۹ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۴۲

ساختارنهادي ايران عليه توليد؛

ماجرای افرادی که بعد از جنگ "عالي‌نسب" را از دولت كنار گذاشتند/ مومنی: پای فساد در میان بود

ماجرای افرادی که بعد از جنگ "عالي‌نسب" را از دولت كنار گذاشتند/ مومنی: پای فساد در میان بود

فرشاد مؤمني اقتصاددان و مدیر موسسه دین و اقتصاد گفت: تجارت ایران در ساختار رانتی قرار دارد و پیوندهای فاسد با کانون‌های رانت منشأ مشکلات کشور شده است.

به گزارش خبرنگار مهر، فرشاد مؤمني شب گذشته به مناسبت گراميداشت مير مصطفي عالي نسب (اسطوره توليد ايراني) اقتصاد ايراني و توليد مردمي در برنامه پایش اظهار داشت: موتور خلق ارزش افزوده در اقتصاد ايران تجارت پول است. آنهايي كه خودشان را درگير توليد مي كنند در حال انجام يك کار ملي هستند. اما اگر اين توليد بخواهد به دستاورد، انباشت و ارتقاء منجر شود بايد ساختار نهادي در اين مسير همراهي اش كند. اين همان چيزي است كه ما از بدو روي كار آمدن دولت جديد مكرر مطرح كرديم كه كانون اصلي مشكلات اقتصاد ايران اين است كه ساختار نهادي ما عليه توليد آرايش پيدا كرده است.

وي  در پاسخ به اين سئوال که چرا مصرف مواد غذایی در ماه رمضان بيشتر مي شود، گفت: در عمل ممكن است مصرف ما در ماه مبارك رمضان كم شود اما در اقتصاد سياسي يك مفهوم به نام آينده هراسي داريم. وقتي كه دولت به سمت سياست هاي تورم زا حركت مي كند در هر سطحي واكنشش در ميان عامه مردم نگراني درباره آينده است. خيلي مواقع اين واكنش از منطق متعارف اقتصادي هم خارج مي شود. هر چه قدر شدت اين آينده نگري بيشتر باشد گرايش به مصرف هم بيشتر مي شود.

وی با بیان اینکه سیاست‌های تورم‌زای دولت باعث آینده هراسی بین مردم شده و همین یکی از عوامل رشد مصرف مواد غذایی توسط مردم در ماه رمضان است، تصريح كرد: تجارت پس از اينكه معطوف به توليد مي شود و در امتداد توليد موضوعيت پيدا مي كند وقتي در يك ساخت رانتي قرار گرفت به كلي متفاوت مي شود و آنجا ديگر صلاحيت ها و نوآوري ها نيست كه منشأ برخورداري مي گردد. پيوندهاي رانتي و فاسد با كانون هاي توزيع رانت منشأ برخورداري مي شود. در ارتباط با بنيان هاي اينكه چرا تجارت ما مكمل توليد نبوده و بر ضد توليد است بيشتر بايد صحبت شود.

این اقتصاددان گفت: درگیر تولید شدن با توجه به وضعیت فعلی اقتصاد کشور یک نوع مجاهدت است. ساختار فعلی اقتصاد کشور علیه تولید آرایش گرفته است.تجارت ایران در ساختار رانتی قرار دارد و پیوندهای فاسد با کانون‌های رانت منشا مشکلات کشور شده است. تجارت ما مکمل تولید نیست بلکه بر ضد تولید است. ساختار تولید محور باعث ایجاد انگیزه کار در کشور می‌شود.

مؤمني ادامه داد: البته سيستم بانكي نيز كم و بيش به همين شكل است. به عنوان مثال در تمام دنيا وقتي به بانك هاي خصوصي اجازه فعاليت مي دهند در حقيقت مي خواهند تا با اين اقدام كارآمدي بازار پول را ارتقاء دهند. در ارزيابي كه كميسيون كلان اتاق بازرگاني انجام داده نشان داده شد كه بانک ها 73 درصد منابع خود را در اختيار غير مولد ها گذاشته اند و بخش اعظمي از مابقی را با تكنولوژي هايي كه ظاهر سازي مي كنند به شركت هاي خاص مي دهند.

وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا عالي نسب يك كارآفرين متفاوت در ايران است، گفت: اگر به تاريخ اقتصادي ايران نگاه كنيد مي بينيد كه از اين تك ستاره هاي بزرگ هميشه كم و بيش بوده است. آن چيزي كه سرنوشت ساز بوده اين است كه نظام تصميم گيري كشور به اين فكر بيفتد كه چرا اين ستاره ها تكثير نمي شوند؟

مومنی خاطرنشان كرد: اين بلوغ فكري در نظام تصميم گيري كشور مشاهده نمي شود كه متوجه باشند كه اگر اين روند ادامه پيدا كند يك دفعه چشم باز مي كنند و مي بينند تراز تجاري غير نفتي كه بزرگترين ناموس اقتصاد سياسي نفتي است در دوره چهارم 161 ميليارد دلار منفي شده است. اگر واقعاً دولتي بخواهد اين مسئله را حل كند گرفتاري ها و پيچيدگي هاي موجود در كنار مقاومت هايي كه گروه هاي ذينفع مي كنند كار را سخت مي كند.

مؤمني عنوان كرد: در ادبيات توسعه ذكر شده كه بزرگترين چالش براي يك دولت اين است كه ترتيبات نهادي را به گونه اي سامان بدهند كه منافع فردي با منافع جمعي هم راستا شوند و اين گونه مي شود كه اكنون تجارت پول، رانت و فساد اقتصادي در كشور ايران بيداد مي كند. در حقيقت وقتي اين ساماندهي صورت گرفت برخي افراد حتي به بهاي ضربه زدن به زندگي ده ها ميليون نفر منافع خودشان را لحاظ مي كنند.

وي بيان كرد: مرحوم عالي نسب اين بلوغ فكري را در نظام تصميم گيري كشور در آن دوره ايجاد كرده بود كه بقاء نظام روي توليد استوار باشد. بنابراين ساختار نهادي آرايشش بايد به گونه اي باشد كه توليد محور تصميم گيري ها باشد نه منافع گروه هاي ذينفع غير مولد . وقتي توليد محور شد همه چيز بر اساس نظم انجام مي شود.

این کارشناس اقتصادی اذعان كرد: اعتقاد عالي نسب به دفاع از ناموس اقتصادی بود و تعبيرش اين بود كه يك شيفت كار شرافت مندانه بايد يك زندگي شرافت مندانه ايجاد كند و اين مسئله همان چيزي كه اكنون فراموش شده است. وقتي كه در دوره 85 تا 90 كسري بودجه خانواده ها بر اساس گزارش رسمي چهار و نيم برابر افزايش پيدا مي كند خب معني دار است و كاملاً مشخص است كه از مسير اثر گذاري صرف بر اقتصاد خارج مي شود. در اين صورت نمي شود انتظار يك فرهنگ متعالي يا يك همدلي و انسجام اجتماعي قابل قبول را از جامعه انتظار داشت.

مؤمني گفت: بزرگترين لطمه اي كه به كشور وارد شده اين است كه طي 25 سال گذشته يك چهره مثل عالي نسب كه از نواميس اقتصاد ملي دروازه باني مي كرد از دست رفت. بنابراين تمام همگرايي هاي توسعه اي جاي خودش را به چيزهاي ديگر داد.

وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا عالي نسب به دنبال توليد لوازم خانگي رفت، گفت: اين مبحث به ماجراي نهضت ملي شدن صنعت نفت در ايران بر مي گردد. وقتي كه مصدق چند مشاور را براي اين كار تعيين كرد و گفت اگر بعد از تحريم انگليس بتوانيم يك تقاضاي خيلي اندك حتي در داخل كشور به وجود بياوريم آن وقت است كه مي توانيم اقتصاد را بدون نفت اداره كنيم. وي تمام زندگي خود را گذاشت و كارخانه عالي نسب را راه اندازي كرد تا اين خواسته شهيد مصدق محقق شود.

این استاد دانشگاه يادآور شد: خلاء عجيبي كه در حال حاضر در كشور ما وجود دارد آينده نگري است. در اين رويكرد آينده نگري و اهميت به علم مرحوم عالي نسب عملكرد خوبي داشت چراكه در سال 1328 اسم كارخانه خود را صنايع نفت سوز و گاز سوز عالي نسب گذاشت. اين نامگذاري در حالي بود كه اصلاً نامي از گاز مطرح نبود ولي وي گفت در مطالعات آينده شناختي به اين نتيجه رسيدم كه به اعتبار زيست محيطي اهميت نسبي گاز به تدريج بيشتر مي شود.

مؤمني تأكيد كرد: در زمان جنگ بررسي كرديم كه در 40 سال گذشته 17 ركورد در مقياس كلان اقتصاد كشور اتفاق افتاد كه 14 عدد از اين ركوردها متعلق به دوران جنگ است. در اين 40 سال فقط يكبار تورم يك رقمي را تجربه كرديم و آن هم در سال 64 بود كه رشد نقدينگي در اوج جنگ شش درصد بود. عالي نسب در آن سالها در زمينه انضباط بودجه اي خيلي سخت گيري كرد و يك اشراف منحصر به فرد در زمينه مسائل كلان داشت.

وي در پاسخ به اين مطلب که بزرگترين خدمت عالي نسب چه بود، گفت: براي اولين بار در تاريخ ايران و در جنگ هشت ساله حتي يك مورد مرگ بر اثر قحطي و گرسنگي ثبت نشد و آن هم مديون فعاليت وي بود. عالي نسب در اين باره گفت من كاري كردم كه آن چيزهايي كه به حيات انسان ها مربوط است در كل دوره جنگ از فشار سوداگري هاي سوداگران مصون بماند و كساني كه منافعشان در خطر بود در هر فرصتي به وي طعنه مي زدند.

مومنی افزود: وقتي جنگ شروع شد ذخيره ارزي عراق هفت برابر ايران بود و با وجود اينكه جمعيتشان يك سوم ايران بود اما درآمد نفتي آنها با ايران برابري مي كرد. ولي وقتي كه جنگ تمام شد ايران بدهي خارجي اش صفر بود و حتي بدهي هاي دوره پهلوي را هم پرداخت كرد در حالي كه عراق ذخيره ارزي اش به صفر رسيده بود و 85 ميليارد دلار هم بدهكار شده بود.

وي در پاسخ به اين سئوال كه چرا بعد از جنگ آقاي عالي  نسب را كنار گذاشتند، گفت: گروه هاي ذينفعي بودند كه اعتقاد داشتند عالي نسب و پشتيباني وي در دولت راه را بر فساد، رانت و ربا بسته است ، آنها فكر مي كردند كه این کارهای عالی نسب يك نوع تنگ نظري است و  طريق آزادسازي قبل از اينكه نهادهاي پشتيبان بازار فراهم شود، خيري براي جامعه ايجاد مي شود.

مؤمني در پايان گفت: ما نبايد شخصي به امور نگاه كنيم. تاريخ توسعه تاريخ نوآوري هاي نهادي كاهنده هزينه مبادله است. هفت نوآوري نهادي معرفي شد كه هر كدام امروز هم به كار گرفته شود اقتصاد كشور را متحول مي كند. هنگام ارائه اولين بودجه به دولت جديد گفتم تصميم گيري در مورد توزيع دلارهاي نفتي را به مجلس واگذار كنيد. اگر كسي بخواهد برخوردار شود بايد به سمت توليد برود و توليد را جذاب كرده و شرايط رانت خواري را نيز افزايش مي دهد.

برنامه سوم ، اصلا برنامه نبود

فرشاد مؤمنی گفت: برنامه سوم ، اصلاً برنامه نبود ، در این برنامه اهداف کمی وجود نداشت.

فرشاد مؤمنی اقتصاد و مدیر موسسه دین و اقتصاد در پاسخ به این سؤال یکی از بینندگان این برنامه که نظرتان در مورد برنامه سوم چیست گفت : علیرغم همه محدودیت‌هایی که در دوره جنگ وجود داشت ، بین برنامه 5 ساله برنامه اول و دوم میانگین نرخ تورم در مقایسه با دوره زمان جنگ بیشتر بوده است .این‌ها به دلیل نظارت و توجه زیاد به مسئله بهره‌وری بوده است .

این اقتصاددان افزود : برنامه سوم مثل هر برنامه دیگری نقاط قوت و ضعفی دارد ، به مفهوم اصطلاحی کلمه این برنامه ، اصلاً برنامه نبود برای اینکه تنها برنامه ای است که هدف گذاری کمی در آن وجود نداشت .

مدیر موسسه دین و اقتصاد گفت: باید مبنای سنجش را مشخص بکنیم ، در برنامه سوم بزرگ‌ترین خطا اتفاق افتاد که اقتصاد ایران تاکنون در حال خوردن ضربه از آن خطاهاست . در برنامه چهارم نیز سنگ بنای بانک‌های خصوصی بدون مسئولیت تولیدی گذاشته شد، ضربه‌هایی که اکنون اقتصاد ایران می‌خورد به دلیل همین بانک‌های خصوصی است .بخش بزرگی از اقتصاد ایران ریشه در بانک‌های خصوصی دارد.

می تصریح کرد: این‌ها به جای اینکه از بانک‌های خصوصی برای کار آرایی سیستم استفاده بکنند به ان‌ها اجازه دادند که با ولنگاری بیشتر کار کنند .نقاط قوت برنامه سوم نیز به خاطر اصلاح نهادی قابل اعتنا در آن است اما نقاط ضعف خیلی بنیادی ناشی از نگرش تعدیل کنندگان نیز در آن وجود داشت .

مؤمنی با بیان اینکه بانک مرکزی نظارتی بر بانک‌ها ندارد گفت : برای برنامه ششم باید یک رویکرد توسعه عادلانه متکی به بهره‌وری اتخاذ گردد ، با استفاده از این رویکرد می‌توانیم اقتصاد ایران را جلو ببریم و از این رکود تورمی خارج شویم .جمله معروفی از پیتر دراکر است که می‌گوید : چرا پیش بینی مارکس برای کشورهای اروپایی اتفاق نیفتاد ؟ دراکر در پاسخ به این سؤال پاسخ می‌دهد که دلیل آن این است که مارکس انقلاب بهره‌وری را درک نکرده بود.

این استاد دانشگاه گفت: وقتی که حرکت بهره‌وری به وجود می‌اید بازی اقتصادی از بازی با جمع صفر به بازی برد- برد تبدیل می‌شود . اگر ما به سمت تولید محوری برویم الگوی ستیز و تعارض و تنش ، جای خود را به الگوی تفاهم و همکاری می‌دهد .

مؤمنی افزود: وقتي جنگ شروع شد ذخيره ارزي عراق هفت برابر ايران بود و با وجود اينكه جمعيتشان يك سوم ايران بود اما درآمد نفتي آن‌ها با ايران برابري می‌کرد. ولي وقتي كه جنگ تمام شد ايران بدهي خارجی‌اش صفر بود و حتي بدهی‌های دوره پهلوي را هم پرداخت كرد در حالي كه عراق ذخيره ارزی‌اش به صفر رسيده بود و 85 ميليارد دلار هم بدهكار شده بود.

کد خبر 2322288

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha