آن تایلر در نامه‌نگاری با یک مترجم ایرانی، پیامی خطاب به مخاطبان ایرانی آثارش نوشته که خبرگزاری مهر آن را منتشر می‌کند.

فریده حسن‌زاده مصطفوی شاعر و مترجم در گفتگویی که با خبرنگار مهر داشت، درباره نامه‌نگاری خود با آن تایلر نویسنده زن آمریکایی گفت که آثارش در ایران ترجمه شده و بین مخاطبان و کتابخوانان ایرانی، از شناختی نسبی برخوردار است.

حسن‌زاده در گفتگوی اخیری که با مهر داشت گفت: چندی پیش کتابی از آن تایلر با نام «شام در رستوران دلتنگی» می‌خواندم که بسیار توجهم را جلب کرد. در مراجعه به زندگینامه این نویسنده، متوجه شدم مهمترین جوایز ادبی دنیا را به خاطر رمان‌هایش از آن ِ خود کرده و درجوانی هنگام تحصیل در دانشگاه با یک نویسنده ایرانی به نام سیدمحمدتقی مدرسی روحانی آشنا شده و با او ازدواج کرده است. تایلر جوایزی چون پولیتزر و پن فاکنر را در کارنامه دارد و جایزه بهترین کتاب سال آمریکا به ایرانیان را نیز گرفته است.

وی افزود: «حفره‌ای تا آمریکا»، «وقتی بزرگ بودیم»، «مرگ مورگان» و «راهنمای وداع»، با ترجمه کیهان بهمنی، «اینجا خانه من است» با ترجمه شبنم سمیعیان، «ازدواج ناشیانه» با ترجمه اختر عتمادی و «نقب زدن به آمریکا» با ترجمه گلی امامی از جمله آثار مهمی هستند که از این نویسنده به فارسی منتشر شده‌اند.

این مترجم در ادامه گفت: پس از مطالعه «شام در رستوران دلتنگی» نامه‌ای برای این نویسنده نوشته و تحسین‌اش کردم. در این نامه‌نگاری از او خواستم پیامی به مخاطبان ایرانی آثارش بدهد. جالب بود که در ابتدای امر گفت هیچ اطلاعی از چاپ کتاب‌هایش در ایران ندارد و سپس در کمال فروتنی و محبت این پیام را نوشت که به مخاطبانش برسد:

«ایرانی های عزیز

بسیار خوشحالم که کتاب‌هایم درایران منتشر شده‌اند و طرفدارانی دارند. من ایران را با علاقه و شوق بسیار به یاد می‌آورم – مناظر زیبایش، زبان زیبای مردمانش، و برتر از همه محبت و لطف و صفای آدم هایش. برایم همیشه اسباب شگفتی بود که می‌دیدم در ایران حتی افرادی که سواد چندانی نداشتند و یا چندان کتابخوان نبودند، به راحتی اشعار بسیاری را از بر می‌خواندند و با شعر شاعران معروف ایرانی آشنایی داشتند. بسیار تحت تاثیر قرار می‌گرفتم زیرا در امریکا به‌ندرت می‌توان چنین صحنه‌هایی دید و شعر تنها در محیط های آکادمیک رونق دارد. من شخصاً شیفته شعرم و برای کسانی که با شعر ارتباط برقرار می‌کنند بسیار احترام قائلم.

با بهترین آرزوها برای مردم ایران»

حسن‌زاده در ادامه گفتگو گفت: وقتی از آن تایلر خواستم از تاثیر ازدواج با یک ایرانی و معاشرت با ایرانی‌جماعت در رمان‌هایش بگوید، این توضیح را برایم نوشت: «در یکی از کتاب‌هایم به نام نقب زدن به آمریکا، یکی از قهرمانان کتاب زنی است به نام مریم از یک خانواده ایرانی؛ که شخصیت مورد علاقه من است. در این رمان شما می‌توانید شاهد میزان تاثیر پذیری من از ازدواج با یک ایرانی باشید. برایتان جالب است بدانید که دخترانم میترا و تژ ، نام‌هایی بر نوه‌های من گذاشته‌اند که به یاد پدرشان ایرانی هستند: Taghi Jon and Dorri June تقی جان و درَی جون. نوه‌هایم هم مرا آن جون صدا می‌کنند؛ درست همانطور که شوهرم مرا صدا می زد. ای کاش شوهرم زنده بود و می‌دید آن‌ها تاچه حد مایه افتخارند!»

وی افزود: در کتاب «شام در رستوران دلتنگی» من خواننده بیش از هر چیز شاهد رنج خالص و ریشه دار «غیبت» هستم؛ رنج از دست دادن کسی که فراتر از عشق و رفاقت، به او انس گرفته‌ایم و جفایش، نظم کائنات را درون ما به‌هم می‌ریزد. یعنی کسی که بی او حتی خاک پذیرنده هم دیگر اشارتی به آرامش نیست زیرا به قول یاروسلاو سایفرت: شاید زیستن بی‌عشق ممکن باشد اما مُردن بی‌آن، عذابی الیم است. هر ورق این رمان، نمایش لحظه‌های پایان ناپذیر این به هم ریختگی فرساینده است و تاثیر آن بر روند زندگی اطرافیانمان:

«پرل حالِ ازرا را درک می‌کرد. مگر خودش چنین بلایی سرش نیامده بود؟ یاد زمانی افتاد که تال ترکش کرد. پس از آن ماجرا پرل بدل شد به یک زخم؛ سوراخی عمیق در قلبش که اطرافش را تکه‌هایی از من سابقش گرفته بود …» (ص ۲۸۰)