۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۹

واحدی در مراسم رونمایی از کتابش:

روزی که مجری صبح بخیر ایران توطئه دیپلماسی خارجی را خنثی کرد / قرار بود مسافر هواپیمای C-130 باشم

روزی که مجری صبح بخیر ایران توطئه دیپلماسی خارجی را خنثی کرد / قرار بود مسافر هواپیمای C-130 باشم

سید محمدعلی واحدی در مراسم رونمایی از کتاب «واحدی در سفرها؛ به اینجا و به آنجا» با بیان خاطرات خود گفت: قرار بود من هم مسافر آن هواپیمای C-130 باشم که خبرنگاران را به چابهار می‌برد ولی به دلیل بیماری از آن سفر بازماندم.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی ازکتاب «واحدی در سفرها؛ به اینجا و به آنجا» شامل خاطرات و روایات اقبال واحدی مجری برنامه‌های تلویزیونی صبح امروز سه‌شنبه 20 اسفند با حضور وی، مسئولان انتشارات سروش و خبرنگاران در سالن اجتماعات خبرگزاری فارس برگزار شد.

واحدی در ابتدای این برنامه گفت: من نویسنده نیستم. گوینده هم نیستم. پدرم روحانی بود و دوست داشت من هم معمم بشوم. من معمم نشدم ولی تا دلتان بخواهد برایتان منبر می‌روم. از 15 سال پیش که سفرهای ایران‌گردی‌مان را شروع کردیم، اگر نگویم ماهی یک‌بار، دوستان هر 6 ماه یک بار به من می‌گفتند که این سفرها را مکتوب کن و آن‌ها را بنویس. در مقدمه این کتاب به آن حسی که شاید شما هم روزی موقع مدرسه رفتن داشته‌اید اشاره کرده‌ام. به این که نویسنده هم نیستم، اشاره کرده‌ام. آن‌چه من نوشتم، حرف‌هایم بوده است.

وی افزود: چون خودم نویسنده نیستم، نوشتن برخی از مقاطع کتاب را به دوستانم سپردم ولی دیدم آن حسی را که من دارم، نوشته‌هایشان ندارد. بنابراین رفتم و برنامه تایپ کردن کامپیوتری را یاد گرفتم و شروع به تایپ کردن، کردم. یعنی هرچه از اتفاقات سفرها به ذهنم می‌رسید، سریع تایپ می‌کردم. از دوران بچگی هم دیکته‌ام، خوب نبود. به هر حال، مطالب کتاب را می‌نوشتم و در ادامه اشاره کرده‌ام که بقیه مطالب را پایین عکس‌ها بخوانید. در این کتاب، ترتیب زمانی را رعایت نکرد‌ه‌ام بلکه تداعی معانی کرده‌ام. به این معنی که هرچه به ذهنم رسید، نوشتم. این کار یک خوبی هم دارد و آن این است که بعضی از جوانان و نوجوانانی که با برنامه‌های جدیدم آشنا هستند، در این زمینه دست خالی نباشند. به این ترتیب، جلد اول این کتاب شکل گرفت و 4 برنامه از سفرهای صبح‌ به خیر ایران در آن چاپ شد.

این مجری تلویزیونی گفت: در این جلد، این که چه‌طور شد اصلا برنامه صبح‌ به خیر ایران متولد شد، زمانی که تلویزیون برنامه صبح نداشت و ...، همه تشریح شده است. ما مدیران و رؤسای زیادی را می‌شناسیم اما از تاثیری که می‌گذارند، بی‌اطلاعیم. خیلی دوست داشتم تاثیری که مدیران و فعالان دارند، در این کتاب ذکر شود. به همین دلیل هم تعداد عکس‌های دسته‌جمعی کتاب زیاد است. به هر حال انتشارات سروش به من لطف داشت که کتاب را چاپ کرد و خبرگزاری فارس هم که همیشه لطف داشته و وقتی صفحه‌اش خالی بوده گفته زنگ بزنیم به واحدی تا صفحه‌مان را پر کنیم. من حرف و ادعایی ندارم. این مراسم رونمایی هم برای این است که شما غلط‌های من را بگیرید.

بچه نارمک هستم

واحدی در بخشی از سخنانش با اشاره به دوران کودکی‌اش گفت: من بچه، محله نارمک هستم. یک ساله بودم که به محله نارمک آمدیم. پیش از تولدم، عموهایم عبدالحسین و محمد واحدی همراه با نواب صفوی و مظفر ذوالقدر، اعدام شده بودند و قرار بود پدر و برادرم هم اعدام شوند. اما اتفاقاتی افتاد که حکومت وقت مجبور شد آن‌ها را آزاد کند. وجه تسمیه اسم من هم همین است. اسم من سید محمدعلی است ولی وقتی به دنیا آمدم، پدر و برادرم آزاد شدند، به همین دلیل به من «اقبال» می‌گویند. وقتی هم که به تهران آمدیم، اصلا محله‌ای به نام نارمک وجود نداشت. ما به خیابان دلگشا آمده بودیم و آن زمان پدرم زندان بود. نارمک هم یک بیابان بود. در آن زمان، نارمک تازه در حال رشد بود و یک مدرسه کمال داشت که برای دکتر سحابی بود و یک مسجد جامع که توسط مهندس بازرگان ساخته شده بود. یعنی نارمک یک محله کاملا سیاسی بود. من بزرگ‌شده این محله هستم و در دو هنرستانی که داشت، درس خواندم. امروز هم همه خریدهایم را از محله‌ام انجام می‌دهم. یک ساندویچ‌فروشی قدیمی هم در خیابان گلبرگ یا جانبازان هست که مشتری‌اش هستم.

وی در ادامه گفت: می‌خواستم این کتاب یک حالت ارشادی داشته باشد، به خاطر همین تمام عکس‌های کتاب، لبخند دارند. این کار را به این دلیل انجام دادم که بگویم شادی با مومن و دیندار بودن هیچ منافاتی ندارد. این هم مضمون یک شعار بود که سر در یک بستنی فروشی در کاشان نوشته بودند.

قرار بود مسافر هواپیمای C-130 باشم

مجری برنامه صبح به خیر ایران، در بخشی از سخنانش با اشاره به خاطراتش گفت: قرار بود من هم با آن هواپیمای C-130 هرکولس که خبرنگاران را منتقل می‌کرد، به چابهار بروم ولی به دلیل بیماری و عمل قلبم بستری شده بودم. این شد که سوار آن هواپیما نشدم و چند نفر از دوستانم شهید شدند. البته اکثر سفرهای ما در صبح به خیر ایران، زمینی بوده و هست. به همین دلیل این سفرها خطر چندانی برایمان نداشت. ارزش برنامه‌هایی که ضبط کردیم در این است که دیگر برخی از مکان‌ها و شخصیت‌هایی که از آن‌ها دیدار کرده و گفتگو کرده‌ایم، دیگر نیستند. مثلا ارگ قدیم بم یا آیت‌الله نجومی که با او مصاحبه کردم، دیگر نیستند. خدا را شکر که همسرم، همه برنامه‌های صبح به خیر ایران را روی بتاماکس و نوار وی‌اچ‌اس ضبط کرده است. من هم همه راش‌های برنامه‌هایم را از سازمان صدا و سیما خریدم و امروز همه را به صورت دیجیتال دارم. بنابراین آرشیو خوبی از سفرهای ایران‌گردی‌مان در اختیار دارم.

ترانه پاپ ناصر عبداللهی درباره حضرت عباس(ع) ترکاند!/وزیر خارجه گفت برنامه واحدی تلاش بیگانگان را خنثی کرد

واحدی با بیان خاطره‌ای گفت: برای اولین بار بود که یک گروه تلویزیونی به جزیره ابوموسی می‌رفت. آن گروه هم ما بودیم. مرحوم ناصر عبداللهی هم به تازگی یک ترانه پاپ برای حضرت اباالفضل(ع) خوانده بود. آن روزها پاپ چندان مد نشده بود. به یاد دارم که زمان اعیاد شعبانیه هم بود و نگران بودیم که با پخش این ترانه چه می‌شود و چه عکس‌العمل‌هایی را در پی خواهد داشت. به هر حال گفتم که ترانه را پخش کنیم و به قول امروزی‌ها هم این ترانه ترکاند! در یکی از برنامه‌هایم در ابوموسی، در آن روزهایی که بحث بر سر مالکیت جزایر سه‌گانه مطرح بود، کنار یک جوب آب با کمی شیب ایستاده بودم و گفتم من در کنار بزرگ‌ترین آبشار ابوموسی ایستاده‌ام. در آن برنامه‌ها همین‌طور شوخی می‌کردیم. بعد وزیر خارجه وقت که فکر کنم آقای خرازی بود به سازمان صدا و سیما زنگ زد و گفته بود کاری که واحدی در این برنامه‌هایش در ابوموسی می‌کند، تلاش‌های خارجی‌ها را خنثی کرد. این هم از اقبال ما بود که خیلی از کارهایی که انجام می‌دادیم، بدون این که با نقشه و هماهنگی باشد، به نفع نظام و کشور تمام می‌شد.

وی در ادامه سخنانش گفت: می‌خواستم در عنوان کتاب از لفظ سفرنامه استفاده کنم اما گفتم یک وقت با سفرنامه‌های کلاسیک مقایسه نشود. بنابراین اسمش را گذاشتیم «واحدی در سفرها». یعنی نقشه راه نکشیدیم که بگویم از این طرف و از این راه بروید. یکی از مسائل قلبی من این بود که وقتی در روند سفرها تعویق می‌افتاد، از مشهد شروع می‌کردم. این کتاب هم با سفر مشهد شروع می‌شود. برای جلد بعدی، به مشاغل توجه خواهم داشت. یعنی تاکید دارم که درباره افراد مظلومی مانند معدن‌چی‌ها کار کنم. یا مثلا راننده‌های لوکوموتیو‌ران که همیشه در یک سلول انفرادی حبس هستند و زحمت می‌کشند. بنابراین سعی دارم ضمن معرفی مکان‌های دیدنی کشورمان، به برخی از مشاغل هم ادای دین کنم.

درباره انگیزه چاپ این کتاب گفت: می‌شد این مطالب را در قالب فیلم هم منتشر کرد اما چون فرهنگ کتابخوانی دارد جایش را بین مردم از دست می‌دهد، دوست داشتم این مطالب در قالب کتاب چاپ شوند. من هیچ اسپانسر و حامی مالی ندارم. به وزارت ارشاد هم در این باره گفتم که کار به جلسات کشید. بنابراین اگر کتاب، هزینه چاپش را در بیاورد، خودم آن را چاپ خواهم کرد. به عدد 40 تعلق خاطر دارم و به نظرم این کتاب، یک مجموعه 40 جلدی خواهد شد. یعنی اگر سالی 4 جلد منتشر کنیم،‌ در یک روند 10 ساله، مجموعه کتاب‌های «واحدی در سفرها» چاپ خواهند شد.

کد خبر 2254056

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha