۳۰ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۰۹

اربعین به روایت یک عکاس؛

پیاده‌روی اربعین پیش‌نمایشی از جامعه مهدوی/ باید به دل دریا بروید

پیاده‌روی اربعین پیش‌نمایشی از جامعه مهدوی/ باید به دل دریا بروید

سیداحسان باقری که این روزها به واسطه ثبت عکس پانوراما از هشت کیلومتر پیاده‌روی اربعین شناخته می شود، معتقدست نمی‌توان با هیچ فیلم و عکسی عظمت این رویداد را منعکس کرد.

خبرگزاری مهر-گروه هنر: این روزها همه نگاه ها به سمت نجف و کربلاست. به سمت بارگاه امام حسین(ع) و خاک کربلا این روزها شیعیان را صدا می زند و پیاده روی اربعین به عنوان یکی از مهمترین رویدادهای مذهبی در جهان اسلام هر سال باشکوه تر از سال قبل برگزار می شود.

سیداحسان باقری عکاس و رییس خانه عکاسان حوزه هنری ۱۱ بار به عراق سفر کرده و هشت سفر را همزمان با اربعین به این کشور داشته است. او عکاسی است که تمام سعی خود را برای ثبت پانورامایی از این پیاده روی انجام داده است. او درباره پیاده روی اربعین، غیر قابل توصیف بودن این فضا به زبان عکس و فیلم و کلام و البته سرنوشت بزرگترین عکس پانورامای جهان که او از اربعین گرفته است، حرف های خواندنی زیادی دارد. او می گوید: عکس های من یا دیگران تنها صدف هایی از کنار دریاست که به سوغات می آوریم و باید برای دیدن دریا با پای خودتان بروید.

باقری کتابی از عکس هایش را نیز با نام «پیاده آمده ام» توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار کرده است.

با او در این روزها که تمام کشور ایران و عراق حال و هوای اربعین به خود گرفته به گفتگو نشستیم. بخش اول این گفتگو درباره عکس هایش از اربعین و بخش دوم درباره خانه عکاسان حوزه هنری که او این روزها ریاستش را به عهده دارد، است.

با ما در بخش نخست گفتگو همراه می‌شوید:

*شما سفرهای زیادی به کربلا داشته اید که بخشی از آنها در اربعین بوده است. کتابی هم با نام «پیاده آمده ام» که شامل عکس هایتان از این سفرهاست منتشر کرده اید ولی به نظر نمی رسد هنوز در عکاسی از این رویداد مذهبی به رضایت قلبی رسیده باشید؟

- بله. درست می گویید. من به واسطه توفیق ۱۱ سفری که به عراق داشته ام که هشت سفرم در اربعین بوده است، عکس های زیادی گرفته ام که همانطور که اشاره کردید توسط انتشارات سوره مهر در کتاب «پیاده آمده ام» منتشر شد. یادم می آید اولین سفری که به عراق داشتم سال ۸۳ و یک سال پس از رفتن صدام بود. کل مسیر بین نجف و کربلا یک موکت انداخته بودند و تمام جاده خاکی بود. آنها وقتی می فهمیدند زائر هستیم برای پذیرایی ما را نگه می داشتند. آن سال وضعیت بهداشتی بدی بر منطقه حاکم بود اما برای اینکه آنها ناراحت نشوند می ایستادیم و غذا می خوردیم. آن سال صبح تا ظهر اربعین در کنار ضریح بودم و حتی بیست سانتی متر هم از جایم تکان نخوردم.

من از سال ۸۷ تا امروز هر سال به این سفر می روم و می بینم که سال به سال خیل جمعیت عظیم تر می شود و تقریبا دیگر نمی شود در روز اربعین به ضریح رسید. البته دو بار هم در نیمه شعبان رفتم که باز هم جمعیت زیادی بود و حتی در فصل هایی مثل بهار و عید نوروز هم به این سفر رفتم اما سفر اربعین، سفر کاملا متفاوتی است و در کنار زیارت امام حسین(ع) چیزهای دیگری هم برای تجربه کردن هست.

در بحث عکاسی هم به جز عکس هایی که از زائران و حرم ها در نجف و کربلا گرفتم همواره ذهنم به دنبال کشف فضاهای جدید و نگاهی متفاوت در این رویداد بوده اما همیشه در پس ذهنم این است که زکات این سفر را با روایتگری تصویری زیارت اربعین بدهم.

*پس ابتدا از تجربه حس حضور در این پیاده روی برایمان بگویید.

-هیچ فیلم و عکسی نمی تواند عظمت پیاده روی اربعین را منتقل کند. در حج تمتع که بزرگترین اجتماع دنیاست چهار میلیون جمعیت حضور دارد اما در این تجمع ۲۰ میلیون جمعیت حاضر است. اینهمه جمعیت هر چند بار بخواهند می توانند مهمان امام حسین (ع) باشند و هر کجا دوست داشتند بخوابند و... آن هم در جایی که وسعتش به یک پنجم شهر قم هم نمی رسد.

شما با کشوری که هنوز فضای جنگ بر آن حاکم است روبه رو هستید و بارها در مسیر می بینید به جز مردمی که در موکب ها و هتل ها اسکان پیدا کرده اند، زن و مرد و نوزاد کنار مسیر پتو روی خود کشیده اند و خوابیده اند البته با خنده ای بر لب که شما این تصاویر را هیچ کجا نمی توانید ببینید. این حال و هوا چطور می تواند در عکس ها منعکس شود؟ فکر کنید خیل عظیم جمعیت پای پیاده مسیری طولانی برای زیارت می آیند، خسته هستند، حتی نمی توانند به زیارت بروند اما باز هم راضی هستند. این لذت یک لذت عادی و ظاهری نیست.

سال ۸۸ که برای حضور در پیاده روی اربعین رفته بودم یک صبح که از خواب بیدار شدم فقط صدای خش خش قدم ها روی جاده می آمد و جمعیتی بی تاب در حال حرکت بود. آن صحنه برای من حسی شبیه صحرای محشر داشت.

عراقی ها می روند نزدیک حرم و زیارت عاشورا می خوانند و بر می‌گردند ولی نفس این پیاده روی است که باعث شده اندیشمندان اسلامی بگویند «پیاده روی اربعین پیش‌نمایشی از جامعه مهدوی است» که طبقه فرهنگی و اجتماعی و جنسیت و شغل و... در آن معنا ندارد و همه کسانی که در این پیاده روی حاضر هستند به هم وصل هستند و مانند یک خانواده می‌مانند و ما می‌بینیم با چه اکرامی از زائران پذیرایی می شود.

*در عکس هایی که در این سال‌ها از پیاده‌روی اربعین گرفته اید بیشتر رویکردتان و آن زاویه نگاه خاص خودتان برای انعکاس این رویداد چه بوده است؟

-عکاس وقتی وارد فضای جدیدی می شود و با اینهمه تنوع موضوع و خیل جمعیت رو به رو می شود شروع به عکاسی پراکنده می کند که من هم ابتدا همین کار را کردم. بعد از سال اول، سعی کردم برای هر سال یک ایده و موضوع را انتخاب کنم. دو سه سال پرتره زائران را با مشخصاتشان ثبت کردم. تور سفیدی همراه داشتم که دو نفر آن را می گرفتند و از زائران عکاسی می‌کردم. البته کار سختی بود چون جاده بند می آمد و می خواستم به گونه ای باشد که نه آن فرد را از فضای اصلی اربعین دور نگه دارم و نه آن فرد با جمعیت قاطی شود. بعد همراه هر عکس مشخصاتی می نوشتم مانند اینکه از کجا آمده و چقدر پیاده مسیر را طی کرده و....

یک سال هم از نذورات و غذاها عکاسی کردم. یک سال سراغ کسانی رفتم که برای خواندن زیارت به حرم می رسیدند. در آن پروژه با لنز تله عکاسی کردم که حال و هوای زائر را به هم نزنم. بخش عمده ای از این عکس ها در کتاب آمده است.

*آیا با اینهمه عکسی که گرفتید راضی شده اید؟

-من همیشه مایل بودم عظمتی را که در پیاده روی اربعین وجود دارد ثبت کنم به همین منظور در دو سه سال اخیر دنبال گرفتن یک عکس هوایی از این پیاده روی بودم تا عکس پانورامایی از طولانی ترین پیاده روی جهان و عظیم ترین تجمع مذهبی ثبت کنم تا بلکه این سانسور عجیب خبری را که در دنیا از اربعین می شود کمی تحت تاثیر قرار دهم.

*گویا یک چنین عکسی هم ثبت کرده اید؟

-می دانید که هلکوپتر و هر شی پروازی امکان پرواز در این مسیر را ندارد زیرا این منطقه، منطقه خطر محسوب می شود و تحت تدابیر شدید امنیتی است ولی دو سال پیش حوزه هنری اعلام آمادگی کرد از این کار حمایت مادی می کند و حتی با یکی از نهادهای امنیتی که مسئول تامین امنیت این تجمع است مذاکره شد. ما با تجهیزات کامل و یک تیم کامل برای عکاسی حرکت کردیم و مقدمات برای ثبت رکورد را هم فراهم کرده بودیم، اسال ۹۴ توفیق شد که بتوانم با یک نهاد امنیتی در عراق هماهنگ کنیم برای گرفتن این عکس. آنها گرچه حمایت مادی نکردند اما با حمایت معنوی آنها ۸ کیلومتر از هشتاد کیلومتر مسیر نجف به کربلا را در سه روز عکاسی کردم.همین ۸ کیلومتر هم خودش یک ثبت رکورد است و در دنیا سابقه ندارد اما اصلا عظمت حرکت اربعین را نشان نمی دهدما مسئولانی که قول داده بودند برای مجوز با ما همکاری کنند این همکاری را صورت ندادند و تجهیزات ما در فرودگاه نجف ماند و این یکی از تلخ ترین خاطرات من است.

در همان سفر یک عکس پانوراما از آسمان کربلا گرفتم و کنارش شرح ماجرا را نوشتم و اینکه این عکس قرار بود از آسمان زمین را بگیرد اما حالا از زمین آسمان را ثبت کرده ام.

هر چند آن سال، چهار روز در فرودگاه ماندم تا بتوانم وسایل را آزاد کنم که نشد اما همان سالی بود که کتابم از این پیاده روی در آمده بود و خیلی ها مرا می شناختند و آقا سید صدا می کردند و حتی می گفتند کتابت ما را به این سفر آورد. من در آن کتاب نوشتم این عکس ها چند صدف از کنار دریاست و حال باید خودتان به دیدن دریا بروید.

اما سال ۹۴ توفیق شد که بتوانم با یک نهاد امنیتی در عراق هماهنگ کنم تا بار دیگر برای گرفتن این عکس اقدام شود. آنها گرچه حمایت مادی نکردند اما با حمایت معنوی آنها ۸ کیلومتر از هشتاد کیلومتر مسیر نجف به کربلا را در سه روز عکاسی کردم. محدودیت های زیادی بود مثلا هر ۱۰ متر می ریختند که دارید چه کار می کنید و باید توضیح می دادیم. به هر حال همین ۸ کیلومتر هم خودش یک ثبت رکورد است و در دنیا سابقه ندارد اما اصلا عظمت حرکت اربعین را نشان نمی دهد. راستش را بخواهید هر چه در این سال‌ها برای نشان دادن عظمت این حرکت تلاش کردم عاجزتر شده ام.

*هنوز این عکس رونمایی نشده است. چرا؟

-بعد از گرفتن عکس ها چهار ماه طول کشید تا دو گرافیست در آتلیه خود این عکس ها را به هم بچسبانند. مقیاس عکس یک به صد است یعنی ۱۶۰ سانتیمتر عرض در ۱۶۰ متر طول عکس شده است. دقیقا روز ولادت امام حسین(ع) به من اعلام کردند فایل عکس آماده است. بعد از آن به هر نهاد و ارگانی که احساس می کردم در این عرصه وظیفه ای دارد یا می تواند حمایتی از این کار بکند مراجعه کردم اما فعلا به نتیجه نرسیده ام.

*آیا تصمیم دارید باقیمانده هشتاد کیلومتر از پیاده روی اربعین را عکاسی کنید؟

-من بعد از ناامید شدن از رونمایی این اثر برای برپایی یک کارگاه به نجف رفتم. سحرگاه یک روز جمعه در بارگاه امام گزارشی از تلاش هایم دادم و عرض کردم هر چه خیر است اتفاق افتد و از آن موقع دغدغه ای در این باره ندارم. طبیعتا این عکس ایده آل من نیست ولی می دانم برای امام حسین(ع) کاری ندارد باعث شود اتفاق ایده آل رخ دهد اما ما خیر و مصلحت را نمی دانیم.

همچنان هم می گویم اگر آن عکس را هم بگیرم باز احساس می کنم در برابر عظمت این اتفاق هیچ است. فضای پیاده روی اربعین قابل توصیف نیست. تا درونش نباشی نمی توانی باور کنی چه میزان غیر قابل توصیف است.

آن وقت ببینید شبکه بی بی سی چقدر خبیث است. گزارشی از این رویداد را هم که پخش می کنند درباره آشغال هایی است که ریخته می شود. این در حالی است که در این سال‌ها همه چیز به لحاظ بهداشتی بسیار پیشرفت کرده استآن وقت ببینید شبکه بی بی سی چقدر خبیث است. گزارشی از این رویداد را هم که پخش می کنند درباره آشغال هایی است که ریخته می شود. این در حالی است که در این سال‌ها همه چیز به لحاظ بهداشتی بسیار پیشرفت کرده است.

من همیشه کنار عکس هایم نوشته ام رویای شیرین اربعین. ما سعادت پیدا می کنیم سه روز در این مسیر نفس بکشیم و این را نمی شود با فیلم و عکس نشان داد. همیشه هم با خودم می گویم فکر نکن تو کاری برای امام حسین(ع) انجام می دهی همین که نامت به عنوان نوکر امام حسین (ع) ثبت شود کافی است.

*در صحبت های دیگری هم که با عکاسان جوانی که برای عکاسی جنگ عراق و سوریه به منطقه رفته اند داشتم آنها درباره دو چیز با شما هم عقیده بودند؛ یکی سخت بودن پروسه بعد از عکاسی و فراهم نبودن امکان نمایش عکس ها در داخل و دیگر اینکه آنها هم برای رفتن، بیشتر با نهادها و گروه های کشور میزبان برای رفتن هماهنگ می شدند و اینگونه انگار رفتنشان راحت تر است.

-به نظر من اصلا این اتفاق ها عجیب نیست. حضر ت آقا چند بار فرموده اند ما از نهادهای فرهنگی ناامید شده ایم. ایشان فرمودند امید من به جوانان جناج فرهنگی مومن و انقلابی است. چرا ایشان باید چنین فرمایشی بکنند؟ چون واقعیت است.

نهادهای فرهنگی ما که وظیفه حمایت از همین اتفاقات را دارند این وظیفه را فراموش کرده اند و اگر کاری صورت می گیرد با انگیزه شخصی جوان هایی است که با باور قلبی و بسیار هم غریبانه این کارها را انجام می دهند.

از این مرز که بیرون می رویم اما می شود حال و هوای ۳۰ سال پیش کشور خودمان را آنجا دید. در لبنان و عراق هنوز انگیزه های اول انقلاب ما ملموس دیده می شود و به آرمان ها پایبندتر هستند. الان بخش زیادی از بودجه های فرهنگی صرف روابط می شود یا درست هزینه نمی شود. من عکاسی را می شناسم که ماشین زیرپایش را فروخته و برای عکاسی به سوریه رفته است یا لنز دوربینش را فروخته تا برود جایزه عکاسی اش را بگیرد.

کد خبر 3826509

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha