۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱، ۱۶:۱۱

عبدالله کوثری در گفتگو با مهر:

فوئنتس فرهیخته‌ترین نویسنده آمریکای لاتین بعد از جنگ جهانی دوم است

فوئنتس فرهیخته‌ترین نویسنده آمریکای لاتین بعد از جنگ جهانی دوم است

عبدالله کوثری مترجم پیشکسوت که چند عنوان از کتاب‌های کارلوس فوئنتس را به فارسی برگردانده، او را فرهیخته‌ترین نویسنده آمریکای لاتین از جنگ جهانی دوم به این سو دانست.

عبدالله کوثری در گفتگو با خبرنگار مهر، ابتدا با اشاره به تحولات زندگی کارلوس فوئنتس گفت: فوئنتس تقریباً 4 سال بعد از مارکز و در سال 1928 به دنیا آمد و بعدها در دهه 1960 به همراه کسانی مانند خورخه کاره راگومز طیفی از نویسندگانی را تشکیل دادند که حرکت معروف به دوران شکوفایی ادبیات آمریکای لاتین را آغاز کردند.

وی افزود: فوئنتس به جز وجوه ادبی‌اش هم در آمریکای لاتین و هم در جهان، در مقام یک متفکر اجتماعی هم شهرت بسیاری دارد؛ کتاب «آئینه مظلوم» او که تاریخ فرهنگی آمریکای لاتین را در ارتباط با اسپانیا بازتاب داده است، نمونه‌ای است از کارهایی که در این زمینه انجام داد.

مترجم «آئورا»ی کارلوس فوئنتش همچنین با اشاره به فعالیت‌های سیاسی این نویسنده سرشناس مکزیکی گفت: او علاوه بر اشتغال در برخی نهادهای دانشگاهی حتی در سازمان ملل متحد هم فعالیت‌های سیاسی انجام داد و از آنجایی که پدرش هم دیپلمات بود و به عنوان سفر در کشورهای مختلف فعالیت می‌کرد، او (فوئنتس) نیز تا حدی این راه را رفت و از جمله 2 سال را به عنوان سفیر مکزیک در فرانسه مشغول به کار بود.

کوثری اضافه کرد: البته به طور کلی فوئنتس از همان دوران سفارتش، از میزان فعالیت‌های رسمی خود می‌کاهد ولی همچنان به نوشتن درباره آمریکای لاتین ادامه می‌دهد.

مترجم کتاب «پوست انداختن» فوئنتس سپس با اشاره به آثار متعددی که او درباره تاریخ مکزیک و بحران‌های مختلف آن نوشته است، این نویسنده سرشناس مکزیکی را فردی چندوجهی نامید و گفت: من با شناختی که از آمریکای لاتین دارم، به جرئت می‌توانم بگویم که در مجموع فوئنتس فرهیخته‌ترین نویسنده آمریکای لاتین از جنگ جهانی دوم به این سو بوده است.

وی در ادامه به آغاز فعالیت حرفه‌ای کارلوس فوئنتس به عنوان یک نویسنده اشاره و تاکید کرد: او در سال 1954 نخستین مجموعه داستانش را با عنوان «روزهای نقابدار» منتشر کرد و از نیمه دوم دهه 50 و اواخر آن بود که به طور تمام وقت به کار نویسندگی مشغول شد. «آنجا که هوا پاک است» نخستین داستان بلند فوئنتس بود که باعث اعتبار او شد و بعد از آن «اسوده خاطر» را در سال 1959 نوشت.

کوثری ادامه داد: فوئنتس از آغاز دهه 1960 تحت تاثیر فضای سیاسی و اجتماعی و ادبی آمریکای لاتین، به سبک «رئالیسم اجتماعی» گرایش پیدا می‌کند که کم و بیش رویکردی از دیدگاه چپ به جامعه مکزیک دارد و به دنبال بازکاوی تفاوت‌های طبقاتی و در واقع دلایل تباهی طبقه متوسط این کشور است.

مترجم «گرینگوی پیر» همچنین با اشاره به تغییر رویکرد این نویسنده معروف مکزیکی از دهه 60 به بعد، گفت: در این دوره فوئنتس از نگاه رئالیستی که بیشتر به ابعاد اجتماعی نظر دارد، به سمت و سبکی در نوشتن گرایش پیدا می‌کند که خود بعداً از آن با عنوان :رئالیسم روانکاوانه» یاد می‌کند. در همین مقطع است که «آئورا» و «مرگ آرتمیو کروز» و بعدها در سال 1967 «پوست انداختن» را که به نظر من مهمترین کتابش است، می‌نویسد.

وی اضافه کرد: در سال 1975 رمان بسیار مفصل و مهم «زمین ما» را نوشت که تقریباً تمام جوایز مهم آمریکای لاتین را نصیب او کرد. اهمیت این کتاب که به گفته میلان کوندرا میلان کوندرا مهمترین کتابی است که در دهه 70 در آمریکای لاتین منتشر شده، در بازنگری فوئنتس از فرهنگ سرزمین خودش مکزیک است؛ او برای این کار تمام تمدن غرب را از رم باستان تا دهه 70 آمریکای لاتین بررسی کرده است.

کوثری همچنین کتاب «خویشاوندان دور» و «گرینگوی پیر» را از دیگر آثار مهم فوئنتنس دانست و آخرین کتاب او «لائورا دیاس» را نوعی جمع‌بندی این نویسنده از تمام کارهایش توصیف کرد و در ادامه با اشاره به اهمیتی که فوئنتس برای رابطه تاریخی - فرهنگی با ادبیات اروپایی و نیز ایالات متحده قائل است، گفت: او بارها به این گفته معروف نرودا که «اسپانیائیها طلای ما را بردند ولی در عوض طلای خودشان - زبان اسپانیایی که ما با آن جهان را شناختیم - به ما دادند» ارجاع می‌داد.

این مترجم با اشاره به چندین کتاب فوئنتس درباره ماهیت رابطه قاره آمریکای لاتین با اروپا و به خصوص اسپانیا و فرانسه و نیز ایالات متحده از جمله «درخت پرتقال» اضافه کرد: «خویشاوندان دور» هم در واقع روایتیی است از خویشاوندان دور فوئنتس که او آنها را در فرانسه جستجو می‌کند.

وی ادامه داد: فوئنتس در عین حال که نویسنده‌ای به معنای واقعی مکزیکی است، دید بسیار بازی دارد؛ تعریف او از هویت مکزیکی به هیچ وجه برداشتی بسته نیست. او هویت را از تمدن آزتک تا دوران فتح قاره (آمریکا) و دوران کنونی، امری سیال و در حال حرکت می‌بیند. فوئنتس برخلاف برخی که دغدغه هویت دارند ولی همواره آن را در گذشته می‌بینند و در مواردی هم مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته، هویت را امری تازه و تازگی را هم دارای نکات مثبت بسیار می‌داند.

این مترجم پیشکسوت همچنین در پاسخ به این پرسش خبرنگار مهر که «با وجود اهمیت آثاری که کارلوس فوئنتس خلق کرده، فکر می‌کنید چرا به او جایزه نوبل را ندادند؟» گفته‌های 2 سال پیش خود را در مصاحبه با همین رسانه درباره اعطای این جایزه به ماریو بارگاس یوسا، یادآور شد و گفت: نمی‌گویم که جایزه نوبل بی‌اهمیت است ولی واقعاً در قیاس با نویسندگانی که در 10، 12 سال اخیر برنده این جایزه شده‌اند، کسانی مانند یوسا و فوئنتس دارای جایگاه بالاتری هستند و همانطور که قبلاً هم گفته‌ام، دادن نوبل به یوسا (در سال 2010) اعتبار دوباره نوبل را به آن برگرداند.

کوثری سپس با برشمردن برخی افتخارات ادبی فوئنتس از جمله دریافت جوایز «خاویر ویا اورتیا» (مکزیک)، «آلفونسو ریه‌س» (مکزیک)، «گایه گوس» (ونزوئلا) و «سروانتس» (اسپانیا) و اعطای استاد میهمان افتخاری به او در بسیاری از دانشگاه‌های معتبر جهان، از اینکه جایزه نوبل به او اعطا نشده است، ابراز تعجب کرد.

وی همچنین با اشاره به تجدید چاپ بسیاری از کتاب‌های ترجمه شده از کارلوس فوئنتس در ایران، رغبت به آثار او را در کشورمان علیرغم نثر شاعرانه داستان‌ها و رمان‌های این نویسنده سرشناس مکزیکی، خوب ارزیابی کرد.

-----------------------
گفتگو از کمال صادقی
کد خبر 1604163

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha