۱۲ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰

فخرالدینی در گفتگو با مهر:

عکاسی پرتره در ایران جا نیفتاده است/ تفاوت‌های عکاسی آنالوگ و دیجیتال

عکاسی پرتره در ایران جا نیفتاده است/ تفاوت‌های عکاسی آنالوگ و دیجیتال

شیراز- هنرمند پیشکسوت پرتره نگار ضمن تشریح تفاوت های عکاسی آنالوگ و دیجیتال، معتقد است که عکاسی «پرتره» هنوز در ایران جا نیفتاده است.

آثار فخرالدین فخرالدینی عکاس و نقاش ۸۴ ساله قدمتی به درازای تاریخ عکاسی دنیا در ایران دارد. او با گویش شیرین آذری از کم شمار عکاسانی است که هم دنیای نوین عکاسی را هم پذیرفته و هم هنوز پای بند سنت عکاسی نخستین است. او این هنر را با ویژگی سیاه و سفید و آنالوگ می پسندد، مانند یوسف کارش، عکاس پرتره نگار ارمنی تبار که نخواست عکاسی را با شیوه های رنگی دنبال کند. فخرالدینی، هنوز پس از گذشت سال ها از پدید آمدن دنیای دیجیتال این شیوه عکاسی را مانند سنجش اصالت فرش دستباف و بی بنیه فرش ماشینی می داند. او در جریان کارگاه دوروزه عکاسی پرتره که توسط بنیاد رودکی در شیراز ترتیب یافت در گفت و گویی که یک سوی آن را عکاسی از نسل آنالوگ و دیجیتال در مقام پرسشگر قرار داشت چالش های عکاسی پرتره نگار و شیوه های دیجیتال را برشمرد.

 *آیا تاکنون پرتره ای از شیراز گرفته اید؟

۱۰ سال پیش برای عکاسی از تخت جمشید به شیراز سفر کردم. البته برای عکاسی به آبشار مارگون هم رفتم. فکر نمی کنم در دنیا مانند چنین آبشاری وجود داشته باشد. فقط مشکلی که این منطقه داشت اینکه باید رفاه گردشگران در آن مورد نظر قرار گیرد. چنین جاذبه گردشگری طبیعی با آن زیبایی ها از نظر فرم بی مانند شاهکار طبیعت است. عکس های این آبشار و تخت جمشید را با دوربین رولیفلکس اس. ال ۶۶ گرفتم.

*هنوز به سنت عکاسی آنالوگ پایبندید؟

من همیشه گفته ام، پایه های عکاسی روی آنالوگ بناشده است. اکنون هم می گویم عکاسی ریشه های استواری با آنالوگ دارد. تمامی هنرمندان و عکاسان بزرگ دنیا همگی با آنالوگ کار کرده اند. من با یوسف کارش دوستی داشتم؛ او هیچ گاه از پای بندی به عکاسی آنالوگ دست نکشید. او به همین روش آثار خود را پدید آورد و جاودانه شد.

از سویی، نمی شود عکاسی امروزه را بدون فناوری دیجیتال تصور کرد، این فناوری کارآیی خاص خود را دارد که یکی از این ویژگی ها اطلاع رسانی و خبررسانی فوری است. این سرعت عمل فوق العاده است یا اینکه عکاسی تبلیغاتی به این روش مطلوب تر است. در کپی برداری این شیوه بسیار خوب خود را نشان می دهد. در دوره ای که دانشگاه هنر به شیوه آنالوگ عکاسی را آموزش می داد درسی بود با عنوان فنون بازسازی عکس که با نوعی مرکب مخصوص و قلم مو بازسازی و رتوش عکس انجام می گرفت که وقت گیر بود. از این رو، به دانشجویان عکاسی همواره تاکید می کنم که باید آنالوگ را یاد گرفت. اما، با شیوه دیجیتال این موارد دیگر آسان شده و مانند گذشته کپی کاری به این آسانی با روش دیجیتال ممکن نبود.

فخرالدین فخرالدینی

دیجیتال این حسن را دارد که در لحظه می شود عکس نهایی را دید. یعنی اگر از منظره ای خوشتان نیامد بلافاصله آن را دوباره می گیرید، اما حسی که عکاسی آنالوگ دارد خودم هیچ وقت آن را در دیجیتال نیافتم. یعنی با آنالوگ احساس و ارتباط دارم. حس می کنم با من مربوط است حتی در تاریکخانه وقتی که در تشتک عکس را ظاهر می کنم مانند این است که با من ارتباط حسی برقرار می کند. این حس برای من اهمیت دارد. اگر یک عکاس آنالوگ کار خوب باشد، دیجیتال برایش اهمیت بالایی دارد و خوب هم یاد می گیرد و می تواند از همسویی این دو شیوه در کنار نورپردازی و تکنیک کاری مطلوب ارایه کند. با شیوه و شناخت عکاسی آنالوگ می شود عکاسی دیجیتال را بهتر انجام داد.

*تجربه نشان داده تفاوت عکاسی آنالوگ و عکاسی دیجیتال در عملیات فیزیکی است که در تاریکخانه و پس از آن انجام می گیرد؛ به این دلیل می شود گفت عکاسی آنالوگ دارای روحی است که عکاسی دیجیتال از آن محروم است، آیا به این موضوع باور دارید؟

همیشه عنوان کرده ام تفاوت این دو مانند تفاوت فرش ماشینی و فرش دستباف است. یعنی آن حسی که با فرش ماشینی دریافت می کنید با فرش دستباف خیلی متفاوت است.

عکاسی که می خواهد خوب باشد باید به طور حتم دوره عکاسی آنالوگ را بگذراند بعد وارد دنیای عکاسی دیجیتال شود. دیجیتال چیزی است که کسی هم که از عکاسی هیچ نمی داند نیم ساعته می تواند آن را فرا گیرد. ممکن است بتواند عکس بگیرد ولی تجربه آن عکاس آنالوگ را ندارد.

باور کنید نمی توانم خودم را عوض کنم به این دلیل که وقتی در حال ظهور فیلم سیاه و سفیدم حس خاصی به آن دارم.

*استاد شما فقط عکاسی سیاه و سفید می کنید؟

تقریبا سی سال پیش از انقلاب با فرهاد، برادرم سفری به راچسترکداک داشتم. عکس هایی از ما در آنجا گرفته بودند که چند وقت پیش آنها را که از آرشیو در می آوردم همگی زرد و کمرنگ شده بود. عکس رنگی ماندگار نیست درحالیکه سیاه و سفید ماندگار است.

عکس سیاه و سفید چنانچه خوب شستشوشده، خوب ظهور و خوب در مرحله پرس قرار گیرد قول می دهم ۵۰۰ سال بماند. عکس هایی که ما در کداک دیدیم متعلق به ۱۵۰ سال پیش در دیوار همچنان زیبا جلوه می کرد، مانند اینکه همینک چاپ شده اند. در صورتی که آن زمان نه شستشو به این کیفیت و نه داروها با این کیفیت بوده و نه چاپ با این کیفیت وجود داشته است. اما اینک با این کیفیت موجود اگر عکاسی سیاه و سفید صورت گیرد به راحتی محصول این عکاسی به راحتی ۵۰۰ سال دوام می آورد.

این درحالی است که تقریبا ۵۲ سال پیش در کلن آلمان با عکاسی به نام شارکوف کار می کردم که برای هواپیمایی لوفت هانزا کار می کرد. عکس هایی که او با اندازه بیش از ۴ متر چاپ می کرد در آخور گوسفندان ظرف ۱۳ دقیقه آماده می شد. به این خاطر است که آن عکس ها ماندگار شدند، در حالی که عکس های امروزی کمتر ماندگار می شوند.

فخرالدین فخرالدینی

اگر آثار رامبراند و میکل آنژ با نقاشی های مدرنیست ها اختلاف بسیار زیادی دارد از این روست که مدرنیست ها هیچ گاه جایگاه آنها را نمی توانند بگیرند. عکاسی هم همان حالت را دارد. زیرا عکاسانی مانند کارتیه برسون یا سالوادور و حتی الیوت ارویت دیجیتال کار نمی کردند، با همان دوربین لایکا آنالوگ کار کردند و عکس هایشان همیشه جاودانه است. آینده درست است که با روال و شیوه دیجیتال پیش می رود، اما مطمئن باشید یک روز ارزش عکاسی آنالوگ جایگاه خود را دوباره پیدا خواهد کرد.

*مانند آنچه در سینمای امروز هست که تکنولوژی های جدید فیلمبرداری در نهایت روی نگاتیو ثبت و نمایش داده می شود؟

دقیقا، دیدن فیلم سینمایی برباد رفته یا بن هور که دست کم ۶۰ سال از ساخت آن می گذرد هنوز لذت بخش است. اما با دیدن آثار جدید سینمایی که حاوی موضوعات جدید است صددرصد حس می شود تصنعی است. نزدیک ۸سال آمریکا بودم هیچگاه من را راضی نکرد. چون می دانستم همه اینها تبلیغات است.

*درباره پرتره کمی صحبت کنید چون به هرحال شما استاد پرتره نگاری در ایران هستید.

پرتره به باور من یکی از ویژگی های شخصیت گرایی در عکاسی است. زیرا عکاس باید شخصیت سوژه را پیدا کرده و آن را حس و جست و جو کند. اینها روش هایی است که باید یک عکاس پرتره نگار با آن به سوژه راه یابد. راه پیدا کردن به سوژه هم ساده و هم مشکل است.

ساده بودن به این صورت که ارتباط برقرار کردن است که اگر به خوبی انجام گیرد بخش مهمی از کار پیش رفته، لذا رابطه برقرار کردن و یک ارتباط ساده خیلی از مسیر را کوتاه می کند. به این شکل هم عکاس و هم آن مدل در پیشگاه دوربین آرامتر است و خیلی راحت بدین شیوه یکدیگر را حس می کنند.

*یکی از چالش های پیش روی پرتره نگاری امروزی تلفیق عکس با دیگر هنرهاست که اثری چندوجهی را شکل می دهد، آیا این در سنت پرتره نگاری پذیرفتنی است؟

من اصولا حقایق را هیچگاه نمی توانم فراموش کنم، از این رو می گویم بزرگترین آثار رئالیستی است.

این شیوه های امروزی در فهم مخاطب مشکل ایجاد می کند. این مدرن بودن را نمی شود منکر شد چون برای خود دارای جایگاه است. اما شخصا به این کار علاقه ای ندارم و دوست دارم واقع گرا باشم. یعنی آنچه که دیده می شود ثبت کنم.

*جایگاه عکاسی ایران در دنیای امروز کجاست؟

عکاسان ایرانی هنرمندانی با ذوق اند که با کمی کار بیشتر و انتخاب راه درست این جایگاه را محکم می کنند. مانند آنچه در سینما روی داد و ایران توانست راه تازه ای برای این هنر باز کند. به صورتی که سینمای ایران تا کسب جایزه معتبر اسکار هم پیش رفت.

فیلم های امروز ایران از کیفیت بالایی در زمینه فیلمبرداری برخوردار شده است. عکاسی هم این حالت را دارد و مانند خطاطی که امروزه این قدر ترقی کرده این هنر  نیز جایگاه خود را یافته است، اما هنوز پرتره نگاری به اندازه کافی جا نیفتاده است و شیوه های قدیم هنوز مرسوم است. به ویژه رتوشی که در نرم افزارهای دیجیتال صورت می گیرد خیلی آن را دستخوش تغییر کرده به حدی که سوژه مانند مجسمه در می آید. چراکه پوست یا بافت های صورت به آن زیبایی در رتوش از بین برده می شود و این کار اشتباهی است. خطوط صورت در عکاسی پرتره تشکیل دهنده فرم بندی شخصیت است. درحالی که در رتوش آنالوگ با یک قلم گیری مختصر چین های زیر چشم گرفته می شد. امروزه با دستکاری های بسیار فرد را سال ها به گذشته می برند.

خبرنگار: محمد حسین نیکوپور

کد خبر 2480326

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha