

به گزارش خبرگزاری مهر، گودرزی در این یادداشت آورده است: در آموخته‌ها، اکتسابات و به خصوص تجربیاتم به این نتیجه رسیدم که اطلاق "هنرمند" به هر شخصی برازنده نیست و اساسا پسوند "مند" بار سنگینی به کلمه "هنر" می‌افزاید، زیرا "هنر" یک ودیعه آسمانی است که بر دوش هر کسی نمی‌نشیند همان‌طور که هر انسانی قوا و پتانسیل کرامات ندارد!

و از میان هزاران و شاید میلیون‌ها انسان یکی ابوالسعید ابوالخیر، منصور حلاج یا مولانا می‌شود، لاجرم -بدون بزرگنمایی- هنر نیز باید در جان کسی باشد، که تاب مستوری داشته و هنگامی که به "هنرمند" تشخص یافت، باوری مثل پارسامند، رستگارمند و در نتیجه اندیشمند را در ذهن متبادر کند. به تصور من اولین وجه این خاصیت هنرمند "اخلاق" است چرا که اکثر هنرمندان ماندگار در تاریخ بشر از عنصر اخلاق‌گرایی، در کار و زندگی بهره‌مند بوده‌اند- هر چند که هنرمند هم مثل هر انسانی امکان اشتباه و خطا دارد- یکی از کسانی که همکاری با او همواره عنصر انسانیت خودنمایی می‌کرد، شادروان خسرو شکیبایی بود، چراکه همیشه تراوشات معنوی داشت، چنانچه اشتیاق هنر‌جویی می‌داشتی هر روز کاری کسب فیض می‌کرد، بدون این که قصد تعلیم و آموزش داشته باشد، تجربیات هنرورزانه خود را با خلوص نیت در اختیارت می‌گذاشت.

یکی دیگر از وجوه کسب تشخص "هنرمندی" آن است که واجد پارسایی باشی. برخی حتی از اساتید و بزرگان ادب و فلسفه و هنر به رقم مطالعات و مدارک تحصیلی و کرسی‌های متعدد دهان ‌پرکن، متاسفانه فاقد پارسایی هستند، و بار اشتهار آن‌ها همواره بر دوش مخاطب سنگینی می‌کند، اما شخصیت‌هایی مثل آقای شکیبایی بدون کمترین خودنمایی، همواره بازتاب پرنسیپ‌های والای هنر و هنرمند بود.

از دیگر وجوه "هنرمند" بار دردمندی او است و او در عین یک هنرمند دردمند درمانگر و التیام‌بخش بود. به خاطر می‌آورم شادروان شکیبایی در یکی از همکاری‌هایمان به مناسبتی به من گفت: "اگر روزی برای نشان دادن محبت و مهر، احوال مناسبی نداشتی آن را بازی کن، چون به هرحال نتیجه آن بشردوستانه است." و هنوز هم فکر می‌کنم اجرای این گفته مهرورزانه انسانی از جنس خسرو شکیبایی می‌خواهد که به دنبال عنصر پارسایی بود.

بسیارآرزومند و امیدوارم که هنرجویان جوان در کنار یادگیری تکنیک و اسلوب هنر، به خودسازی و پالودن جانشان اهمیت بدهند و یقین داشته باشند که این مختص فرهنگ شرق نیست، زیرا در فرهنگ غربی هم بسیار حائز اهمیت است، کما این که در فرهنگ غربی برخی حتی عنوان وسیله تبلیغی از آن استفاده می‌کنند، اما همان‌جا هنرمندانی هستند که پرنسیپ‌های معنوی‌شان بالاتر و والاتر از شهرت هنری جهانی‌شان است.

مصداق بارز آن این همه کنسرت، اکران فیلم، اجرای تئاتر یا حضور در مسیرهای عام‌المنفعه است. طرفه این‌که ما هم گنجینه‌ای از هنرمندان پارسامندی مثل شادروان خسرو شکیبایی را در کنار خود داریم، که شوربختانه در میان غلیان آزمندی‌ها، سفله‌گری‌ها و ددمنشی‌ها وجوه فرهیختگی و فاخر آن‌ها پوشیده مانده. باشد که زمانی به جای مراسم سوداگانه و نمایشی پرهیزگاری چاپلوسانه به بهانه یادمان هنرمندان، با معرفی باطن هنر یاد هنرمند باوقاری مثل خسرو شکیبایی را گرامی بداریم. روحش شاد و قرین رحمت باد. 

کد خبر 910882

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha