برای 104 سالگی گلچین گیلانی/

«باز باران با ترانه» با کودکی همه ایرانیان پیوند خورده است

«باز باران با ترانه» با کودکی همه ایرانیان پیوند خورده است

شعر باران، در قالبی جالب سروده شده که نه چهارپاره است و نه بحر طویل. از طرفی شعری است که تعلیم نمی‌دهد و نصیحت نمی‌کند. شاعر به در نمی‌گوید تا دیوار بشنود. اصلا کمتر حرف می‌زند و بیشتر فضاسازی می‌کند و تصویر می‌دهد. زبان، بی‌نهایت ساده است. گویی ساده‌تر از آن، نمی‌توان از باران و گشت و گذار در جنگل گفت.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: هستند ترانه‌ها و شعرهایی که با کودکی ما گره خورده‌اند. «باز باران با ترانه/ با گهرهای فراوان ...» یکی از آن ترانه‌هاست. شعری که روزهای خوش کودکی و سال‌های نخست دبستان را به خاطرمان می‌آورد. هنوز هم پس از این همه سال، گردش پسربچه 10 ساله‌ای را در جنگل‌های گیلان به یاد می‌آوریم و بوی باران و خاک نمناک در مشام کودکی‌مان می‌پیچد.

مجدالدین میرفخرایی، متخلص به گلچین گیلانی، 11 دی ماه 1288 در رشت، شهر باران به دنیا آمد. پدرش، سیدمهدی، زاده تفرش و مدتی فرماندار قم و سبزوار بود. مجدالدین، تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش و متوسطه را در تهران و در دارالفنون به پایان رسانید و در رشته فلسفه و علوم تربیتی موفق به دریافت مدرک لیسانس شد. کسانی چون وحید دستگردی و عباس اقبال آشتیانی از جملهخ استادان او در دارالفنون بودند.

گلچین گیلانی، پس از آن به انگلستان رفت و به تحصیل در رشته طب پرداخت. پزشک شد و دیگر به ایران نیامد اما ارتباطش با شاعران و نویسندگان ایرانی چون هوشنگ ابتهاج، محمدعلی اسلامی ندوشن، محمد زهری، مسعود فرزاد، محمد مسعود و پرویز ناتل خانلری ادامه یافت.

گلچین از نوجوانی به شاعری پرداخت و کم‌کم اشعارش مورد توجه قرار گرفت. او از نخستین سرایندگان شعر نوی فارسی بود.  شعر گلچین، برای نخستین‌بار، سال ۱۳۰۷ ش در مجلهٔ «ارمغان» و بعدها در «روزگار نو»، «فروغ» و مجله «سخن» منتشر شد.

«باران»، یکی از معروف‌‍ترین شعرهای گلچین گیلانی است که قسمت‌هایی از آن در کتاب‌های درسی دوره ابتدایی به چاپ رسید. او اولین شاعر نوپردازی است که شعرش به کتاب‌های درسی راه یافت.

گزیده‌ای از شعرهای گلچین گیلانی در سال 1378 و از سوی نشر سخن منتشر شد. کامیار عابدی، مجموعه کامل اشعار او را گردآوری و در سال 1389 به همت «فرهنگ ایلیا» منتشر کرد. همزمان با انتشار این مجموعه بزرگداشتی برای گلچین برگزار شد. برای شاعری که به گفته برخی تنها با یک شعر معروف شد؛ همان «باز باران با ترانه/ با گهرهای فراوان...»

شعر باران، در قالب چهارپاره سروده شده و گونه‌ای از بحر طویل است. شعری که تعلیم نمی‌دهد و نصیحت نمی‌کند. شاعر به در نمی‌گوید تا دیوار بشنود اصلا کمتر حرف می‌زند و بیشتر فضاسازی می‌کند و تصویر می‌دهد. زبان، بی‌نهایت ساده است. گویی ساده‌تر از آن، نمی‌توان از باران و گشت و گذار در جنگل گفت.

کامیار عابدی در مراسم رونمایی از مجموعه اشعار گلچین گیلانی که همزمان با صدمین سال تولد شاعر برگزار شد، گفته بود: «من تحقيق درباره آثار گلچين را از سال 68 آغاز كردم به خاطر اينكه ايرانی‌های دهه 50 كه شعر او را می‌خواندند درباره گلچين چيزی نمی‌دانستند. احتمالاً اين موضوع ربط پیدا می‌کرد به اينكه او از بيست و چند سالگی ايران را ترك كرده و دیگر به این کشور برنگشته بود. به همین خاطر ناچار بودم به كسانی كه از او اطلاعاتی داشتند، مراجعه و اين اطلاعات را به تدريج ثبت كنم. حاصل این گفتگوها شد کتاب «با ترانه باران» كه «ثالث» ناشر آن بود و به شعر و زندگی گلچین.

این پژوهشگر ادبی همچنین گفته بود: گلچين، شعرش را برای نشريات داخل كشور می‌فرستاد و با انتشار اين آثار در ايران بود که بر روند شعر ما تاثیر گذاشت. يكي از نكته‌های  مهم كتاب «مجموعه اشعار گلچين گيلانی» اين بوده كه در اين كتاب، شعرهای منتشرنشده گلچین گیلانی را هم كه در نشريات به صورت پراكنده آمده بوده، جمع آوری كرد‌ه‌ام.

به گفته نويسنده كتاب «با ترانه باران»: بعضی از كسانی كه درباره گلچين قلم زده‌اند، شعرش را بسیار ساده دانسته‌اند؛ به‌ویژه محمد حقوقی، از چهره‌هايی بوده كه چنين می‌پنداشته و معتقد بوده: شعر گلچين، سبب ركود شعر ما در دهه 20 بوده است، چرا كه باعث شده جريان‌های اصلی شعر، ديرتر شناخته شوند. من فكر می‌كنم هر دوره‌ای، جریان و مخاطب خاص خود را دارد. گلچين با استفاده از ساده ترين كلمات نقش خود را ايفا كرد و شعر «باز باران» بيانگر حس لطيف و طبيعت‌گرای اوست.

هنوز هم پس از این همه سال، می‌توان چشم‌ها را بست. پشت نیمکت کلاس چهارم نشست و با پسرک 10 ساله‌ای همراه شد که چست و چابک، در جنگل‌های گیلان می‌دود و با شادی می‌خواند:
«باز باران/ با ترانه/ با گهرهای فراوان/ می‌خورد بر بام خانه....» شاید گلچین گیلانی نمی‌دانست نوستالژی کودکی او در خاطر بسیاری از ما نقش می‌بندد و برای همیشه به خاطره جمعی‌مان تبدیل شود.

کد خبر 2207161

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha