۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳

در جشنواره شعر و داستان جوان عنوان شد؛

روایت مجید قیصری از کشف مضمون در رمان‌هایش

روایت مجید قیصری از کشف مضمون در رمان‌هایش

مجید قیصری در جشنواره شعر و داستان جوان سوره از خاطراتش در کشف مضمون‌های داستانی سخن گفت.

به گزارش خبرنگار مهر، چهاردهمین جشنواره شعر و داستان جوان سوره با حضور بیش از یکصد و ۶۰ هنرجو جوان از سراسر کشور صبح امروز در شهر زنجان آغاز به کار کرد.

این جشنواره در بخش شعر و داستان با حضور جمعی از اساتید در روز نخست خود میزبان اجرای چندین کارگاه ادبی خواهد بود و صبح روز دوشنبه ۲۲ تیر ماه نیز به پایان می‌رسد.

در نخستین کارگاه از این جشنواره مجید قیصری نویسنده در جمع هنرجویان با اشاره به چیستی مضمون در داستان عنوان کرد: در خلق یک اثر ادبی مضمون پدیده نیست که بشود در داخل متن آن را دید مضمون مانند شکر حل شده در آب است تا آب را کامل نخوریم شیرینی‌اش را حس نمی‌کنیم در واقع مضمون در داستان امری است که نویسنده باید آن را خلق کند نه آنکه هر مخاطبی بتواند به سادگی آن را ببیند و به بودنش اشاره کند.

وی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره چگونگی خلق یک مضمون بعید در داستان گفت: همیشه برای نوشتن یک داستان ایده ای وجود داشته است. ممکن است یک عکس یا یک خاطره آن ایده را برای شما بسازد، مضمون به باور من ساخته و پرداخته زیستی داستان‌نویس است، اینکه او در چه جغرافیایی زیسته و چه اتفاقی برایش رخ می‌دهد مضمون را برای او شکل می‌دهد.

قیصری ادامه داد: خیلی از رودیدادها بدون اینکه ما بخواهیم به روی ما تاثیر می‌گذارد. کارکرد بسیاری از پدیده‌های اجتماعی چنین است، سال‌ها پیش در سینمای ایران فیلمی با عنوان قیصر ساخته شده است، در این فیلم شخصیت اصلی بدون آنکه بخواهد فکر کند خود به دنبال احقاق حقش در جامعه پیرامونی‌اش می‌رود این مضمونی است که کارگردان در آن زیست کرده، دیده و حسش کرده است و اگر مخاطب هم آن را حس کرده باشد با آن هم ذات پنداری دارد، بر همین اساس است که می‌گویم نباید به دنبال یک کشف تصویری از مضمون بود اگر آن را حس کرده باشید خود به خود در دل ما می نشیند.

قیصری همچنین در بخش دیگری از این کارگاه به خاطره خود از نگارش دو کتابش اشاره کرد و گفت: بهترین شیوه برای روایت متن، داستانی این است که خومان را در اختیار متن قرار دهیم، من برای نوشتن رمان «دیگر اسمت را عوض نکن» چنین  پروسه ای را طی کردم، قصه ای را در روزنامه خواندم که برایم تعجب برانگیز بود به دنبالش رفتم و ماجرا را کشف کردم اما در نگارش قصه سعی نکردم پشت سر هیچ کدام از آن شخصیت‌ها پنهان شوم. در مورد رمان «طناب کشی» هم همچنین آنچه را که نوشتم بر اساس خاطره‌ای بود که جایی آن را خواندم و جالب اینکه بعدها که به عراق رفتم و در شهر حله دیدم از ای دست خاطره ها بسیار است، بسیاری از داستان ها آنجا هست که هنوز نوشته نشده است.

کد خبر 3710297

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha