۲۰ مهر ۱۳۸۲، ۱۲:۵۱

گزارش ويژه "مهر"

جهاني شدن، فناوري اطلاعات و چالشهاي فراروي پليس

جهاني شدن، فناوري اطلاعات و چالشهاي فراروي پليس

خبرگزاري "مهر" :بشر در فراز و نشيب زندگي خود مستمرا درمسيري گام بر مي دارد كه هر روز رويدادهاي تازه شرايط دوباره انديشندن را فراهم مي كند.


 دريچه هاي نو، مفاهيم متنوع،ايده ها ومسائل جديد ذهن هاي جستجوگر افراد را به خود مشغول مي سازد و در نتيجه هر كس ازمنظر خود به موضوعات پيرامونش نظر مي اندازد و تلاش مي كند تا با بيشترين امتياز از دوره جديد زندگي خود عبور كند همانگونه كه كرونين مي گويد:
زندگي يك راهروي ساده ومستقيم نيست كه ما درآن آزاد و بي دردسر گام برداريم و پيش برويم، زندگي مسيري تو در تو و پرپيچ وخم از گذرگاههاست كه ما بايد راه خود را جستجو كنيم.
هر روز در رسانه ها و كتب منتشره واژه هاي جديدازجمله اينترنت، بانك مجازي، تجارت الكترونيك و يا تقسيم بنديهاي جديد مانند تقسيم دوره هاي زندگي به بشر به موج هاي اول و دوم و سوم و ... منتشر مي شود و هر كس به فراخور حال خود ، نظروديدگاه اختصاصي خود را سامان مي دهد يكي از اين واقعيت ها ، واژه جهاني شدن است.
دراين خصوص بحث هاي زيادي صورت گرفته شده است و همانند ساير موارد، انسانها و در پي آن لزوما دولتها نيز از بين چند گزينه يكي از آنها را انتخاب نموده اند از جمله:
1-اين واژه يك حرف جديد و نوعي مد محسوب مي شود لذا گذرا است.
2- صبرمي كنيم تا چند سالي بگذرد و واكنش افراد يا كشورهاي ديگر را بررسي مي كنيم.
3-نه خيلي عميق و نه خيلي گذرا و صرفا درحد تبليغات و حرفي براي گفتن به بررسي موضوع مي پردازيم.
با اختصاص زمان مناسب، ضمن ريشه يابي به علل و عوامل نضج موضوع پرداخته و ضمن تحليل فرصتها وتهديدات ، به افزايش نقاط قوت و كاهش نقاط ضعف مي پردازيم.
5- دريك رفرم شديد، كليه ساختارها قبلي را به تفكر، ساختار و فناوري جديدي تبديل مي نماييم اماتصميم گيري در هر يك از موارد فوق بسته به پيشينه ، شرايط فعلي، ارزشها، اهداف آتي و برنامه ها و روشهايي كه براي كنترل دستيابي به اهداف مد نظرقرار داده ايم تفاوت مي كند.

تاريخچه جهاني شدن:
از نهاد بشر اينگونه بر مي آيد كه اگر در جزيره ايي زندگي كند و بداند كه در آن حوالي جزيزه ايي ديگر وجود دارد ، اول به قصد شناسايي ، تعيين ابعاد و سپس در جهت تعيين نقاط قوت و ضعف خود جزيره جديد قدم برمي دارد و اگر شرايط اجازه داد نسبت به ضميميه نمودن آن به جزيره قبلي اقدام مي كند به همين خاطراست كه اگر كالاهايي دركارخانه ايي توليد شود، تواناييهاي آن درساير قاره ها نيز تاثيرگذار خواهد بود يعني اگر جهان را يك سطح در هم تنيده و گسترده قلمداد كنيم آنگاه هرنقطه ايي از عالم مي تواند ساير بخشها را تحت تاثير خود قرار دهد . نكته اي كه مسلم است آنكه جهاني شدن يك واقعه اي  مقطعي نبود بلكه بيشتر يك روند محسوب مي شود كه به همان نهاد بشر بر مي گردد. برخي از صاحب نظران اين روند را درپنج بخش تقسيم بندي نموده اند:

* روند اول:
از دهه 1990 تاكنون اهميت شركتها درنظام جهاني بيش از اهميت دولتها شده است و كشورها برحسب شركتهاي خودشناخته مي شوند مثلا فروش شركت جنرال موتورز( 178 ميليارد دلار در سال) تقريبا معادل توليد ناخالص ملي 40 كشوردرحال توسعه مي باشد.
*روند دوم:
گستردگي و به هم پيوستگي بازارهاي پولي، مالي و بورس جهاني است.
* روند سوم:
گسترش ارتباطات ماهواره ايي و شبكه هاي كاميپيوتري و درنتيجه گسترش داد وستدهاي فرهنگي و اطلاعاتي در سطح جهان است بطوريكه در فنلاند  يك چهارم و در آمريكا يك دوم مردم كاربر اينترنت مي باشند.
گسترش شبكه حمل و نقل بين المللي و كاهش شديد هزينه هاي آن مي باشد بطوريكه شاخص هزينه ها از سال 1920 تا سال 1990 از 100 به 18 تقليل يافته است . هزينه مسافرت هوايي برمبناي نفر/ مايل از 68/0 درسال 1930 به 11/0 در سال 1990 كاهش يافته و قيمت رايانه نيز طي سي سال گذشته جداي از تحولات كيفي در قابليت هاي آن تقريبا 125 برابر تقليل يافته است.
* روند پنجم:
تقسيم كار گسترده در همه شاخه ها بويژه در سطح جهان مي باشد اين امر به افزايش كيفيت محصول و كاهش شديد هزينه ها منجر شده است.
اما اينكه جهاني شدن از چه زماني آغاز شده بايد به همان نهاد بشر مراجعه كرد واينكه چه زماني ، شايد مركانتيليست ها و استعمار بهترين علامت براي قرن 16 باشند. اما درواقع تئوري ها و ابزارهاي جديد امكان فراگير شدن اين مفهوم را در سالهاي اخير عملي ساخته است.

* تعريف جهاني شدن:
هر چند تعريف دقيق و موجزي از جهاني شدن دردست نيست اما انديشيدن متفاوتي هر يك بر حسب نظر خود ، تعريفي را ارايه داده اند . مك لوهان كه تقريبا سرشناس تر مي باشد. تمدن را بر سه تمدن: شفاهي، چاپي و الكترونيكي تقسيم كرده و اعتقاد دارد چون جامعه كنوني با بهره گيري از پيشرفتهاي الكترونيكي درحال حركت بسوي مبادله اطلاعات بصورت چهره به چهره پيش مي رود پس جهان امروز مانند دهكده قديم در پي اشاعه فرهنگ شفاهي مي باشد.
مانوئل كاستل، جهاني شدن را ظهور نوعي جامعه شبكه اي مي داند كه درادامه حركت سرمايه داري، بهينه اقتصاد، جامعه و فرهنگ را در بر مي گيرد.
با جمع بندي نظرات پنج مفهوم ذيل استنباط مي شود:
1- جهاني شدن به عنوان بين المللي شدن است.
2-جهاني شدن به عنوان باز شدن مرزها يا حذف مرزها مي باشد.
3- جهاني شدن به عنوان يك فرآيند انتقال سرمايه به سوي قدرتمندان و يا حداقل بهترين بازيگران خواهد بود.
4-جهاني شدن به عنوان ايدئولوژي جهاني و همسان سازي تفكراست.
5-جهاني شدن به عنوان يك پديده علت و معلولي دريكسان سازي همه آحاد مردم قدم برمي دارد.

* سازمان تجارت جهاني (World Trade Organization) :
در سال 1947 ميلادي تعداد 23 كشور به منظور نظم بخشيدن به نظام تجارت داد و ستد كالادست به يك توافق عمومي زده و سازمان گات  General Agreement on Tariff and Trdade را بنا نهادند و هر 4 سال يكبار به رفع موانع و غالبا در سطح صنعت و كشورهاي عضو پرداختند.
يكي از اهداف محوري ات تصميم اصل دولت كامله الواد يعني عدم اعمال تبعيض بين كشورهاي عضوبود واز حيث ساختاري يكي از موسسات تخصصي وابسته به سازمان ملل مي باشد. تا اينكه در سال 1995 ميلادي سازمان تجارت جهاني كه موجودي فراتر از گات بود مبتني بر پيشنهاد كانادا، مكزيك و اتحاديه اروپا بوجود آمد اين سازمان جديد در تمام بخشها (حتي سرمايه هاي فكري) و در سطح تمام كشورهاي عضو كه در حدود 136 كشور بودند معتقد به آزاد سازي محدوديتها بود هم اكنون بيش از 136 كشور با در اختيار داشتن درحدود 90 درصد تجارت جهاني عضو  wto مي باشند . عمده ترين هدف اين سازمان عبارتند از:
1- تدوين قوانين تجارت بين الملي به منظور تسريع درتوسعه اقتصادي كشورها.
2-بالا بردن سهم كشورهاي درحال توسعه و كمتر توسعه يافته درتجارت جهاني.
3- كاهش شكاف سطح زندگي كشورهاي فقير وغني.
4- حفاظت از محيط زيست.
5- گسترش توليد ومبادله كالا.
6- دستيابي به توسعه پايدار.

* اين اهداف لازم است در راستاي اصول ذيل به تحقق برسد:
1- كاهش تعرفه هاي گمركي به حداقل ممكن.
2-رعايت اصول كامله الوداد (هنگامي كه دو كشور عضو به هم امتياز مي دهند اين امتيازات به كشورهاي عضو تسري مي يابد).
3-ممنوعيت استفاده از موانع غير تعرفه ايي ( كشور عضو به منظور حمايت از توليد داخلي نمي تواند محدوديتهاي مقداري در صادرات و واردات وضع نمايند).
4- رفع اختلافات تجاري بين اعضا از طريق انجام مذاكرات مستقيم.

* علاوه بر موارد فوق دولتها بايد موارد ذيل را رعايت كنند:
1- شفافيت اطلاعات و قيمت تمام شده كالا.
2-كاهش مباشرت دولت (كاهش سوبسيدها وهرنوع حمايت دولتي از سازمانها، شركتها و افراد وحذف هرنوع محدوديت گمركي ) و افزايش ابعاد نظارتي.
3-سمت گيري اقتصاد داخلي به نيازهاي اقتصاد جهاني.
4- حذف كليه حمايت هاي دولتي و واگذاري كليه امور به سيستم خصوصي كشور.

*جهاني شدن، تهديد يا فرصت:
درخصوص جهاني شدن انديشمندان زيادي دردنيا نظرات مختلفي ارايه داده اند كه تلاش مي شود برخي از ويژگيهاي مثبت و منفي در اين خصوص را ارايه نمود:
الف - معايب:
1-تضعيف قدرت سياسي دولت درحد مسئول هماهنگي بين بخش خصوصي و توليد استراتژي.
2- كاهش روحيه ملي گرايي، قوم گرايي و مذهب گرايي.
3- خلق جوامع (بدون مرز) مجازي با پذيرش تساهل دراصول اوليه ارتباط (فرهنگ، رنگ پوست، تحصيلات، نوع قوم و مذهب).
4- رشد فقر درجهان بطوريكه در سال 1991 ، بيست درصد ثروتمندان داراي 61 برابر بيست درصد فقيرترين مردم جهان در آمد .داشتند در حاليكه در سال 1995 ثروتمندان 81 برابر فقرا در آمد داشتند اين موضوع فارغ از ابعاد جهاني، درداخل كشورها هم شرايط خاصي رادارامي باشد بطوريكه در سال 1979 نيز بالاترين گروه 10 درصدي درحدود 6/37 درصد در آمد را بخود اختصاص مي داد نكته مهم ديگر آنكه در آمد سرانه بالا بخودي خود فقدان شمار قابل توجه افراد كاملا فقير را تضمين نمي كند.
5- رواج سريع بحرانهاي مالي و آسيب پذيري كشورها ضعيف.
6- اخذ تصميم هاي مالي و پولي توسط موسسات بين المللي كه غالبا با شرايط كشورهاي پيشرفته هماهنگ است.
7- فشار بر قانون اساسي كشورها و لزوم تغيير درمفاد آنها.
8- وضعيت سخت رقابت واحدهاي صنعتي داخلي با واحدهاي صنعتي سايركشورها.
9- تشديد بحران اشتغال.
10- فرار مغزها بصورت فيزيكي و يا كاركردن انديشمندان براي شركتهاي فرامرزي با بهره گيري از تحولات فناوري اطلاعات.
11- احتمال بروز تنش هايي كه ريشه در همدردي قشري از جامعه با قشري از جوامع ديگر دارد.
12- كنترل دقيقمردم دركشورهاي پيشرفته و عدم امكان كنترل مردم دركشورهاي در حال توسعه.
13- حضور سيستماتيك كشورهاي پيشرفته درهمه ابعاد زندگي جهان سوم از طريق صدور فناوري پيشرفته بويژه درحوزه بانك هاي اطلاعاتي.

ب - مزايا:
1-تعداد بيشتري از مردم وارد گستره جهاني نظام سرمايه داري جهان مي شوند (يك ايراني مي تواند زميني را درشيلي و يا سهامي را درتوكيو بخرد).
2- رفاه جهاني ناشي از كاهش هزينه ها افزايش مي يابد.
3- سهولت در امر مهاجرت و برخورداري از شرايط بهتر زندگي براي مهاجران.
4-امكان دستيابي به فرد جهاني قابل وصول شده است.
5- امكان حل مسائل فلسفي ، رياضي، نجوم با بهره گيري از تنوع ايده ها عملي تر شده است.
6- ترس دولتها از اقدامات غيرمسئولانه.
7- دو طرفه شدن ابزاركنترل دولت - مردم.
8- افزايش كارايي محصولات توليدي.
9- افزايش سطح علمي و آموزش منابع انساني.
10- امكان جذب نيروي انساني با هوش و علاقمند.

نكته مهم اين است كه به اين موضوع باكدام ديد نگاه كنيم بطوريكه تيغ جراحي هم مي تواند عامل آسيب به جسم باشد و هم عامل كاهش آسيب رسيدن به بدن محسوب گردد.
نكته قابل توجه آن است كه اين تيغ را چه كسي بدست بگيرد؟

* شرايط كلان اجتماعي:
اگركمي به ابتداي بحث نظر كنيم آنگاه در مي يابيم كه تغييرات بسيار سريع در حوزه هاي متفاوت زندگي هر چند رفاه جسماني بسياري را براي ما فراهم ساخته اند ولي در عين حال فشار زيادي ناشي از انطباق پذيري وانعطاف پذيري را نيز بر ما وارد ساخته اند شما مجبوريد پس از خريد هرنوع جديدي از گوشي موبايل، تلويزيون، خودرو ، چندساعت دفترچه كار با آن را بخوانيد و اين تازه اول راه است. شكل هاي متنوعي از شغل، فرآيندهاي توليد، صنايع، عملكردها ، سازمانها، رفتار با منابع انساني، استراتژيها و هزاران موضوع ديگرنيز احتياج به آموزش اوليه دارند، يعني تغيير در رفتار يعني آدمها بايد بگيرند مرتبا ساختارهاي ذهني خود را فورمت كنند و فرآيند جديدي را مبتني بر شرايط روز جايگزين آن نمايند بعبارت ديگر هر روز جسم راحت تر شده ولي روح بيشتر درگير انواع مسائل متنوع وگوناگون مي شود كمي به اخبار روزانه توجه كنيد مرتبا قيمت ارز، بورس، شيوع برخي بيماريها (مانند سارس، جنون گاوي، هپاتيت ب) ، رفتارها تروريستي زلزله و غيره پخش مي شود تا اگركسي در حوزه ايي سرمايه ايي دارد زودتر گليم خود را آب بكشد.
يكدستگاه خودرو ، هواپيما، رايانه و بسياري از اقلام ديگر هم اكنون فاقد توليد كننده مشخصي هستند رقم قابل ملاحظه ايي قطعه توليد شده توسط كشورهاي متنوع با يكديگر مونتاژ شده و تبديل به يك كالا مي شوند درحاليكه شركتي عملياتي خدمات پس ازفروش را بعهده مي گيرد كه سهام آن متعلق به شركتهاي توليد كننده آن كالا نمي باشد.
سازمانها، شركتها وحتي دولتها درك مي كنند كه تعامل آنها با محيط هاي بيروني درحال افزايش است لذا بخشهاي كوچكتر بتدريج خود اتكاتر و غير قابل كنترل تر مي شوند دربسياري ازمواقع ديگر حتي كارمند بعد از خود را نخواهيم ديد او در آينده اطلاعات را ازيك كد ( كه نمي داند كجاست) دريافت مي كند ، تغييرات لازم را مطابق استانداردها انجام مي دهد ومطابق فرامين، محصول جديد را به نفر بالاتر كه داراي يك كد است (ولي نمي داند كجاست) ارسال ميكند. اينكه او اينكار را چه ساعتي در چه حالتي و دركجا انجام مي دهد مهم نيست بلكه اثر بخشي و صحت اقدامات انجام شده اهميت دارد.
مديران بايد يادبگيرند كه ساختن سوله ها، بايگانيهاي قطور، انواع و اقسام پوشه ها و آدمهاي بي حوصله و يخ بدرد همان بايگانيها مي خورند. امروز اگر تحولات اساسي درنگهداري اطلاعات را بپذيريم آنگاه درك مي كنيم كه فرآيند تبديل داده خام به اطلاعات تنها راز موفقيت افراد، مديران، سازمانها وحتي دولتها هست زيرا همه چيز بسوي مجازي شدن پيش مي رود ديگر مهم نيست كه يك سازمان چندنفر كارمند دارد مهم آن است كه  چند نفر كارمند اگاه به علم تبديل داده به اطلاعات را دارد.
اخيرا دسته ها وگروههاي مختلف ازنوجوانان تا وبلاگ نويسها وطرفداران انديشه هاي خاص سياسي و اجتماعي و فرهنگي ديگر در پي تماس تلفني يا توزيع خبر نامه واعلاميه ها نبوده بلكه با تهيه يك نامه الكترونيك يا يك پيغام در صفحه وبلاگ خود و كپي آن براي هركس ( به هر تعداد) و فشار دادن يك دكمه قرارهاي بعدي را قطعي مي كنند. آيا ابزارهاي سابق كنترل مانند داشتن كمان در جنگ الكترونيك نمي باشد؟ دراين راستا لزوم افزايش مهارتها و بهره گيري از تجهيزات نوين كه به استحكام حاكميت كمك مي كند ضروري به نظر مي رسد لذا نهادهاي دولتي لازم است سرمايه گذاريهاي مطالعاتي خود را درحوزه هاي زيربنايي گسترش ساختار يافته بدهند.

تحولات درعرصه كنترل:
فناوري اطلاعات تحولات اساسي در حيطه كنترل بوجود آورده است . بطوريكه اگر ابزارهاي كنترل را در چهار زمينه كلي تقسيم بندي نماييم، بدين نتيجه مي رسيم كه كنترل از مراحل سنتي كاريزماتيك و بوروكراتيك گذرنموده و وارد عصر كنترل اينفورماتيك شده است.
دراينتوكراسي ، كنترل از طريق نرم افزارها ومبتني برتفكر ماتريسي اعمال مي شود سيستم  كافي است تقاطع سطر و ستون را مورد توجه قرار دهد لذا با حداقل كنترل حداكثر اثر بخشي و كارايي پديد مي آيد بعبارت ديگر صرفا مكانيزم كنترل تغيير پيدا نموده است زيرا فناوري اطلاعات سبب يكپارچگي بيشتردستگا ه هاي حكومتي شده وتفكيك قوا را به حداقل مي رساند.
اما براي رفع اين شرايط، فناورهاي اطلاعات اگر از دو بعد كمي (وجود اطلاعات فراوان)و كيفي (اطلاعات شفاف و واقعي) دراختيار مردم قرار گيرد آنگاه پايه هاي دموكراسي تحكيم مي يابد.

جهاني شدن، فرهنگ و آينده :
فرهنگ را مجموعه آداب  و رسوم ، انديشه ها، عقايد، هنرها ، آيين و اثار مردمي مي دانند كه از نسلي به نسل ديگر منتقل شده است. حال اتفاق جديد آمده است تا آداب يكسان ، انديشه هاي همگون ، هنرها و آيين هاي هم شكل عرضه كند همه جا تبليغ مي شود كه زبان غالب  دردنيا انگليسي است بهترين كت و شلوار از كجا و بهترين ماشين توليد آنجاست ، مرفه يعني اينكه فرد اينگونه زندگي كند. درست است كه دراين سپهر اطلاعاتي، مطالب بسيار زيادي در خصوص بوداد، زرتشت ، انبيا و پيامبران الهي قابل دستيابي است ما الگوي مصرف آن الگوي نيست كه ريشه در مذهب خاصي داشته باشد.
امروز، ممكن است بنظر برسد كه در مقابل پدر مرتب نشستن حداقل بخاطر اينكه ديگر او مراد، منبع توليد، اينكه معلم و بسياري يدگراز صفات نيست مي تواند ناديده گرفته شود!
امروز هر كس كه بتواند عقائد، نظرات وعلائق خود را با بهره گيري از هنرهاي نوين و با بهره گيري از تكنيك هاي مناسب از دريچه مانيتورهايي متنوع به مخاطبان خود بهتر عرضه كند اوفردي با طرفداران بيشتراست كه اين موفقيت بعلت تلاش بقيه نيز قطعا خيلي دوام نمي آورد مهم اين است كه چه كسي آينده بهتري را ترسيم كند.
اين توجه به آينده از آغاز عصر اكتشاف رشد قابل توجهي يافته است و سيستمي موفق تر خواهد بود كه بتواند تصويري روشن تر از فردا ارايه كند به همين علت در زندگي آمريكايي وانگليسي آينده سه ويژگي دارد:
1- آينده انگيزه ايي براي زنده كردن خوشبيني وايمان است.
2- آينده به توازن قوا و تحقق مسلك منجر مي شود.
3- آينده در سايه فناوري رايانه اي تجلي مي يابد.
لذا دراين شرايط به همه دنيا تحميل مي شود كه آينده يعني دانش آنها ، بدون اينكه لزوم بررسي معنا داري آن دانش مورد توجه قرار گيرد.

جهاني شدن و پليس:
نيروهاي پليس معمولا با ساختار گرفتن تشكل هاي جمعي دراجتماعات و رواج شهر نشيني سامان مي يابند به اين معني كه هر آنچه در زندگي بشر از قبل از تولد تا سالها پس از مرگش  رخ مي دهد درحيطه كار پليس قرار مي گيرد. با اين حال لازم است تا به مقوله هاي ذيل به ديدي ديگر توجه بيافكنيم:
1- تجارت الكترونيكي:
برابر يك تعريف ساده: تجارت الكترونيكي رامي توان انجام هر گونه امور تجاري بصورت   online و اينترنت بيان كردو بر حسب تعريفي ديگر عبارت است از مجموعه ارتباطات، مديريت داده و سرويسهاي امنيتي در اتوبان اطلاعات مي باشد كه لازم است:
1/1- قابل اطمينان باشد.
2/1- قابل تغيير سايز باشد.
3/1- قابل پيگيري عادي نباشد.
4/1- هماهنگ با ساير سيستم ها باشد.
5/1 - با روشهاي پرداخت انعطاف داشته باشد.
6/1-از كارايي لازم برخوردار باشد.
اين وضعيت ، شرايط براي رسيدن به 400 ميليارد دلار در سال 2003 را فراهم ساخته است.
2- انواع مذاكرات الكترونيكي.
3- دولت الكترونيكي شامل شهروندان، بنگاههاي اقتصادي و موسسات دولتي.
4- بانكداري الكترونيكي.
5-انواع كارتهاي اعتباري.
6- شركتهاي مجازي.
7-آموزش الكترونيكي.
8- انواع سمينارها وسخنرانيها.
9- اجراي فرامين از راه دور.
10- بهداشت الكترونيكي.

مشكلات پليس :
پليس بزودي متاثراز تحولات جهاني شدن با مشكلات ذيل در ابعادي جديدمواجه خواهد بود كه نيازمند انجام مطالعات عميق درمراكز مطالعاتي ناجا مي باشد:
1- حذف مرزها يا تحول اساسي در مفهوم مرزهاي فيزيكي به تغيير اين ديواره سنتي مخافظ و دفاعي منجر مي شود پس ورود و خروج افراد ثبت نمي شود، نيازي به اخذ ويزا و مجوز جهت سخنراني نبوده و پس از سخنراني هم معلوم نيست چه كسي بايد كنترل شود.
2-شكل هاي جيد انتقال سرمايه، تفكر تلاش براي ايجاد واحدهاي " ايست و بازرسي "، دستگيري سارقان با روشهاي سنتي را به چالش كشانده و تصاوير متنوعي از پولشويي ساختار ذهني كار آگاهان پليس را دگرگون مي سازد.
3- رواج تفكرات، روشهاي زندگي، الگوهاي پوشش و تعدد عقايد و اعتقادات ، لزوم افزايش آموزشهاي عميق مذهبي درنيروي پليس را براي اصلاح دستورالعمل ها و بخشنامه ها را ضروري مي سازد زيرا آمار درگيريهاي پليس با افراد وجمعيت ها وگروهها افزايش خواهد يافت.
4- حذف حمايت هاي دولتي از صنايع داخلي، به ورشكستي آنها و افزايش بيكاري تا سقف يك دهم جمعيت كشورمنجر خواهد شد. افزايش بيكاري عامل عمده اعتراضات جرائم وتشنجات در جامعه مي باشد.
5-تبديل حوزه هاي اختيار دولتي به بخش خصوصي، توان پليس را از دسترسي به اسناد و مدارك و بانك هاي اطلاعاتي رايانه كاهش مي دهد لذا رديابي مجرمان با مشكل مواجه شده وهزينه هاي عملياتهاي انتظامي و لزوم حضور فيزيكي پليس در سطح جامعه افزايش مي يابد.
6- عدم تمايل افراد مستعد به استخدام درناجا و فرار نيروهاي انديشمند داخلي مجموعه پليس و يا كاهش شديد بهره وري آنها درداخل ناجا كه ناشي از وجود فرصت هاي شغلي بهتر در بستر فناوري اطلاعات مي باشد.
7- عدم كارايي و اثر بخشي عمده ايي از فرماندهان و مسوولان ناجا بعلت عدم آشنايي آنها با مفاهيم جهاني شدن و فناوري اطلاعات، اين افراد مي توانند سرعت عمومي مجموعه را بسوي رشد كاهش دهند.
8-تنوع در ساختار نرم افزارهاي بانك هاي بانك هاي اطلاعاتي طراحي شده در نهادهاي دولتي و خصوصي سرعت دستيابي پليس به اخبار و اطلاعات مورد نياز را كاهش داده لذا خدمات انتظامي با تاخير دراختيارشهروندان قرارمي گيرد اين امر در ساده ترين حالت خود با افزايش شاخص ناامني رواني درجامعه منجر مي شود.
9-رشد بي سابقه در جرائم رايانه ايي، زيانهاي بانك ها و موسسات مالي و اعتباري شرايط بحرانهاي مالي و نفوذ به سايت ها ، سرقت اطلاعات و سو استفاده از اطلاعات و سوابق افراد پامكان بحرانهاي اجتماعي، سياسي و اخلاقي را براي افراد، خانواده ها، سازمانها و غيره فراهم مي سازد.
10- ارايه آموزشهاي خلاف قانون از تهيه بمب هاي دستي تا سرقت از واحدهاي صنفي و امثالهم به افزايش قدرت تحليل پليس دراجراي عملياتهاي صحيح انتظامي نياز دارد.
11-  اجراي فرامين از راه دور ، جان بسياري از نيروهاي انتظامي را با خطر مواجه مي سازد و صدها مورد ديگر.

پيشنهادات:
موارد فوق لزوم انجام تحولات اساسي در ساختارها ، فرهنگ سازماني، عمليات ها، گروبنديها و آموزشهاي نيروي پليس را ضروري مي سازد دراين راستا پيشنهاد مي گردد پليس اقدامات ذيل را ملحوظ نظر خود قراردهد:
1- برنامه ريزي مبتني بر نظريه سيستم ها.
2- كوچك سازي.
3- جلوگيري از فرار فيزيكي يا انديشه نخبگان از طريق:
1/3- شناسايي كارمنداني كه بايد بمانند وحذف افراد با بهره كم.
2/3- قدرشناسي از بازنشستگان و پرسنل جوان.
3/3 - ايجادفرصت جنب و جوش و تهور.
4/3-تغيير درنظام پرداخت.
4- استفاده از واحدهاي گشتي خودگردان وابسته به شبكه حركت ديتا كه به افزايش عملكرد تيم ها منجر مي شود.
5- تلاش در جهت تئوري پردازي ، تهيه دكترين انتظامي و خرد نمودن مفاهيم آن تا سطوح جزيي.
6- افزايش روحيه هماهنگي در فرهنگ سازماني ، ديتا و اطلاعات ، برنامه ريزي و كنترل به گونه ايي كه هر واحد فعاليت ويژه خود را انجام دهد ولي درنهايت يك موزيك موزون و بازتاب يك هم نوازي هماهنگ بچشم جامعه بخورد.
7- تحول درنظام آموزشي افسران و درجه داران نيروي انتظامي.
8-آگاه سازي پرسنل  ازتحولات محيطي ، منطقه ايي و جهاني.
9- آگاه سازي پرسنل از مباحث روانشناسي، جامعه شناسي، حقوقي و علوم ارتباطات.
10- جهاني  انديشندن ومنطقه يي عمل نمودن.
11- راه اندازي و تقويت پليس انفورماتيك در راستاي ويژگيهاي دوران اينفوكراسي.
12- ايجاد تعامل هوشمند، پويا ومنطقي بين پليس و ساير نهادهاي دولتي بويژه حوزه هاي فرهنگي، صدا و سيما، مراكز مطالعاتي، حوزه هاي تحقيق و واحدهاي دانشگاهي.

نتيجه گيري:
با جمع بندي مطالب ارايه شده بنظر مي رسد كه جهاني شدن يك روند طبيعي در مسير رشد توانمندان مي باشد اينكه ما آن توانمند هستيم يا خير؟ موضوعي جدا محسوب مي شود.
مهم اين است كه ساخت تريلر بخاطر  لزوم حمل بيشتر كالا صورت پذيرفته است . يعني  اينكه هر انساني ماهيتا در اولين تلاش خود سعي مي كند جزيزه هاي اطراف، شهرهاي اطراف، كشورها، قاره ها و يا ساير كرات را مورد شناسايي قرار داده ، ويژگي هاي حوزه هاي جديد را مشخص كند، ابعاد آن را درك كند ، نقاط ضعف، نقاط قوت آن را تعيين و با شرايط خود مقايسه كند، نمايندگان، آداب وعقايد خود را به حوزه هاي نوين اعزام و ارسال و به ثبت آنها و گسترش آن موضوعات بپردازد. بديهي است درحوزه هاي جديد حالات متفاوتي رخ مي دهد كه در يك تقسيم بندي بشرح ذيل مي باشد.
1- استيلاي فرهنگي:
به همان روش كشور مبدا زندگي و كار مي كند مثال: يك شركت آلماني درايران بزبان اصلي كار كند.
2- همسازي فرهنگي:
آداب و روشها و زبان كشورمقصد را ياد بگيرد، كارمندان ايراني، آلماني حرف بزند.
3- مصالحه فرهنگي:
تركيب دو حالت قبلي ، هر يك امتيازاتي به طرف مقابل بدهد مثلا هر دو طرف مترجم داشته باشند.
4- اجتناب فرهنگي:
هردو طرف از تعارض اجتناب كنند يعني هر دو طرف از هر نوع رويارويي پرهيز كنند.
5- هم افزايي فرهنگي:
ضمن ارج نهادن به ارزشهاي يكديگر، راه حل هاي جديد براي مسائل موجود ارايه شود.
با اين اوصاف ديگر تفاوت نمي كند كه با شرايط جديد بجنگيم ياتمايل به گفتگو را افزايش دهيم مهم اينجاست كه فرهنگ، آداب، تكنولوژي، لباس، زبان، دين و هر چيز مهمي كه در زندگي ما وجود دارد بايد شرايط محبوبيت را داشته باشد تاهمه به آن توجه كنند يعني اگر رفتارهاي ما گوياتر ومنطبق تر بر عقايد جهاني باشد ما در اين مقوله و حوزه فاتح و تئوري پرداز خواهيم بود ، اگر همسان باشيم بايد مذاكره كنيم و اگر كمتر و ضعيف تر باشيم تنها راه حل ، مقاومت در مقابل شرايط حادث شده  مي باشد.
اما نكته باريك و مهم و زيبا در اينجا همان مبحث مقاومت است . اگر همه اركان محيط در حال تغيير است پس لزوما انواع ، شرايط و قابليت هاي مقاومت هم تحول و تغيير يافته اند. يعني اگر فكر كنيم مي توانيم با بستن دروازه از حمله مغولان به شهر جلوگيري كنيم يعني از ابزارمقاومت آن سالها بهره جسته ايم.
يعني اينكه صرف توجه به بالا و پايين رفتن نمودار ها نمي تواند شرايط ما را بازگو كند بويژه اينكه رفتار پليس با تحولات فرهنگي غالبا تحت دستورالعمل هاي مسئولان سياسي كشوري و فشارهاي مردمي است اما مجموعه نيروي انتظامي نيز مي تواند از ابزارهاي كنترل دو گانه ناشي از تكامل فناوري اطلاعات دركسب خبرهاي مردمي و تشريح وضعيت براي مردم بهره لازم و كامل را كسب كند زيرا كليه مقولات مورد بحث از جمله تاثيرات جهاني شدن ، دولت، تجارت، آموزش و بانكداري الكترونيكي نيازمند پليس هاي  الكترونيكي موثري مي باشد كه از هم افزايي بانك هاي اطلاعاتي توليد شده در سازمانها ونهادهاي دولتي وحتي خصوصي برخوردار تا امكان حصول سه هدف اصلي پليس يعني پيشگيري از جرم، كشف جرم و ارايه خدمات انتظامي به تمام اقشار جامعه عملي گردد. اين هدفي است كه به همت والاي مسئولان نظام و نيروي انتظامي منوط مي باشد.

منابع و ماخذ:
1- جانسون، اسپنسر، چه كسي پنير مرا برداشت؟ مترجم: مامك بهادرزاده، نشر: پيك آوين، چاپ دوم ، تهران 1379.
5و4و2 - ايران زاده ، سليمان ، جهاني شدن وتحولات استراتژيك درمديريت و سازمان ، ناشر: مركز آموزش مديريت دولتي (تبريز) ، چاپ 1380.
3- صنايعي و فتحي ، بازاريابي وتجارت الكترونيك ، مجموعه مقالات همايش جهاني و شهرهاي الكترونيكي و اينترنتي درجزيزه كيش، 1380.
6- تودارو، مايكل، توسعه اقتصادي درجهان سوم، مترجم : دكترغلامعلي فرجادي، وزارت برنامه و بودجه ، چاپ سوم ، تهران.
8و7 - زاهدي، شمس السادات، مقاله، نقش فن آوري هاي نوين ارتباطي درمديريت دموكراتيك جامع، دانشگاه علوم طباطبايي.
9- كري، جيمز دبليو، ارتباطات و فرهنگ ، مترجم: مريم داداشي ، ناشر: نقطه، تهران ، 1376 ، چاپ اول.
10- بختياري، شهرام، پرداخت مبالغ كم از طريق اينترنت، مجموعه مقالات همايش جهاني و شهرهاي الكترونيكي و اينترنتي در جزيره كيش ، 1380.
11- ابراهيمي و بختياري، دولت الكترونيكي، مجموعه مقالات همايش جهاني و شهرهاي الكترونيكي و اينترنتي درجزيزه كيش ، 1380.
12- زاهدي ، شمس السادات، مديريت فرامليتي و جهاني (نگرش تطبيقي) سمت، چاپ اول، 1379،تهران.

« نويسنده : اميرحسين ياوري »

کد خبر 29995

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha