خلیل کمربیگی در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: برای رسیدن به پاسخ چرایی خودکشی در ایلام به نظر من، نباید به معلولها نگریست برای مثال وقتی به علتیابی خودکشی در ایلام به تحقیقات انجام شده مینگریم میبینیم که اغلب این تحقیقات به عوامل زیربنایی که باعث به وجود آمدن این وضعیت شدهاند توجه نکرده و بیشتر به عواملی چون اختلافات خانوادگی، اختلالات روانی، مشکلات جسمانی، ازدواج تحمیلی، دخالت اطرافیان، بدهی مالی و غیره پرداختهاند.
وی ادامه داد: در حالی که این عوامل، زمینهساز خودکشی نیستند بلکه خود معلول شرایط دیگری هستند به نظرم باید ابتدا به وضعیت استان ایلام نگاه کنیم و ببینیم چرا این گونه شده است؟ البته مشکل ایلام فقط خودکشی نیست، آمارها نشان میدهد که استان ایلام، در طلاق، قتل، اعتیاد، خشونت، بالا رفتن سن ازدواج و... نیز همین حالت را دارد.
این جامعه شناس عنوان کرد: واقعیت این است که ایلام طی این دو دهه در یک شرایط آنومیک قرار گرفته است و وقتی یک جامعهای شرایط آنومیک به خود میگیرد مستعد هر نوع آسیب اجتماعی و روانی است و ایلام دچار همین حالت شده که معدن انواع آسیبهاست که خودکشی نیز یکی از آنها است.
کمربیگی در پاسخ به این سؤال که چرا استان ایلام چنین شرایط آنومیکی به خود گرفته است، گفت: برای پاسخ به این پرسش نیاز به تحقیقات و پژوهشهای اسنادی و میدانی است اما به نظرم اگر شرایط آنومیک ایلام را به یک مثلث تشبیه کنیم آنگاه سه رأس این مثلث را میتوان عدم توسعه صنعتی استان و ارتزاق اغلب ساکنان از طریق واسطه گری، جنگ و پیامدهای منفی آن و مهاجرت سریع و بالطبع شهرنشینی ناقص دانست.
وی تصریح کرد: شاید بتوان این سه عامل را عوامل اساسی و زمینه ساز شرایط آنومیک استان ایلام دانست.
این جامعه شناس تصریح کرد: ایلام از جمله استانهایی است که با پدیدهای به نام توسعه صنعتی بیگانه است و این اصطلاح در ایلام نمود عینی ندارد. معدود واحدهای صنعتی که در ایلام دیده میشود اولاً با نیاز منطقه هیچ گونه تناسبی ندارند و در ثانی همین معدود واحدها هم پس از مدتی یا تعطیل میشوند یا با 20 درصد ظرفیت خود، کار میکنند.
رابطه توسعه نیافتگی ایلام با خودکشی
وی افزود: ایلام از عوامل زیربنایی اقتصادی مانند کارخانجات و کارگاهها و... تقریباً بیبهره است و سرمایه گذاری خارجی در ایلام تقریباً صفر است و ایلام از این حیث در ردیف آخر در کشور قرار دارد.
وی عنوان کرد: عدم وجود همین عامل سبب فقدان فرصت های شغلی مناسب، پایین بودن سطح اشتغال و افزایش نرخ بیکاری شده و اغلب افراد در مشاغل خدماتی و دلالی مشغول بوده و یا در نظام اداری به کار مشغولند و همین امرار معاش از طریق واسطه گری و دلالی سبب پدیدآمدن اختلافات شدید طبقاتی در ایلام شده و تاثیر زیادی برشیوه زندگی مردم گذاشته است و لذا این عامل زمینهساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی و روانی شده است.
این جامعه شناس تصریح کرد: مشکلات ایلام با پایان یافتن جنگ آغاز شد و در سالهای بعد خود را نشان داد به طوری که در دهه 80 به عینه میتوان نمودهای اقتصادی- فرهنگی و اجتماعی آن را دید.
وی گفت: جنگ که پایان یافت پیامدهای نامناسبی هم بر جای گذاشت و ایلام هم از نظر اقتصادی و هم روانی بازسازی نشد.
این کارشناس عنوان کرد: برای درمان و معالجه ناراحتیهای روحی و روانی که در ایلام پس از جنگ پدید آمد فکری نشد، عده زیادی از ساکنان جلو چشم آشنایان و همشهریان خود یا جان خود را از دست دادند یا مجروح شدند، و از بازماندگان آنها مراقبت های روحی و روانی به عمل نیامد.
وی در مورد مهاجرت و شهرنشینی ناقص به عنوان دیگر عامل زمینه ساز خودکشی افزود: استان ایلام با دو دوره مهاجرت روبرو بوده است، یکی زمان شکلگیری شهری به نام ایلام که با نوعی از مهاجرت روبرو گشت که بیشتر از بیرون وارد ایلام شدند و امورات اداری را در دست گرفتند و دیگری هم با گونهای از مهاجرت که بر اثر به وجود آمدن جنگ رخ داد و پس از جنگ این سیل مهاجرت نیز گسترش یافت، روستاها از سکنه خالی گشتند و به اسکان در شهر روی آوردند.
این جامعه شناس اظهار داشت: اگر به آمارها نگاه کنیم میبینیم در سه دهه پیش، جمعیت روستایی ایلام، کل جمعیت استان را تشکیل میداد و اکنون تقریباً کل جمعیت استان شهرنشین هستند. در این مدت جمعیتی به شهر ایلام هجوم آوردند که اصلاً برای زندگی در شهر آماده نشده بودند، ایلام به "روستا – شهر" تبدیل گشت، از یک سو امکانات و فضا شهری است و از سویی دیگر هنجارها و ارزشهای ساکنان، روستایی است، همین عامل "پای در شهر و سر در روستا" سبب پدید آمدن گونهای از شهرنشینی در ایلام شده که به نوعی حاشیه نشین فرهنگی محسوب میشوند، یعنی فرد در متن مکانی به نام شهر زندگی میکند اما از لحاظ فرهنگی در حاشیهی شهر زندگی میکند، این دوگانگی سبب شهرنشینی ناقص شده است.
وی افزود: اغلب، افراد معلقی هستند که نه میتوانند در روستا زندگی کنند و نه برای زندگی در شهر ساخته شدهاند، شهر نیز قدرت جذب ساکنان آن را ندارد و افراد با گونهای از ناهمسازی پایگاهی روبرو هستند، نظام ارزشی آنها در شهر تغییر یافته است، گروههای مرجع در شهر دیگر آن گروههای مرجع سابق نیستند، سرمایه اجتماعی سنتی که قبلاً وجود داشت و باعث انسجام و امنیت فرد می شد از بین رفته و جایگزین مناسبی برای آن نیز صورت نپذیرفته است، شیوه مشارکت و همیاری دیگر همانند روستا نیست، نوع ارتباط افراد با یکدیگر تغییر یافته، اعتماد اجتماعی نیز در شهر تغییر شکل داده و شیوه های جدید نیز جایگزین آنها نشده است.
نبود بانک اطلاعاتی خودکشی در استان ایلام
وی افزود: مشکل اصلی تحقیقات در زمینه خودکشی، اولاً نبود یک بانک اطلاعاتی معتبر در استان بوده و دستیابی به آمارهای واقعی نیز مشکل است.
کمربیگی تصریح کرد: متأسفانه مسئله خودکشی در استان هر چند عیان و آشکار است و همه از عمق فاجعه خبر دارند اما از سوی دستگاههای متولی مهر محرمانه بر پیشانی آن زده شده و لذا کمتر کسی از نرخ واقعی خودکشی در ایلام خبر دارد.
وی افزود: حال تحقیقاتی که با این گونه آمارها صورت پذیرد که نمیتواند منجر به اخذ نتایج درست شود.
این جامعه شناس عنوان کرد: یکی دیگر این که خود ماهیت تحقیقات صورت گرفته است و مشکل اصلی غالب تحقیقات انجام گرفته این است که به متغیرهای زمینهای توجه کردهاند.
وی افزود: نتایج یک فرا تحلیل در این زمینه نشان میدهد که تقریباً 60 درصد از فرضیات مطرح شده، متغیرهای زمینهای چون سن، جنس، وضعیت تأهل، سکونت، تحصیلات، وضعیت اشتغال، اختلالات روانی و ویژگیهای شخصیتی و از این دست متغیرها بوده است.
این جامعه شناس عنوان کرد: یعنی تحقیقات صورت گرفته اغلب در سطح توصیف هستند و نه تحلیل و تبیین مسئله.
وی ادامه داد: نکته حائز اهمیت دیگر این است که تحقیقات صورت گرفته، ربطی به مبانی نظری مطرح شده خود ندارند و تقریباً تنها 15 درصد به مبانی نظری خود توجه کردهاند و مبانی نظری این تحقیقات اغلب حالت زینتی دارند.
کمربیگی عنوان کرد: آن دست از تحقیقات هم که به مبانی نظری توجه کردهاند، اغلب در پیوند با نظریههای جامعهشناسان کلاسیکی چون نظریه «دورکیم» که در سال 1897 ارائه شده، هستند و پیوندی با نظریههای جدید جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی در این زمینه ندارند و در تحقیقات انجام گرفته عملاً جای خالی متغیرهای خانوادگی چون سبک مدیریت خانواده، توزیع قدرت در خانواده، فقدان والدین، وجود تبعیض یا متغیرهای مربوط به گروه دوستان و یا تماس با دوستان کجرو و متغیرهای فرهنگی و سیاسی و... خالی است.
وی گفت: اشکالات دیگری به خصوص در بخش روش شناختی اغلب تحقیقات نیز وجود دارد که باعث شده آن کارآمدی لازم را نداشته باشند و اگر در برخی از تحقیقات ضعف کمتری به چشم میخورد به حلقه دیگری به نام دستگاههای اجرایی میرسیم که آنها در برنامههای خود توجه زیادی به نتایج این تحقیقات ندارند و لذا میبینیم که هر ساله بر نرخ خودکشی در ایلام افزوده می شود.
راهکارها
این جامعه شناس عنوان کرد: من فکر میکنم قبل از هر اقدامی باید دستگاهها و افرادی وجود داشته باشند که بخواهند از بار منفی این آسیبها بکاهند.
وی ادامه داد: تا این خواستن، شکل عملی به خود نگیرد، ارائهی راه حل در این زمینه بیمعنا خواهد بود و اگر این خواستن شکل بگیرد آنگاه مسئله را باید از حالت محرمانه خارج و از هر گونه در پیش گرفتن رویکرد شعاری خودداری شود و مسئله را به میدان تحقیق و پژوهش آورده تا مورد آزمایش و تبیین قرار گیرد و موضوع توسط محققین به صورت کمی و کیفی و به گونهای دقیق، تبیین شود. لازمه این کار ایجاد یک مرکز و بانک اطلاعاتی جامع خودکشی در استان بوده که آمارها و منابع لازم را در اختیار محققین و پژوهشگران قرار دهد.
کمربیگی عنوان کرد: تا مسئله به گونهای دقیق و صحیح واکاوی نشود نمیتوان به کاهش آن امیدوار بود و همچنان، خودکشی در ایلام، قربانیهای خود را بر جای خواهد گذاشت.
وی افزود: البته گاهی اوقات دیده می شود که برخی از مسئولان از راه اندازی مرکزی برای مسئله خودکشی سخن می گویند اما متاسفانه در عمل چیزی دیده نشده و همچنان پژوهشگران در این زمینه سرگردانند.
این جامعه شناس تصریح کرد: به نظرم اولین کاری که در ایلام باید صورت پذیرد انجام امور زیربنایی اقتصادی، رفع موانع تولید و اشتغال، کاهش نرخ بیکاری و فقرزدایی از جامعه است.
وی ادامه داد: بحث دوم، تقویت سرمایهی اجتماعی در استان است که در آن باید به آموزش مهارتهای زندگی به افراد پرداخت و سطح سلامت جسمانی و روانی جامعه را ارتقا داد و به ثبات و استحکام بیشتر خانواده توجه نمود و از افراد حمایت اجتماعی به عمل آورد.
................................
گفتگو : فرج الله صیدمحمدی
نظر شما