احسان شریعتی:

بازگشت به خویشتنِ شریعتی به معنای هویت گراییِ قومی و عقیدتی نیست

بازگشت به خویشتنِ شریعتی به معنای هویت گراییِ قومی و عقیدتی نیست

احسان شریعتی در سمینار بین المللی «شریعتی و آینده علوم انسانی» گفت: «بازگشت به خویشتنِ خویش» به‌معنای دعوت به به‌خود آمدن، خوداندیشیدن و بازاندیشی در سنت و میراث فرهنگی بومی مهمترین راهکار شریعتی بود.

به گزارش خبرنگار مهر، سمینار بین المللی شریعتی و آینده علوم انسانی با حضور میهمانان داخلی و خارجی صبح امروز، دوشنبه ۲۳ آذر آغاز شد. در ابتدای این سمینار پس از تلاوت قرآن و سرود ملی جمهوری اسلامی سیدجواد میری و محمدامین قانعی راد به عنوان دبیران علمی سمینار شریعتی و آینده علوم انسانی به مهمانان خیر مقدم گفتند. اولین سخنران این سمینار احسان شریعتی، فرزند دکتر علی شریعتی و استاد دانشگاه تهران بود.

احسان شریعتی گفت: نقش دکتر علی شریعتی، در به‌کارگیری علوم انسانی جدید، به ویژه تاریخ و جامعه‌شناسی، برای فهم علمی و واقع‌بینانه و تحول‌آفرینی در‌ فرهنگ ملی و دینی ایران و اسلام، تجربه‌ای تأمل‌برانگیز و طرح هنوز تازه‌ای است. از این رو، شناخت و نقد میراث فکری او برای تداوم کار علوم انسانی در ایران حائز اهمیت است. پروژهٔ شریعتی، در تداوم آغازگری سیدجمال‌الدین اسدآبادی، مشهور به افغانی و طرح‌افکنی فلسفی علامه اقبال لاهوری، موفق شد که پروژهٔ «بازسازی» اندیشهٔ دینی در جهان اسلام را، به مددِ علوم انسانی مدرن، پی گیرد و نوعی مقاومت فرهنگی-عقیدتی را در عصر «ایدئولوژی‌ها و انقلاب‌های ضداستعماری، ضداستبدادی و ضداستثماری، سامان بخشد و در نسل جوان آگاه و پیشرو امید به تفکری نو را با مایه‌گیری از فرهنگ بومی بیافریند. تأثیر گستردهٔ کلام و گفتمان شریعتی، به اذعان موافق و مخالف او، گواه این توفیق و استقبال بوده است.

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: از عصر شریعتی تا کنون اما، ما شاهد نوعی گشت در سرمشق و تغییر-و-تحول در صورت‌بندی معرفتی در عرصهٔ علوم انسانی بوده‌ایم. اگر زمانی تحول الگوی ساینتیستی-پوزیتیویستی در عنفوان جوانی (در تبیین ٫علل٫ وقایع)، به سرمشق هرمنوتیکی-پدیده‌شناختی دوران بلوغ (با تفهّم ٫معنا٫ی رخدادها)، این علوم را به سطحی برتر و‌ عمقی بغرنج‌تر ارتقاء بخشید، با ورود فلسفه و دانش نوین به دورانِ «پساها-و-پایان‌ها»، خودِ مفهومِ «انسان» همچون اُبژهٔ پژوهشِ علوم انسانی و  نفسِ موضوعیتِ بی طرفانه یا «اُبژکتیویتهٔ» علمی، در معرضِ بازاندیشی قرار گرفته است.

وی افزود: «آیندهٔ» علوم انسانی عمیقاً وابسته به بازتعریفِ «انسانیّتِ انسان» و «موضوعیّتِ (همین) موضوعِ» مرکزی است که در هریک از این علم‌ها موردِ واکاوی و پژوهش است. انسانیتی در جستجوی کرامتی برتر از آنچه ایدئولوژی‌های دیروز به او وعده می‌دادند و موضوعیّت و اُبژکتیویته‌، به‌معنای پدیدار‌شناختی مفهوم، بازگشت به خود امور وجدانی و نه شیءواره‌سازی امور انسانی همچون مواد طبیعی مورد شناسایی.

فرزند دکتر علی شریعتی تصریح کرد: علوم انسانی «در راه» و فرارسنده، برای بحران معنای بودن و چگونه زیستنِ شایستهٔ انسان بر زمین و در زمان ما، با همهٔ خودویژگی‌های هر سرزمین و فرهنگی، یا پاسخی خواهند داشت و یا از میان رخت برخواهند بست، یعنی بدل به ابزار یدکی قدرت‌هایی خواهند شد که دست‌اندرکارِ رقم زدنِ سرنوشتِ جهان و جهانیان اند یا به‌عنوان پشت‌جبههٔ بنگاه‌های فنی-تجاری، یا  قدرت‌های سیاسی-نظامی و یا بالاخره توجیه‌گر مداحی‌های تبلیغاتی ایدئولوژیک «تصادم تمدن‌ها» و »جنگ‌های صلیبی» جدید.

وی گفت: شریعتی اما روشنفکر متعهدی بود که آموزش و آموختن از «علوم انسانی» را در خدمت پروژهٔ رهایی اجتماعی و رستگاری انسانی می‌خواست و آن آموزه‌ها را پس از دانشگاه، در خارج از آکادمی، به کارِ تدارک یک «نظریهٔ انتقادی» زنده گرفت در سطح اجتماع، در جامعه‌ای با فرهنگ مذهبی. پس از او، میراثِ فکری‌اش، به دلیل گستردگی تأثیراتش، دستخوشِ برداشت‌های متناقضی شد. ایران و جهان اسلام نیز، پس از شریعتی، در معرض ابتلا به عارضهٔ موسوم به «بنیادگرایی» قرار گرفت.

احسان شریعتی در ادامه گفت: در جامعهٔ ایران، اما به دو دلیلِ نضجِ مدنی «نواندیشی دینی» از سویی و ازسوی دیگر، آزمون و تجربهٔ کلیهٔ طرح‌افکنی‌های «سنت‌گرایانه و بنیادگرایانه» در اشلِ حکومتی و اجتماعی کل، امروزه خوشبختانه به نوعی مصونیت و واکسینه شدن در برابر این آفت مهلک رسیده‌ایم، که در مقام پیشگام پیروزی انقلاب‌های با صبغهٔ اسلامی، تجربهٔ ما می‌تواند برای سایر ملل مسلمان، همچون دستآورد آزمایشگاه اجتماع، مورد توجه قرار گیرد. همچنین، رویکرد «تقریب» مذاهب و ترانساندانتال شریعتی در سپهر دینی که در فرمول‌هایی چون «تسنن نبوی-تشیع علوی» در برابر«تسنن اموی-تشیع صفوی»، و یا «امام علی در برابر تثلیث سارتر و مارکس و برگسون (یا پاسکال) در غرب، و یا بودا و مزدک و حلاج در شرق»، و..، نمود می‌یافت، در حال حاضر بر بسیاری از قهقراگرایی‌های بینا-ادیانی و مذهبی-قومی فائق می آید و ازهمین‌رو‌ از آثار شریعتی به ویژه در جوامع گوناگون مسلمان استقبال می‌شود.

وی افزود: در طرح «نوزایی» فرهنگ ملی و ‌«پیرایش‌گری» دینی شریعتی، نوعی رویکرد «بینا-رشته‌ای» محسوس است:

- اکتشاف «قارهٔ تاریخ» (عنصری که شریعتی وارد حوزهٔ معارف دین‌شناختی کرد) ؛

- برقراری تناسب مارکس-وبری زیرساخت جامعه‌شناختی و روساخت‌های فرهنگی-ایدئولوژیک ؛

- توجه دادن جدی به مباحث اقتصاد سیاسی و مارکس‌شناسی علمی ؛

- شناسایی ملاحظات روانشناختی و برقراری تناسب میان روانکاوی فروید و یونگ در جای جای آثار او، به  ویژه در نوشته‌های کویریات ؛

- قائل شدن به رسالت هنر، تعقیب و نقد واپسین گرایشات هنری در جهان و وارد ساختن آن به قلمروی «الهیات رهايی‌بخش» در اسلام و ایران ؛

- و به طورکلی، در عرصهٔ فلسفی، تعقیبِ «گشت زبانشناختی» سدهٔ بیست، و آموزه‌های هرمنوتیک و پدیدارشناختی، و فلسفهٔ اگزیستانس، پس از کرکگوور، در سیر فلسفهٔ قاره‌ای، از جمله روش‌شناسی اندیشه‌شناسی تطبیقی-سنجشی در تاریخ-عقاید بود که نسل ما نخست از شریعتی آموخت.

وی با بیان اینکه «بازگشت به کدامین خویشتنِ خویش»، به‌معنای دعوت به به‌خود آمدن، خوداندیشیدن، بازاندیشی و ازسرگیری ساخت‌گشایانهٔ سنت و میراث فرهنگی خودی، بومی، ملی، و مذهبی، اما مهم‌ترین راه‌کار او بود، گفت: معنای این بازگشت، نه هویت‌گرایی قومی و عقیدتی، بلکه به جز فراهم آوردن شرایط امکان گفتگوی برابر با دیگری، با غرب، همچون آئینهٔ نگرش به خویش و بازیابی خود در نگاه دیگری، نبود.

وی اضافه کرد: شریعتی با بازخوانی تاریخ تمدن‌ها، تاریخ ادیان، تاریخ اسلام و تاریخ ایران، و اینهمه با نگاهی از پایین و برای به سخن درآوردن خاموشان تاریخ و به متن آوردن حاشیه‌نشین‌ها و بازگویی تراژیک تاریخ محرومان، کمدی قدرت‌ها و «ایدئولوژی سه بخشی» (به تعبیر ژرژ دُمزیل) طبقات سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی حاکم (استحمار کهنه-و-نو)، زمینه‌ساز درک تاریخی تازه‌ای در تاریخ «مطالعات پسااستعماری»، مشابه کار امثال فانون، سعید، و... شد. برای سنجش و وضوح بخشیدن به این دستاورد و ابلاغ پیام شریعتی و انقلاب ایران به جهان، ما هنوز نیازمند تعقیب سیر و تحول روش‌های علوم انسانی در استاندارد علمی جهان‌روا هستیم:

- فهم تثلیث نهایی «آزادی، برابری، و عرفان» به عنوان واپسین اثر شریعتی، نیازمند آموختن فلسفه و علوم سیاسی جدید، و آخرین تحولات آن، از بازخوانی کلاسیک‌هایی چون آ. توکوویل و ب. کنستان تا ه. آرنت و ل. اشتراوس، مطالعهٔ اندیشه و جنبش سوسیال-دموکراتیک و سوسیالیسم شورایی، از تجربه‌های آنارکو-سندیکالیسم آزادمنش و آسترو-سوسیالیسم شورایی گرفته تا جنبش جاری «آلترموندیالیسم» (جهانی‌دگرخواهی)، و شناخت اخلاف و آیندگانِ فلسفه‌های اگزیستانس، و فرزانگی‌ها و عرفان‌های شرقی( و اسلامی و ایرانی) است.

- نقد و سنجش علمی میراث شریعتی به ارتقای کیفیت، رفع ابهامات و حل مشکلات این مسیر یاری می‌رساند. هم از این رو، انتظار ما از برگزاری چنین سمینارهایی، با ارائهٔ تصویری از موقعیت کنونی و آیندهٔ علوم انسانی در ایران و جهان، نقد-و-بررسی همه‌جانبهٔ ابعاد نظری و پیامدهای عملی میراث شریعتی و ادای سهم او نسبت به صیرورت آتی این علوم، به ویژه در حوزهٔ  فرهنگی و تمدنی ما است.

وی در پایان گفت: آزادی بیان، روش منصفانه و نقّاد صاحب‌نظران حاضر در این نشست، ما را امیدوار می‌سازد تا شاهد شکوفایی اندیشه‌ها، جهشی در پژوهش‌ها، و ارمغانی نو برای آیندهٔ علوم انسانی در کشورها‌ی خود باشیم.

لازم به ذکر است که این همایش هم اکنون در حال برگزاری است و گزارش تکمیلی آن متعاقبا منتشر می شود.

کد خبر 2999301

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha