این نویسنده و محقق ادبی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره وضعیت ویراستاری کتاب در ایران، نقاط ضعف و قوت، بایدها و نبایدهای این حوزه گفت: ویرایش اساسا برای داستان ضرورت دارد چرا که نویسنده وقتی متنی را به عنوان داستان مینویسد این متن از لحاظ سه عنصر نثر و زبان، معنا و عنصر سوم یعنی ساختار که اسمش را فرم هم می گذارند خالی از اشکال نیست.
وی ادامه داد: در یک مثال شاید بتوان یک داستان را مانند اختراعی دانست که یک مخترع آن را ابداع میکند و سپس یک گروه دیگر کار او را مورد آزمایش و بررسی قرار می دهند تا معایب و محاسن اختراع مشخص شود. در زمینه نوشتن کتاب هم همین جریان حکمفرماست و لازم است که پس از نوشته شدن متن توسط نویسنده حتما یک یا چند ویراستار آن را خوانده و مورد بررسی قرار دهند.
کارهای همینگوی و مارکز هم ویرایش میشد
مولف کتاب "درآمدی بر داستان نویسی و روایت شناسی" با اشاره به نویسندگان بزرگ جهان از گذشته تا امروز که در کنار خود ویراستاران حرفهای داشتهاند بیان کرد: فیلسوفی مانند نیچه نیز ویراستار داشت. ارنست همینگوی در کنار خود 6 ویراستار داشته است که این ویراستاران یا از او مسنتر بودند یا همسن او بودند.
سر ویراستار مارکز 80 صفحه "صد سال تنهایی" را حذف کرد
این منتقد ادبی افزود: گاه کارهای همینگوی را 2 یا 3 ویراستار ویرایش میکردند. همینطور گابریل گارسیا مارکز هم 6 و گاه 7 ویراستار که یکی از یکی قویترهستند در کنار خود دارد. کتاب بزرگ "صد سال تنهایی" او توسط ویراستاران ویرایش جدی شده است و حتی وقتی این کتاب آماده چاپ بود سرویراستار کار در بازخوانی اثر 80 صفحه از آن را حذف کرد . این در حالی است که وقتی شما کتاب را میخوانی احساس نمیکنی دچار نقصان شده است و از سوی دیگر میبینیم نویسندهای به این بزرگی کار ویراستار را قبول دارد.
بینیاز در مثالی دیگر به تونی موریسون اشاره کرد و گفت: خانم موریسون که برنده نوبل هم هست در مورد کتاب "دلبند" با این مورد روبه رو شده که ویراستار به او گفت فصلی را حذف کن و دو شخصیت را به فصل دیگری از کتاب منتقل کن که به دلیل پذیرش حرفه ویراستاری و همچنین انجام حرفهای ویرایش در ادبیات جهان، نویسندگان نظرات ویراستاران را میپذیرند و آنها هم غالبا توصیهای که میکنند کاملا حرفهای، درست و در مسیر تقویت اثر است.
نویسنده مجموعه داستان "کوارتت مرگ و دختر" در ادامه درباره جایگاه حرفهای ویراستاران در ادبیات جهان به نوع عملکرد و همچنین مسایل مالی این حرفه اشاره کرد و توضیح داد: ویراستار حرفهای در کل ساختار، کنشها و شخصیتپردازیها دخالت میکند و ویراستاری در جهان تنها این معنا را به دنبال ندارد که یک متن فقط مورد ویرایش زبانی قرار گیرد و مثلا جای یک کلمه با کلمه دیگری عوض شود. در نتیجه میبینید در ادبیات جهان ویراستاران حقوقهای خیلی خوبی هم میگیرند و کاملا با چنین شغلی حرفهای برخورد میشود.
ویراستاران نمیتوانند داستان بنویسند
وی در پاسخ به این پرسش که میزان آشنایی یک ویراستار با متنی که ویرایش آن را برعهده میگیرد چقدر باید باشد؟ گفت: من در حوزه داستان اینگونه میگویم که ویراستاران اصولا داستاننویس نیستند و اتفاقا اکثر آنها نمیتوانند داستان بنویسند ولی داستانشناسان ماهری هستند که به خوبی میدانند کجای یک داستان کم است، کجای آن زیاد است، کجا نیاز به تکرار دارد، کجا استعاری یا کنایی باشد بهتر است و یا کجا اگر ایجاز استفاده شود به متن لطمه میزند.
بینیاز افزود: در ادبیات جهان ویراستاران اکثرا تحصیل کرده رشته زبان و ادبیات کشور خودشان هستند و عمرشان را با کتاب میگذرانند. این افراد گرچه شهرت ندارند ولی درآمدهای کلانی دارند.
نویسنده مجموعه داستان "ترجیع بندی برای شاعران جوان" با تاکید بر اینکه در وضعیت نشر کشورمان این امکان برای هیچ ناشری فراهم نیست که پولهای کلانی که در عرصه ادبیات جهانی به ویراستاران حرفهای پرداخت میشود به ویراستاران داخلی بدهد بیان کرد: در کل وضعیت نشر در ایران با شمارگان و فروش پایین کتابها هرگز این امکان را به ناشران ما نمیدهد که حقالزحمه واقعی یک ویراستار حرفهای را پرداخت کنند.
وی ادامه داد: در حال حاضر ویراستاران ما با ماهی 200 تا 300 هزار تومان کار می کنند و با چنین حقوقهایی هم نمیتوان انتظار داشت ویراستار حرفهای داشته باشیم و آنها هم وقت زیادی برای بررسی و ویرایش یک کتاب از همه نظر و نه فقط ویرایش ساختار زبانی و جابجایی کلمات بگذارند.
سن ویراستار بالای 50 سال باشد
این منتقد ادبی تاکید کرد: جامعه ادبی ما میبایست ویراستار حرفهای پرورش میداد که نداده است. اگر ویراستار حرفهای که آن هم با ممارست خودش به این جایگاه دست یافته است داشته باشیم باید سن او بیشتر از 50 سال باشد و دستکم هزار جلد خوانده باشد که چنین فردی با حقوقهای فعلی این شغل کار نخواهد کرد.
بینیاز با تاکید بر اینکه آنچه در نشر ما به عنوان ویرایش اتفاق میافتد اصلا ویرایش نیست گفت: این که یک نفر فقط جای واژهها را عوض کند و یا در نهایت ساختار زبانی را درست کند اسمش ویرایش نیست و آنچه در عرصه جهانی اتفاق میافتد و درباره آن صحبت کردیم ویرایش حرفهای و واقعی است. چنین ویراستارانی کار حرفهای ارائه میکنند پول خوب هم میگیرند.
این نویسنده اشاره کرد: همانطور که گفتم با وضعیتی که بر حوزه ادبیات و نشر حاکم است ناشران ما چنین توانی ندارند که پولهای آنچنانی به ویراستاران بدهند. اینجا بودن یا نبودن ویراستار به این بستگی دارد که کتابها چقدر شمارگان و فروش داشته باشند و وقتی ما قشر بالنده که کتابخوان حرفهای باشند نداریم این مشکل همچنان وجود خواهد داشت.
وی افزود: کار فرهنگی برای شکلگیری قشر بالنده شکل نگرفته است .اگر رابطه مردم به ویژه قشر بالنده با کتابخوانی شکل گیرد به مرور تیراژ کتابها بیشتر می شود و با بهتر شدن وضعیت اقتصادی حوزه نشر آنگاه ما ویراستار حرفهای هم می توانیم داشته باشیم.
بی نیاز در جواب به این سوال که آیا با نبود روند تربیت ویراستار حرفهای مشکلات با رفع مسایل مادی رفع خواهد شد؟ بیان کرد: ما متاسفانه مرکز آموزش منتقد و ویراستار نداریم در حالیکه در جهان با پذیرش داشتن ویراستار از سوی نویسندگان مسیر آموزش این افراد هموار شده است.
این منتقد با ذکر مثالی توضیح داد: مارکز تعریف میکند که یکبار دستنوشتههای رمانی که قصد تحویل آن به ویراستار را داشته در تاکسی جا می گذارد، فردای آن روز راننده نوشتهها را به او برمی گرداند و ایرادهایی هم درباره بخشهایی از آن نوشتار به مارکز میگوید که درست هم بوده است. این ایرادات را قرار بوده ویراستار ببیند و برطرف کند. گاه نویسنده در اسمها و تاریخها اشتباه می کند حتی ممکن است شخصیتی در داستان را در ادامه فراموش کند اینها را ویراستار باید اصلاح کند.
ویراستاریهای ما ویراستاری نیست
بی نیاز در پاسخ به این پرسش که وجود تیم ویراستاری در کنار یک نویسنده چه حسنهایی دارد؟ بیان کرد: هر ویراستار سلیقه خاص خودش را دارد که وقتی توانایی و سلیقه این افراد حرفهای در کنار یکدیگر قرار میگیرد به خروجی کار کمک می کند و ما میبینیم چه آثار خوبی از زیر دست ویارستاران نویسندگانی چون مارکز، یوسا، موریسن و غیره بیرون میآید.
وی در جواب به سوال دیگری مبنی بر اینکه گرچه شما اذعان کردید آنچه در حال حاضر به نام ویرایش در کشورمان رخ میدهد به واقع ویرایش نیست ولی در همان بخش جابجایی کلمات و اصلاح ایرادات ساختار زبانی وضعیت ویراستاری کشورمان را چگونه میبینید؟ اشاره کرد: من گاهی کتابهایی را میخوانم یا در داوری جریانهای ادبی با آنها روبهرو میشوم که از خودم میپرسم آیا به راستی اینها ویراستاری شدهاند؟ اگر ویرایش شدهاند پس چرا انقدر غلط دارند؟ این نشان میدهد ویراستاری در همین حد فعلی هم درست انجام نمیشود.
نویسنده "تشییع جنازه یک زنده به گور" در پاسخ به این پرسش که چرا نویسندگان کار ویراستاری کتاب دیگران را برعهده میگیرند؟ گفت: در مواجهه یک نویسنده قدیمی با آثار جوانترها غالبا روند بدین شکل است که نویسندگان جوان آثارشان را به این نویسندهها میسپرند و آنها نیز میخواهند لطفی کرده باشند و این کار را قبول میکنند. برای خود من این موارد پیش آمده و من روی ساختار داستانی نظرم را می گویم ولی این به معنای ویرایش نیست.
ویراستار ناوارد هم داریم!
این نویسنده ادامه داد: اگر یک ویراستار حرفهای نوشتههای من بر کتاب فلان نویسنده جوان را هم بخواند قطعا بدان ایراد میگیرد و مثلا میگوید این کم و کاستیها، زیادهگوییها و یا نادرستگویها را دارد. روند درست این است که هر کتابی توسط یک و یا چند ویراستار حرفهای خواهنده و اصلاح شود.
بی نیاز گفت: گاه ما میبینیم اسم یک ویراستار پای 30 کتاب در یک دوره نزدیک به هم خورده است این فرد اگر حرفهای هم باشد نمیتواند وقت چندانی برای ویرایش 30 اثر در زمان کوتاه بگذارد. در ضمن تعدادی ویراستار ناوارد هم داریم که به دلیل مسایل حاشیهای وارد این عرصه شده و کارهای زیادی بدانها رجوع میشود که همه اینها به ادبیات ما لطمه میزند.
نویسندگان ما تحمل نقد و ویراستاری را ندارند
بخش پایانی صحبتهای ما با این نویسنده پیشکسوت به این موضوع اختصاص داشت که آیا نویسندگان ما همچون بزرگان ادبیات جهان پذیرش دخل و تصرف ویراستار ا حتی اگر این ویراستار کاملا حرفهای باشد به متنشان میدهند یا خیر؟ وی در اینباره گفت: مسلم است که خیر. ما در جامعهمان پذیرش نقد و چندصدایی را نداریم. اگر یک نفر را نقد اصولی هم بکنیم به ندرت پیدا میشود که فردی که از این نقد دلگیر نشود. در حالیکه اولین خصلت یک رابطه دموکراتیک و چندصدایی این است که یک نفر اگر نظری مخالف نظر ما داشت آن را بپذیریم.
بینیاز ادامه داد: ما پتانسیل نقد ادبی را هم هنوز به دست نیاوردهایم و عادت نکردهایم که بپذیریم دچار ضعفهایی هستیم که دیگران می توانند آنها را ببینند و به ما گوشزد کنند.ما متاسفانه خود را در همه زمینهها متخصص و صاحب نظر میدانیم در حالیکه درست این است که هرکسی در یک رشته خاص تخصص داشته باشد.
این منتقد ادبی در پایان تاکید کرد: وقتی غولهای ادبیات جهان چون جوزف کنراد ویراستار دارند چرا باید نویسندگان ما پذیرش ویرایش آثار شان را نداشته باشند. نکته مهمی که میخوام بدان تاکید کنم این است که این پذیرش که در جهان وجود دارد حتی به معنای تواضع نیست بلکه این عین واقعگرایی است که باید در جامعه ادبی ما نیز رایج شود.
نظر شما