۱۶ فروردین ۱۳۸۸، ۱۵:۲۷

جایگاه دین در هویت ایرانی - اسلامی

جایگاه دین در هویت ایرانی - اسلامی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: هویت دینی یکی از ارکان سازنده هویت ایرانی محسوب می شود. بنا به دلایل تاریخی مذهب، تدین، معنویت و خداگرایی و وحدانیت از اجزء سازنده هویت ایرانی محسوب می‌شوند.

در میان پژوهشگران نسبت به عناصر سازنده هویت ایرانی اتفاق نظر وجود ندارد و عناصر و اجزای گوناگونی  به عنوان عناصر تعیین کننده هویت ایرانی برشمرده شده است. برخی از عناصر سازنده هویتی  به رغم بدیهی بودن در وهله اول از جامعیت لازم برخوردار نیستند. به عنوان مثال برخی از اندیشمندان از زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان سازنده هویت ایرانی یاد می کنند در صورتی که بسیاری از اقوام ایرانی بی آنکه زبانشان فارسی باشد دارای فرهنگ فارسی هستند. همچنین اگر چه دین یکی از ارکان سازنده هویت ایرانی به حساب می آید ولی اطلاق دینی خاص به عنوان عنصر سازنده هویتی صحیح نمی باشد. چرا که ایرانیان قبل از تشرف به دین اسلام زرتشتی بودند و با عنوان ایرانی خوانده می شدند. همچنین اقوام ایرانی وجود دارند که به رغم مسلمان نبودن متعلق به فرهنگ ایران زمین هستند.

فرهنگ رجایی در کتاب "مشکله هویت ایرانیان" در کنار سنت، تجدد و ایرانی بودن از دین به عنوان یکی از ارکان سازنده هویتی ایرانیان یاد می کند.  هویت دینی یکی از ارکان سازنده هویت ایرانیان محسوب می شود. اینکه چرا این عنصر به عنوان یکی از عناصر سازنده هویت ایرانیان مورد توجه قرار می گیرد موضوع بررسی این نوشتار است.

بنا به دلایل تاریخی مذهب، تدین، معنویت و خداگرایی و وحدانیت یکی از اجزء سازنده هویت ایرانی محسوب می شود.
پیش از اسلام ایرانیان یگانه پرست بودند و همواره پیوندی میان خود و آسمان برقرار می کردند. این اعتقاد به خدای یگانه و ناپیدا، زمینه طرح گرایشهای عرفانی را هموار و حتی بعد از ورود اسلام به دنبال داشته است. اندیشه مهر پرستی و "میترائیسم" به عنوان یک وجه دینی در ایران باستان سابقه جدی و طولانی دارد و همین عاملی است که موجب رشد اندیشه های عرفانی شده است و رد پای اشراق مانی و مزدک را می توان در همین خصوص شناسایی کرد.[1]

هر چند جزئیات ادیان باستانی ایرانیان یعنی آن بخش از تاریخ دینی این سرزمین که سابقه آن به پیش از ورود آریاییان می رسد در عمق تاریک مدفون است و هنوز دین اقوام اصلی ساکن فلات ایران که به دست آریایی ها از بین رفته اند و نیز جزئیات دین یا ادیان اقوام آریایی که در این فلات ساکن شده اند روشن نیست، اما از زمانی که نخستین دولتهای مستقر و پایدار در فلات ایران تشکیل شده است گزارشهای دقیق تری از باورهای دینی ایرانیان در دست است.

بنیانگذار دین باستانی ایرانیان، زرتشت در نخستین سده های هزاره نخست پیش از میلاد، در همین منطقه مردم را به پذیرش دین خود فراخواند و ادعا می شود که سرودهای اوستا با سرود مذهبی آریاییان هند همانندی های فراوانی دارد. بنابراین زادگاه زرتشت پیامبر باستانی ایران شمال شرق ایران بوده است.[2]

دین زرتشت پس از هزار سال دگرگونی و تحول توسط شاهان هخامنشی پذیرفته و رسمی شد؛ چرا که بسیاری از مورخین مثل هرودوت گواهی می دهند که بسیاری از آیین ها و عملکردهای دین زرتشت در میان مردم بویژه گروهی موسوم به مغ ها به جا آورده می شدند و رفتارهای دینی پارسیان مشهور است.[3]

بعدها و بر حسب ضرورت اداره امپراطوری جهانی(و متنوع از لحاظ قومی و فرهنگی) پادشاهان هخامنشی به باور داشتها و خدایان اقوام دیگر احترام گذاشته و نوعی تکثرگرایی مذهبی را پذیرفتند و تا حدودی دخالت دین زرتشت را در قدرت شاهنشاهی کمرنگ کردند تا مشروعیت خود را برای همه پیروان ادیان افزایش دهند.

شهرستانی ادیان و کیشهای ایران باستان را به صورت ذیل تقسیم بندی می کند:مغان شامل:کیومرثیان، رزوانیان، زرتشتیان و ثنویه گرایان شامل: مانویان، مزدکیان، دیصانیان، مرفونیان، کنسرقیان، صیامیان و تناسخیان.[4]

با ورود دین اسلام به ایران هویت دینی ایرانیان خود را در سازگاری و همراهی با هویت اسلامی قرار می دهد هر چند هویت ملی نیز کماکان در کنار این عنصر سازنده هویتی به حیات خود ادامه می دهد و بر آن تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می گیرد.
از زمان حمله اعراب مسلمان به ایران تا سال های آغازین قرن دهم هجری، بجز یک دوره چند ده ساله، دین رسمی و مذهب رسمی سنی بود. اما چند رویداد در این مقطع تاریخی نشان دهنده قوت و شدت حضور دین در سرزمین ایران بوده است.

تا زمان حمله مغول دستگاه خلافت عربی، بنی امیه و بنی عباس حامی مذهب سنی بود. اما بعد از سقوط عباسیان و دولتهای ایرانی تبار ترک نژاد که جملگی حامی خلیفه های عباسی بودند، سازمان دینی حاکم بر جامعه ایران دچار خلا شد و فلات ایران بار دیگر عرصه رقابت تاریخی ادیان شد. ایرانیان این بار دین مغول را نپذیرفته و در مقابل فرهنگ ایران بستری شد برای رشد مذهب تشیع. همان مذهبی که از قرن چهارم و با روی کار آمدن غزنویان در خراسان و با آن و زیر مجموعه های آن مقابله شد.
در میان دولتهای شیعی که همگی در رشد فرهنگ شیعه در ایران مؤثر بوده اند و شامل دولت شیعی طبرستان، دولت آل بویه، ایلخانان مغول بویژه غازان خان (محمد خدا بنده) و امرای سربداران، دولت صفویه نقش افزون تری داشته است. صفویان طی 230 سال حکومت با طرح هویت شیعی برای ایرانیان توانستند ایران را به صورت هویت مستقل به وجود آورند.[5]

یکی از مظاهر حضور دین دراجتماع ایران جنبش های اجتماعی هستند. اگر چه جنبش های اجتماعی می توانند معلول و نشأت گرفته از علتهای گوناگون باشند اما در بسیاری از این جنبشها عامل دین نقش تعیین کننده ای داشته است. یکی از مهم ترین نهضتهای اجتماعی متکی بر دین نهضت تنباکو بوده است که در نتیجه تعارض هویت دینی(اسلامی) با هویت ضد دینی یا استعمار پدید آمد. در این جریان موضع گیری مرجعیت دینی و استقبال مردم از حکم میرزای شیرازی بیانگر وجود زنده هویت اسلامی در جامعه عهد ناصری است و این هویت در موضوع قرارداد رژی فرصت تبلور یافت، تا چهره ای از خود در مقابل هویتهای غیر دینی نشان دهد.

همچنین در قضایای مشروطه و در جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران نقش عامل دین و روحانیون برجسته است.
در جریان ملی شدن صنعت نفت، آیت ا... کاشانی در کنار دکتر محمد مصدق ضمن موضع گیری شفاف علیه انگلستان از مفاهیم مذهبی مثل جهاد، احکام دینی و دولت کافر انگلستان مکرر بهره می گرفت. او به ویژ دغدغه دفاع از هویت دینی، نفی سیطره بیگانگان و دفاع از حقوق مسلمانان را داشت.

پیروزی انقلاب اسلامی را می توان یکی از مهمترین جنبشها و نهضتهای اجتماعی قلمداد کرد که در آن نقش عامل دینی برجسته و مهم است. انقلاب اسلامی بعدها خود سرمنشا خیزشهای مذهبی در میان دین داران به ویژه در جهان اسلام شد و مبدا شکل گیری مجدد و احیاء هویت مذهبی در ایران شد چرا که منجر به شکل گیری نظام جمهوری اسلامی و تدوین قانون اساسی مبتنی بر دین اسلام و مذهب شیعه شد و از آن پس دولت دینی به عنوان یک نهاد سیاسی به باز تولید و احیاء هویت دینی ایرانیان همت گماشت.

یادداشتها
1- اسلامی ندوشن، هویت ایرانی و تداوم تاریخی. قابل دسترسی در سایت www.iranyad.ir.
2-محسن ثلاثی، جهانی ایرانی و ایران جهانی، تهران: نشر مرکز، 1380، ص 309.
3-همان، ص 322.
4- شهرستانی، دین ها و کیش های ایرانی، ترجمه محسن ابوالقاسمی، به نشر، 1383، صص 27-30 .
5-ذبیح الله صفا، تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از آغاز تا پایان عهد صفوی، انتشارات فردوسی، 1376، ص 314.

کد خبر 855030

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha