۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱

زاون، سینما و دیگر هیچ...

زاون، سینما و دیگر هیچ...

مجيدرضا مصطفوی کارگردان سینما پس از عیادتی که از زاون قوکاسیان منتقد مطرح سینمای ایران داشته، یادداشتی در وصف او نوشته است.

خبرگزاری مهر - گروه هنر: کارگردان فیلم سینمایی «انارهای نارس» در این یادداشت که آن را در اختیار مهر قرار داده، آورده است:

«وقتی چشمانش را می‌بندد و با لهجه اصفهانی و آمیخته به ارمنی، با طمانینه اما پرکشش و گیرا از سینما می‌گوید؛ از «چارلی چاپلین» تا «نورمن ویزدوم»، از «دزد دوچرخه» تا «رم شهر بی دفاع»، از «لرتا» تا «سیمین معتمد آریا» یا همین اواخر از کوچ اجباری «بهرام بیضایی» و تحلیل پدیده‌های نوشتاری و نمایشی او، جهانی منحصر به فرد روبروی شنونده می‌گشاید، دنیایی رنگارنگ و بی بدیل که ارمغانش تفکر، دانستن و درک کردن است و گویی زاون، آن را لحظه به لحظه، جزء به جزء لمس کرده و زیسته است و وقتی چشم می‌گشاید برق هیجان عاشقانه‌ای در چشمانش موج می‌زند. او صادقانه عاشق سینماست، از همان عاشق‌های سینما که انگشت شمارند و او دریغ ندارد که ماحصل این تجربه گرانبهای عاشقی خود را -بدون چشم داشتی- در اختیار دیگران قرار دهد.

او معلم و پژوهشگری است که با مولفه‌های ذاتی بی مانند خود؛ قلب پر محبت و سرشار از رأفت، وجدانی با شرف، اندیشه سالم، آگاه و اخلاق گرا، تمام زندگی خود را وقف رشد نسل امروز سینما و مشتاقان آموختن کرده و پدرانه تمام داشته‌های پژوهشی‌اش در این عرصه را بخشیده است. او همیشه نگران است، نگران کمتر خواندن، کمتر دانستن و کمتر درک کردن توسط این سیل مشتاقان سینما که شاید بخواهند ره صد ساله را یک شبه طی کنند.

سخت‌گیری و حتی عصبانیت‌های گاه گاه او در اثر کم کاری و کوتاهی شاگردانش هم به نوبه خود دیدنی است. دغدغه او از کم آگاهی و عدم تلاش برای پیشرفت اطرافیانش ستودنی است و او چه هنرمندانه برای تجربه‌اندوزی هنرآموزان خود، نسل گذشته و پر افتخار سینما را به نسل جدید پیوندی دوستانه می‌زند. او همیشه پویا و به روز است، آخرین فیلم‌های روز دنیا را بر پرده سینما دیده است، بهترین کتاب‌ها و مقالات را مطالعه کرده و همچنان تشنه دانستن است.

اگر خوش شانس باشید می‌توانید از او سوغات سفرهای بین المللی، فیلم‌های اورجینال یا کتاب‌های نایاب بگیرید. به جرأت می‌توان ادعا کرد زاون از معدود اساتیدی است که به کمک همین خصلت پویایی خویش توانسته سینما را با سینما آموزش دهد و نگاه سینمایی تربیت کند؛ از همان نگاه‌هایی که فراتر از قاب کوچک و مفاهیم دست و پا گیر تلویزیونی بیاندیشند.

زاون را می‌توان به باغبانی تشبیه کرد که همیشه با از خودگذشتگی، ریشه‌های نهال‌های تازه جوانه زده را مراقبت می‌کند که در سرمای ناملایمات حاکم بر فضای فرهنگی، از بین نروند. او متعهدانه ایستاده است و به رشد و تکامل نسلی همت گمارده که شاید برای دیگران این باور عظیم، دغدغه نباشد. او فروتنانه و بدون بی حوصلگی برخی از پیشکسوتان با همان دقت مثال زدنی‌اش با آن حیا و شرم مختص خود و به دور از هیاهو، فعالیت می‌کند و برای نسل نو پا و جوان سینما حضوری پرشکوه دارد. حتما باید مشاهده کرد که کلاس‌ها و جلسات نقد فیلم توسط او با چه شور و هیجان و استقبالی برگزار می‌شود.

برای او هیچگاه، جایگاه اجتماعی هنرآموزان و اطرافیانش که تمام وقت خود را برای آنها صرف می‌کند، مهم و ملاک قضاوت نبوده است. با او که هستی می‌توانی با تمام وجود درک کنی که دوستت دارد و برایش انسانیت افراد مهم است و علاوه بر رابطه استاد و دانشجو، تمام دردها و مشکلات آنها را احساس و برای رفع آن جانفشانی می‌کند. این همان راز محبوبیت اوست که همه از زاون به عنوان یک «دوست» و بالاتر از آن یک «انسان شریف» یاد می‌کنند.

نگاه او به مقوله فرهنگ، اصیل و قوام یافته است. مطمئنا این نوع تفکر از اصالت او سرچشمه می‌گیرد. زاون به عنوان یک نویسنده و منتقد فرهنگی ، هیچگاه غیر منصفانه، تند و مخرب عمل نکرده است. قلمش بوی مهربانی می‌دهد و بسیار متعهد است که سازنده باشد. شاید در این زمان و این بحث مجال بازگویی و بررسی مشخصه‌های بارز آثار نوشتاری و تحقیقاتی زاون که در برگیرنده لحنی ساده، دلنشین، صمیمی‌ با رگه‌هایی از حس نوستالژی است، نباشد اما می‌توان اذعان کرد که در پس تمام فعالیت‌های این چهار دهه، او کوشیده است فراتر از نقد موردی و یا تحلیل یک فیلم یا یک اثر قلم بزند و با تلاشی مضاعف و با تحقیقاتی زمان بر و طاقت فرسا آثاری جمع آوری و به رشته تحریر درآورده است که در عرصه فرهنگ و هنرایران جریان ساز بوده‌اند.

بدون شک زاون قوکاسیان «تاریخ شفاهی سینمای ایران» است. مجموعه آثار «بهرام بیضایی و پدیده سگ کشی»، «نقش آبی سیمین»، «درباره چشمه»، «بردی از یادم»، «بانوی اردیبهشت»و... گوشه‌ای از این کوشش تحسین برانگیز است.

من ۱۷ سال شاهد بزنگاه‌های زندگی زاون بوده‌ام. از کم‌کاری‌های ناخواسته تا از دست دادن پدر و مادر مهربانش، از تنگ نظری و مانع تراشی‌هایی که حرکت‌های فرهنگی ماندگار او را برای مدتی متوقف کردند تا عدم چاپ و نشر چندین کتاب که ماحصل بیش از ۱۵ سال خون دل خوردن او بوده‌ است. اما همیشه یک نکته برای من شگفت آور است؛ او حتی یک لحظه، امید و ایمانش به راه مهمی‌ را که برگزیده است از دست نمی‌دهد. در دوران‌های پر فراز و نشیبش، در بدترین شرایط روحی و جسمی‌ هنوز سینما برایش اولویت دارد، همچنان از آینده صحبت می‌کند، هنوز پا به پای شاگردانش قدم بر می‌دارد، همچنان ایثار می‌کند و یک لحظه آنها را فراموش نمی‌کند و این نشان از روح بزرگ او دارد.

ایمان دارم تاریخ فرهنگ این دیار همیشه «زاون قوکاسیان» را به نیکی به خاطر خواهد آورد.

مجیدرضا مصطفوی»

کد خبر 2496593

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha