به گزارش خبرنگار مهر مراسم رونمایی از رمان آمستردام نوشته "ایان مک یویون" عصر روز چهارشنبه 4 اردیبهشت با حضور میلاد ذکریا مترجم اثر و شهریار وقفی پور در محل کتابفروشی نشر افق برگزار شد.
در ابتدای این مراسم ذکریا به خوانش بخشی از این رمان پرداخت.
در ادامه وقفی پور گفت: یکی از مضامین اصلی کتاب بیماری است آن هم بیماری مسری و اپیدمی . آنچه در این رمان بیشتر جلب توجه می کند موضوع جمعیت است اگر این کلمات و تداعی ها را ادامه بدهیم از اپیدمی به شهر می رسیم که انسانها به صورت یک توده در آن حضور دارند.
وی افزود: این مسائل در عنوان و شخصیت های رمان بروز و ظهور دارد و اگر دقت بکنیم اسم کتاب هم نام یک شهر است. همچنین اسم های شخصیت های اصلی معانی مشخصی دارد زمان نیز در این اثر نقش مهمی دارد. به این نکته هم اشاره بکنیم که این رمان تصویری از پایان این قرن و هزاره سوم به ما می دهد.
این مترجم گفت: بیماری شخصیت های اصلی احتمالا یکی از بیماری های عصبی است که ما را به یاد دو رمان ادبیات هم قرن می اندازد که اثر "توماس مان" هستند. این دو اثر یکی "آدریان لورپن" و دیگری در واقع داستان بلند مرگ در ونیز است. بیماری موجود در این آثار یک بیماری دو قطبی است که تضاد میان زندگی و هنر و فرهنگ و طبیعت را شامل می شود. اگر دقت بکنیم آمستردام هم مانند ونیز یک شهر است البته اینکه اسم این رمان آمستردام است فقط یک گره گشایی است و بخش اصلی داستان در شهر لندن می گذرد. تقابل بین فرهنگ و طبیعت را هم در این رمان می شود به تقابل انسان و حیوان تشبیه کرد.
وقفی پور ادامه داد: بین بیماری و سلامت و انسان و فرهنگ هم در این رمان پلی زده شده است که این پل را می توان به کمک نظریه "لاکان" دید. نظریه لاکان مقداری به تئوری تکامل داروین می پردازد و انسان و حیوان را بیمار معرفی می کند. در این میان چیزی که باعث غلبه انسان بر طبیعت می شود عنصر زبان است که یک عامل بیرونی و موجب ساخت چیزی می شود که لاکان به آن "دیگر" بزرگ می گوید.
مترجم کتاب نقاب "دینیتری یوس" گفت: ضروری ترین چیز در طبیعت صیانت نفس است. این قصه اتفاقا در آنجایی که انسانها، انسان نیستند بروز پیدا می کند و باعث می شود که آنها اصطلاحا به یک چیز بچسبند مانند رمان "موبیدیک" که در آن انسان حاضر می شود برای شکار وال هر کاری بکند. در تفاسیر مختلف رمان موبیدیک می گویند شخصیت ناخدا گناهکار است چون قانون طبیعت را زیر پا می گذارد.
وی گفت: نهنگ سفید تبدیل به ابژه میل ناخدا می شود و این ابژه میل چیزی است که انسان آن را می سازد اما در رمان آمستردام ابژه میل چیزی است که انسان دادستان کم دارد و باعث می شود خواننده دوباره به مفهوم بیماری برگردد. لاکان اسم این را درون ِ بیرونی می داند یعنی آن بیرونی که درون ماست. در آمستردام کل رمان بر اثر دیدن این اندرونی ابژه میل سازمان یافته است.


نظر شما