۱۳ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۵

گفتگوی مشروح مهر با بهکیش اقتصاددان؛

اقتصادایران به یکباره گل وبلبل نمی‌شود/مدیریت انتظارات بلد نیستیم

اقتصادایران به یکباره گل وبلبل نمی‌شود/مدیریت انتظارات بلد نیستیم

یک اقتصاددان با بیان اینکه اکنون باید به صراحت به مردم گفت که بنا نیست اقتصاد ایران به یکباره گل و بلبل شود، گفت: حتی اگر تحریم‌ها برداشته شود، اقتصاد ایران به ۱۰ سال پیش برمی‌گردد.

گروه اقتصادی – محبوبه فکوری: این روزها نوسانات خزنده نرخ ارز در بازار آزاد اگرچه تداعی‌گر روزهای پرچالش ارزی در سال ۹۰ است اما گویا اطمینانی نسبت به عدم جهش یکباره نرخ در بازار در بین فعالان اقتصادی وجود دارد ولی کارشناسان از یک روی دیگر سکه هم رونمایی می‌کنند و آن اینکه اگر دولت روحانی و کلیددار بانک مرکزی به خوبی این نوسانات را به لحاظ رفتارهای هیجانی مردم نتواند کنترل کند، ممکن است حتی یک تلنگر کوچک به مردم کوچه و بازار هم دردسرساز شود و آنها را با پول ناچیز، تجربه کم و حتی اطلاعات ناکافی اقتصادی، به یک بازیگر حرفه‌ای بازار ارز تبدیل کند.

این روزها آنچه فعالان اقتصادی نگران آن هستند، رفتارهای هیجانی مردمی است که ممکن است به یکباره به بازار هجوم آورند، ارز بخرند یا ارز بفروشند و در نهایت این بخش تولید و تجارت کشور باشد که متضرر شود. در این رابطه محمدمهدی بهکیش اقتصاددان و نایب رئیس کمیته ایرانی اتاق بازرگانی بین‌المللی معتقد است دولت باید در شرایط فعلی تنها رفتارهای هیجانی را کنترل کند. مشروح گفتگوی خبرنگار مهر با وی را می‌خوانید:

* خبرنگار مهر: نوسانات اخیر نرخ ارز از دیدگاه شما به عنوان یک اقتصاددان چه تحلیلی دارد؟ وقتی که نوسانات این چنینی و مداوم در اقتصاد ایران رخ می‌دهد، خیلی‌ها جهش ارزی سال ۹۰ را تداعی می‌کنند، به خصوص الان که باید نوین سازی صنایع را داشته باشیم و فعالان اقتصادی به ارز با قیمت مناسب برای تامین مایحتاج خود نیاز دارند.

محمدمهدی بهکیش: در آن زمان که نرخ ارز به سرعت افزایش پیدا کرد، ارز یک انرژی فشرده شده‌ای را در خود مخفی داشت، چرا که برای مدت طولانی، تورم افزایش پیدا کرده بود، ولی بانک مرکزی به هر ترتیبی یا از طریق بازار و یا از طرق دیگر، نرخ ارز را نسبتا ثابت نگاه داشته بود و بنابراین، این فنر برای چندین سال فشرده شده بود و به یکباره آزاد شد و حرکت تندی کرد.

الان آن شرایط وجود ندارد. در واقع، آن فشار برای افزایش وجود ندارد و نگرانی از اینکه نرخ ارز یک باره بخواهد تغییر کند، به نظرم موجود نیست. برهمین اساس، همیشه باید یادمان باشد که به صورت طبیعی، نرخ ارز باید به میزان تفاوت تورم داخلی و تورم بازارهایی که با ما کار می‌کنند، تغییر کند تا صادرات با مشکل مواجه نشود که البته نرخ ارز این میزان رشد را داشته و مقدار افزایش نسبتا معقول بوده است.

مثلا یکی از بازارهای طرف ما ترکیه است. تورم ایران حدود ۱۰ تا ۱۲ درصد است در حالی که ترکیه هم تورم ۷ تا ۸ درصدی دارد، بنابراین نرخ ارز ایران در حد معقول، سالانه باید ۳ تا ۴ درصد افزایش یابد که بیشتر از این هم افزایش یافته است. دلیل این افزایش هم به خاطر عدم اعتماد یا ابهاماتی است که در مسائل اقتصادی امروز کشور وجود دارد و مردم نمی‌دانند که بعد از امضا شدن رفع تحریم‌ها، آیا به یک باره سرمایه‌گذاری خارجی به مملکت سرازیر می‌شود یا خیر؟ که در این مورد باید پاسخ داد، نه، سرمایه خارجی به این سرعت به کشور وارد نخواهد شد. حتی مقدار زیادی سر و صدا در دنیا و حتی ایران بر پا شد که منابع ارزی ایران (ناشی از آزادسازی پول‌های بلوکه شده) آزاد می‌شود که این امر، منابع گسترده‌ای را برای ایران قابل  دسترس می‌کند، اما این برداشت هم درست نبود.

درست است که در دوره آقای احمدی‌نژاد رئیس جمهور سابق، ایران به طور متوسط سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت ولی منابعی که قرار شد آزاد شود، نزدیک به حدود ۸۵ میلیارد دلار بود که بخش عمده آن طلب ایران بابت فروش نفت بوده که پول آن به داخل کشور منتقل نشده و البته معادل ریالی آن را دولت خرج کرده است، ولی در عالم واقع بنا بر اظهارات مدیران بانک مرکزی فقط ۳۵ میلیارد دلار آن می‌تواند برای هزینه کردن فوری آزاد شود که آنهم در اقتصادی که به حدود ۱۰۰ میلیارد دلار در سال عادت کرده، اثری قابل توجه نخواهد داشت.

اما راجع به همین رقم کم هم، صحبت زیاد شد و بدون توجه به حجم و ارقام، عده‌ای را به این فکر انداخت که ممکن است منابع ارزی زیادی به ایران بیاید و یا آنهایی که با استدلالی دیگر فکر می‌کنند که نرخ ارز افزایش می‌یابد. در این موقعیت است که مدیریت انتظارات اهمیت فراوان پیدا می‌کند. یا چند روز قبل، عده‌ای فکر کردند که با آمدن ۴۰۰ شرکت ایتالیایی به ایران اوضاع می‌تواند تغییر سریع کند، در حالی که تا تبدیل شدن این دید و بازدیدها به یک طرح اجرایی، بیش از یک سال زمان لازم است.

بنابراین به نظر من، شرایط اقتصادی ایران نمی‌تواند به یک باره تغییر شدید کند اما باید به این نکته هم توجه داشت که این ابهام‌ها در جامعه وجود دارد و می‌تواند نتایج مشکل‌آفرینی را ایجاد کند. در نتیجه باید در اقتصاد مواظب بود. به دلیل ابهامی که از آینده اقتصادی ایران وجود دارد، ممکن است مردم حرکت‌های هیجانی بکنند. مثلا یک دفعه یک خبر پخش شود که مردم را تحریک به خرید دلار یا فروش آن بکند، پس دولت باید حرکت‌های هیجانی را کنترل کند تا بلایی که سر بورس آمده، در بازار ارز تکرار نشود.

در جریان بازار بورس، خیلی‌ها زیان دیدند، چراکه حرکت‌های هیجانی دو سال قبل را دولت نتوانست مدیریت کند و در نتیجه افت شدید در بورس را شاهد بودیم که این هم مقداری هیجانی بود و لیکن یک عده‌ای را واقعا متضرر کرد. من تصور می‌کنم که نقش اصلی دولت در شرایط فعلی مدیریت انتظارات و مدیریت ابهامات است.

* چطور می‌تواند این انتظارات را مدیریت کند؟

ـ کار بسیاری پیچیده و سختی است. تابه حال هم دولت نیاز به مدیریت این انتظارات نداشته است. مثل اینکه ما به ایتالیایی‌ها می‌گوییم که ما صادرات بلد نیستیم، اگرچه ممکن است تولید برای بازار داخلی را بدانیم، البته آن هم با کارایی پایین ولی تولید برای صادرات را بلد نیستیم.

دولت ما هم خیلی کارها را بلد است ولی مدیریت انتظارات جامعه را بلد نیست، چرا که در گذشته خیلی برایش مهم نبوده است، دوم اینکه این کار را تمرین نکرده است. اگر اکنون دولت نتواند انتظارات را به درستی مدیریت کند، ممکن است علی‌رغم رفع تحریم‌ها با شرایط نامناسبی مواجه شویم. من از دو سال قبل این امر مهم را تکرار کرده‌ام که یکی از وظایف اصلی دولت در فاز جدید، مدیریت انتظارات است و برای این هم باید، سیستم درست کند؛ که نداریم.

* چه الگویی را باید دنبال کنیم؟

ـ دولت باید برود و یاد بگیرد تا به خوبی بتواند انتظارات را مدیریت کند. ما چندین سال است که از جریان‌های جهان به دور بوده‌ایم و در این سال‌ها نحوه اداره کشورها تغییر فراوان کرده است، بنابراین طبیعی است که باید علم مدیریت جدید را بیاموزیم و آن نیاز به مراجعه به متخصصینی دارد که کمتر در کشور وجود دارد.

* تعریف شما از سیستمی که باید برای مدیریت انتظارات ارزی ایجاد شود، چیست؟

ـ من هم بلد نیستم. برای چیزی که بلد نیستیم، باید با یک دانشگاه خارجی قرارداد ببندیم و بگوییم آنهایی که بلد هستند، به ما یاد دهند. بنا نیست که همه چیز را خودمان بلد باشیم.

* آقای دکتر در دنیا مرسوم است که برای مدیریت چنین انتظاراتی، دولت اقداماتی را انجام دهد اما برخی می‌گویند که بازار باید راه خود را پیدا کند و نباید دخالتی در آن داشت، ضمن اینکه الگوهای بین‌المللی در ایران کمتر جواب می‌دهد.

ـ پیاده‌سازی الگوهای مدیریت افکار عمومی بسیار مهم است. این یکی از روش‌های بسیار مدرن در غرب برای مدیریت چنین رفتارهایی از سوی مردم است که به آن مدیریت افکار عمومی هم می‌گوییم.

* در ایران هیچگاه این الگوها پیاده‌سازی نمی‌شود بلکه ما بیشتر در یک سکوت خبری فرو می‌رویم و این اوضاع را بدتر می‌کند؟ نظام تولید و توزیع اطلاعات در ایران بسیار نارسا است اگر نخواهیم بگوییم که عقب افتاده است.

ـ دقیقا ما در یک سکوت خبری فرو می رویم. مردم را هم به سمت سکوت خبری فشار می‌دهیم. در نتیجه عدم ارایه اطلاعات، اوضاع را بدتر می‌کند. وقتی می‌خواهید موضوعی را از طریق مدیریت انتظارات، اداره کنید، باید مرتب اطلاعات بدهید. یکی از راه‌ها این است که مرتب اطلاعات دهیم، همانطور که اکنون برخی مقامات، هر روز گزارش حضور در جلسات خود و اتفاقاتی را که رخ داده است را در حد مقدور به ذی‌نفعان خود از طریق شبکه‌های اجتماعی ارایه می‌کنند. چه اشکال دارد که رئیس دفتر رئیس‌جمهور هم این چنین برنامه‌ای داشته باشد و مدام به مردم از اتفاقاتی که در دولت رخ می‌دهد و پیگیری‌هایی که صورت می‌گیرد، مطلع کند تا مردم بفهمند که چه اتفاقاتی در کشور دارد می‌افتد. مدیریت انتظارات مهم است که محور اصلی ان اطلاعات است و این امر در سطح کلی، به مدیریت افکار عمومی می‌انجامد. ولی مدیریت انتظارات در حیطه اقتصاد امری پیچیده‌تر است.

* همزمان با نوسانات هیجانی بازار ارز اما بورس این روزها بی‌تفاوتی نگران‌کننده‌ای دارد؛ دلیل آن چیست؟

ـ بورس ضربه خورده است. در یک دوره‌ای که انتظارات مردم در بورس باید مدیریت می شد، مردم را تشویق به ورود به بازار سرمایه کردند. برخی شرکت‌های دولتی هم تشویق شدند که قیمت‌ها را بالا برند و یا اینکه اقداماتی انجام دادند که مردم نمی‌توانستند آینده را به درستی ببینند.

همانطور که اکنون باید به صراحت به مردم گفت که بنا نیست اقتصاد ایران، به یکباره گل و بلبل شود. اگر حتی تحریم‌ها برداشته شود، اقتصاد ایران به ۱۰ سال پیش برمی‌گردد. ۱۰ سال پیش هم مشکلات زیادی در اقتصاد ایران وجود داشت، چون مشکلات ساختاری، که اگر خیلی خوب عمل کنیم، تازه به ۱۰ سال پیش برمی‌گردیم که قرار بود ساختارها تصحیح شوند، بنابراین نمی‌شود که به یکباره بورس در آن محیط نامناسب از نظر ساختارهای اقتصاد آنچنان رشد کند که در عمل اتفاق افتاد.

البته عده‌ای فکر می‌کردند که اگر امسال توافق شود، پتروشیمی‌ها در بورس مشتریان زیادی می‌یابند و خریداران خارجی همه آنها را با قیمت بالا می‌خرند در حالی که این ارزیابی درستی نبود. حتی اگر بازارها باز شوند، باید دید که این پتروشیمی‌‌ها چقدر می‌ارزند، چه قیمتی دارند، فضای کسب و کار ایران چه قیمتی را برای آنها تعیین می‌کند؛ به این معنا که یک کارخانه را در خلاء که نمی‌فروشیم بلکه در یک فضای کسب و کار مشخص این معامله صورت می‌گیرد. مثلا کارخانه فولاد مبارکه اگر در دوبی مستقر باشد، یک قیمت دارد و در ایران هم یک قیمت دیگر؛ چرا که فضای کسب و کار نمی‌گذارد که این پتروشیمی یا فولاد در ایران به درستی کار کند و در نتیجه سودآوری هم ندارد یا کم دارد و بنابرایین قیمتی بالا هم برای فروش آن نمی‌توان تعیین کرد.

* ولی این سکوت بورس به اعتقاد کارشناسان، خیلی نگران کننده است. وقتی بورس علامتی نشان نمی‌دهد یعنی بخش عمده‌ای از اقتصاد زنده نیست و تحرکی ندارد.

ـ بورس نشانه خیلی خوبی از قلب تپنده اقتصاد است. وقتی قلب اقتصاد نمی‌زند، حتما باید به این جمع‌بندی برسیم که واحدهای تولیدی گردش کار مناسبی ندارند و نگران و منتظرند و دقیقا هم‌اکنون همین وضعیت را اقتصاد کشور دارد. تا زمانی که جسارت تصحیح ساختارها چون وضعیت بانک‌ها و بازار رقابتی برای کالا و خدمات از جمله در مورد نرخ بهره و ارز و قیمت انرژی را پیدا نکنیم، به نظر نمی‌رسد که آینده روشنی را در پیش رو داشته باشیم و ابهام و سردرگمی هم چنان ادامه می‌یابد.

کد خبر 2990864

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha