۲۳ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۲

کارخانه‌ای در گفتگوی تفصیلی با مهر:

الحاق ایران به«FATF» بازی جدید آمریکا است/هیئت نظارت قاطع عمل کند

الحاق ایران به«FATF» بازی جدید آمریکا است/هیئت نظارت قاطع عمل کند

رئیس سابق کمیته هسته‌ای مجلس، با تشریح موارد نقض برجام در شش ماه اخیر، به توطئه جدید آمریکا علیه ایران برای فرار از اجرای برجام اشاره کرد و گفت: الحاق به «FATF» میدان بازی جدید آمریکاست.

خبرگزاری مهر، گروه سیاست – حامد حسین عسکری: در نخستین سالگرد پایان یافتن مذاکرات هسته‌ای و تولد «برجام» و در شرایطی که هنوز خیلی‌ها آن را فتح‌الفتوح می‌دانند و از گشایش‌های روزانه صحبت می‌کنند، بررسی دستاوردهای این توافق و حواشی آن می‌تواند زوایای جدیدی را باز کند.

دکتر ابراهیم کارخانه‌ای، استاد دانشگاه، نماینده ادوار هفتم و نهم مجلس شورای اسلامی و رئیس سابق کمیته هسته‌ای مجلس، در گفتگو با خبرنگار مهر، به تشریح آنچه در این مذاکرات گذشت، پرداخته است.

وی که در هنگام بررسی توافق هسته‌ای در مجلس، عضو کمیسیون ویژه بررسی برجام بود، به نکاتی هم درباره حواشی ایجاد شده برای این کمیسیون اشاره کرد.

بازی جدید غرب و به ویژه آمریکایی‌ها در پسابرجام، نکته آخری بود که رئیس سابق کمیته هسته‌ای مجلس ابعاد و زوایای مستند آن را باز کرد.

آنچه در ادامه می‌آید، مشروح گفتگوی مهر با کارخانه‌ای است.

آقای دکتر! یک سال از پایان مذاکرات هسته‌ای ایران و ۱ + ۵ گذشت و در این مدت مخالفت‌ها و موافقت‌های بسیاری با برجام شده است؛ به نظر شما، آیا اینهمه تقابل ضرورتی داشت یا اینکه راه درستی آمدیم؟

برای پاسخ به این سوال باید نگاه کوتاهی به گذشته و حال مسئله هسته‌ای کشورمان بیندازیم؛ آمریکایی­ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی عملآً به دنبال این بودند که ایران در آن زمان ۲۰ هزار مگاوات برق اتمی داشته باشد و قراردادهایی هم در این زمینه با کشورهایی بسته شده بود از جمله با آلمان و عملیات احداث نیروگاه در بوشهر شروع شد که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیش از ۸۰ درصد عملیات یکی از آن نیروگاه­ها به پایان رسیده بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سیاست آمریکایی­ها در قبال جمهوری اسلامی ایران تغییر می­ کند، به گونه­ ای که آنها به هیچ عنوان قبول نمی‌کنند که جمهوری اسلامی ایران به فناوری هسته ­ای دسترسی پیدا کند. به این ترتیب مخالفت­ های آمریکایی­ ها از همان بدو انقلاب در ارتباط با برنامه هسته ­ای ایران شروع شد.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به اینکه جنگ شروع شد، عملاً فعالیت­های هسته­ای متوقف شد، اما پس از چند سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام در سال­های ۶۴ و ۶۵ تصمیم گرفت با توجه به هزینه­ هایی که صورت گرفته عملاً برنامه هسته ­ای ایران  همچنان پیش برود، اما آمریکایی­ ها به شدت مخالف بودند و به این ترتیب، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت برنامه هسته ­ای را به گونه­ای پیش ببرد که خودش بتواند روی پای خودش بایستد و بر همین اساس با توجه به اینکه آنها به هیچ عنوان سوخت در اختیار ما قرار نمی­ دادند، مسالۀ ساخت سانترفیوژها برای غنی­ سازی اورانیوم مطرح شد.

در همین رابطه اقداماتی برای به دست آوردن طراحی­ های اولیه از خارج از کشور صورت گرفت، به گونه­ ای که از سال ۶۹ که جمهوری اسلامی ایران روی ساخت سانترفیوژها برنامه ­ریزی کرد تا سال ۷۵ عملاً توانست یکی دو سانترفیوژ را بسازد و بعد از آن هم بر روی ساخت سانترفیوژها کار شد و در نهایت، در سال ۸۵ تعداد سانترفیوژهای جمهوری اسلامی به ۱۶۴ عدد یعنی یک آبشار کامل رسید که ۲۰ فروردین ماه بود که عملاً دستیابی جمهوری اسلامی ایران به اورانیوم غنی­ شده اعلام شد و این روز به نام روز فناوری هسته ­ای نامگذاری شد.

دانشمندان جوان هسته­ ای ما همراه با پیشکسوتان دست به دست هم دادند و در یک اقدام غیرقابل تصور برای غربی‌ها، جمهوری اسلامی ایران توانست به سوخت ۲۰ درصد دسترسی پیدا کند، صفحات سوخت را تهیه کندسال ۸۲ بود که منافقین مطرح کردند که جمهوری اسلامی ایران به دنبال ساخت سلاح­های اتمی است و یکسری حرکت­هایی در رابطه با ساخت و ساز تجهیزات انجام داده است و اتهام ساخت سلاح­های اتمی را به ما زدند؛ جمهوری اسلامی ایران هم به خاطر اتهام ­زدایی و کسب اعتماد طرف مقابل، عملاً تن به مذاکره با ۳ کشور اروپایی داد که البته عملاً مدیریت این برنامه­ ها در دست آمریکایی­ ها بود، با اینکه در صحنه نبود ولی عملا مدیریت در دست آمریکایی­ ها بود. به این ترتیب نشست­ هایی در تهران، پاریس و بروکسل انجام شد و یکسری تعهداتی را جمهوری اسلامی ایران پذیرفت که براساس آنها باید گفت جمهوری اسلامی ایران تمام فعالیت­های خودش را متوقف کرد.

حدود ۲ سال از این جریان گذشت و ما که تمام فعالیت­های خودمان را متوقف کرده بودیم در همین مدت ۲ سال شاهد بودیم که شورای حکام ۸ قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد! با وجود اینکه فعالیت­های کاملاً متوقف شده بود. ما که به تمام مفاد آن تعهدنامه عمل کرده بودیم متاسفانه آنها به تعهدات خودشان عمل نکردند، بلکه بر شدت زیاده­ خواهی­ های آن افزوده شد و کم­ کم به دنبال آن بودند که جلوی پیشروی­های علمی جمهوری اسلامی ایران را در عرصه ­های مختلف از جمله نانوتکنولوژی و موارد دیگر را هم بگیرند که با فرمان مقام معظم رهبری که فرمودند همانطور که در زمان آن دولت این حرکت­ها متوقف شده است، همان دولت وظیفه دارد این حرکت­های تعلیق شده برنامه هسته­ ای ایران را مجدداً فعال کند.

به این ترتیب مجددا فعالیت­های جمهوری اسلامی ایران آغاز شد و در این رابطه آمریکایی ­ها یکسری تهدیداتی را در این زمینه کردند که ما پرونده به را به شورای امنیت ارجاع می ­دهیم و در نهایت هم پرونده جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت ارجاع شد و در فاصله اواخر سال ۸۴ تا سال ۹۰، شش قطعنامه علیه ما صادر کردند، ولی جمهوری اسلامی ایران با وجود صدور این قطعنامه ­ها فعالیت­ های هسته‌ای خودش را قدرتمندانه ادامه داد به طوری که تعداد سانترفیوژها از ۱۶۴ عدد به حدود ۱۹ هزار سانترفیوژ رسید.

حرکت ایذایی دیگری برای تسلیم ایران شروع کردند و آن اینکه با توجه به اینکه مدت عمر سوخت راکتور تهران در شرف اتمام بود و این هم یگانه رآکتوری بودی که رادیوداریوهای مورد نیاز کشور را تامین می ­کرد و حدود ۸۰۰ هزار نفر بیمار عملاً وابسته به این رادیوداروها بودند، آنها تصور کردند که اگر این رادیوداروها در اختیار ما قرار ندهند و سوخت موردنیاز رآکتور را به ما تحویل ندهد، با توجه به اینکه آنها عملاً ما را تحریم کرده ­اند، جمهوری اسلامی ایران عملاً با آنها کنار خواهد آمد و لذا آنها با ما کنار نمی ­آمدند که ۲۰ درصد را به ما تحویل بدهند.

در نهایت دانشمندان جوان هسته ­ای ما همراه با پیشکسوتان دست به دست هم دادند و در یک اقدام غیرقابل تصور برای غربی‌ها، جمهوری اسلامی ایران توانست به سوخت ۲۰ درصد دسترسی پیدا کند، صفحات سوخت را تهیه کند و آنها را در رآکتور تحقیقاتی تهران به کار بگیرد و به این ترتیب ایران توانست این اقدام بزرگ و ناباورانه را در ارتباط با سوخت ۲۰ درصد پیدا کند.

برخی‌ها می‌گویند این پافشاری ما به قیمت افزایش تحریم‌ها و فروش نرفتن نفت تمام شده بود؛ نظر شما چیست؟

نخیر، تقریباً در طول این مدت ما موفق شده بودیم که تحریم­ها را دور بزنیم. چون زمانی که تحریم­ ها علیه ما اعمال شد یک شوکی بر برنامه اقتصادی ایران و خصوصاً در عرصه نفت وارد شد، به گونه ­ای که صادرات نفت ما در دریا باقی ماند و تمام کشتی­ های آنها بنادر جمهوری اسلامی ایران ترک کردند و صادرات نفت یک مرتبه از ۲۵۰۰ هزار بشکه به ۵۰۰ هزار بشکه تقلیل پیدا کرد.

آنها فکر می­ کردند جمهوری اسلامی ایران حتی نتواند یک بشکه نفت هم صادر کند و چون اقتصاد ما وابسته به اقتصاد نفت بود، آنها از جلوگیری صادرات نفت خام به عنوان یک اهرم علیه جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌کردند، اما بعد از این شوک بزرگی که به جمهوری اسلامی ایران وارد شد توانست به طریقی این تحریم­ها را دور بزند و کم­کم صادرات نفت خودش را ۷۰۰ هزار بشکه و بعد به یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه هم برساند.

در چه سالی؟

سال ۹۲؛ یعنی قبل از انتخابات ریاست جمهوری صادرات نفت ما به ۱۷۰۰ هزار بشکه رسید.

این موضوع به کمیسیون انرژی هم گزارش شده بود؟

بله، این را وزیر نفت سابق آقای «رستم قاسمی» در آخرین جلسه­ای که با ما در کمیسیون داشت، اعلام کرد. به این ترتیب عملاً ما با وجود مخالفت شدید آمریکا توانسته بودیم صادرات نفت را بالا ببریم.

حتی ما به طریق معاملات چندلایه­ مالی موفق شده بودیم تحریم­های بانکی ـ مالی را هم دور بزنیم و این مساله باعث شده بود آمریکایی­ها به وحشت افتاده بودند، که از یک طرف ایران قدرتمندانه به سوخت ۲۰ درصد دسترسی پیدا کرده و از طرف دیگر هم تحریم­ها تقریباً کارایی خودش را از دست می­دهد و ایران با اتکای به درون، دارد تولید ملی را رشد می­ دهد و تحریم­های آمریکا دور زده می­ شود.

توافق­نامه ژنو در آذر ماه سال ۹۲ صورت گرفت و با توقفی که در فعالیت‌های ما صورت گرفت، برخی‌ها مثل خاویر سولانا از عبارت «برخورد سخاوتمندانه ایران» برای این توافق یاد کردند!بعد از انتخابات ریاست جمهوری که یک مقدار فضای سیاسی و نوع دیپلماسی عوض شده بود، آمریکایی­ ها وقتی شرایط را اینگونه دیدند، در همان ابتدای مذاکرات عملاً اینطور برداشت کردند که با تغییر دیپلماسی که در کشور صورت گرفته ایران به هر طریقی می ­خواهد تحریم­ها را رفع کند؛ نهایتاً مذاکرات با تعامل و شیوه جدید در دولت جدید پیش رفت.

نکته ای که در اینجا لازم به یادآوری است، این است که آنها حتی قبل از دولت جدید با توجه به مساله سوخت ۲۰ درصدی که ایران به آنها دست پیدا کرده بود، به بهای خیلی کمتری راضی بودند که تحریم ­ها را بردارند، ولی بعد از اینکه دولت تغییر کرد و دیپلماسی نرم آمد روی کار، این مساله باعث شد که توقعات و زیاده­ خواهی آنها خیلی بیشتر شود.

در همین شرایط بود که توافق­نامه ژنو در آذر ماه سال ۹۲ صورت گرفت و با توقفی که در فعالیت‌های ما صورت گرفت، برخی‌ها مثل خاویر سولانا از عبارت «برخورد سخاوتمندانه ایران» برای این توافق یاد کردند!

اما در طول این مدت طرف­های غربی و آمریکایی­ها متاسفانه برخی از تعهدات خودشان را انجام نداده­اند یا برخی را خیلی ضعیف انجام داده­اند، مثلا در رابطه با کشتیرانی، بیمه کشتیرانی، هوایپما و در موارد دیگر عملاً در مورد همین برخوردی که با ما انجام داده­اند، همین برخورد را یک بار در توافق­نامه ژنو تجربه کرده بودند و قاعدتاً باید از توافق­نامه ژنو درس می­گرفتیم که آمریکایی­ها که در توافق­نامه ژنو بدعهدی کردند و تعهدات خودشان را آنگونه که باید انجام نداده بودند، ما قاعدتاً باید این مرتبه همانطور که مقام معظم رهبری تاکید کرده بود آنها ابتدا باید تمام تعهدات خودشان را به طور کامل انجام بدهند و بعد از آن، جمهوری اسلامی ایران تعهداتش را انجام دهد.

ظاهراً این روند منجر به تولد بیانیه لوزان و نهایتا توافق وین یا همان برنامه جامع اقدام مشترک «برجام» شد؛ اشکالات برجام چه بود که باعث انتقادات به آن شد؟

این روند توافق­نامه ژنو ادامه پیدا کرد تا در نهایت در ۱۳ فروردین ۹۴ در لوزان که عملاً بستر توافق وین برای ۲۳ تیر ۹۴ فراهم شد؛ همان روزها بود که مقام معظم رهبری هم یکسری فرمایشات در این زمینه ایراد فرمودند که راه انتقاد باز باشد که طرف­های منتقد هم بتوانند حرف­هایشان را بزنند و خطوط قرمز را به صورت شفاف و خیلی صریح بیان فرمودند که تاسیسات دفاعی باید در امان باشد و به هیچ عنوان اینها حق ورود به اماکن امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی ایران ندارند، فردو نباید تعطیل شود، در نطنز ­غنی­ سازی نباید متوقف شود، تحقیق و توسعه همچنان باید ادامه پیدا کند و خطوط قرمز را کاملاً مشخص فرمودند.

متاسفانه بعد از لوزان، در وین ما شاهد بودیم تمام مسائلی که در لوزان مطرح شده بود، واقعیت پیدا کرد؛ حتی در برخی موارد شدیدتر از مواردی بود که در لوزان به عنوان «فک­ت شیت» مطرح شده بود. یعنی با توجه به اینکه زیرساخت توافق لوزان و وین در ژنو ریخته شده بود، اما متاسفانه در توافقنامه وین مواردی را آمریکایی­ها توانستند تحمیل بکنند که برخلاف توافقنامه ژنو بود؛ از جمله در توافقنامه ژنو مقرر شده بود تمام تحریم­ های ایالات متحده آمریکا، شورای امنیت و اتحادیه اروپا لغو شود، یعنی لغت «لغو» را به کار برده بودند ولی ما در توافقنامه وین دیدیم که تحریم­های آمریکا به دو قسمت تقسیم شد؛ تحریم­های اولیه و تحریم­های ثانویه، در حالی که در توافق ژنو این مساله وجود نداشت.

نکته دیگر اینکه در توافقنامه ژنو یک زمان مشخص فقط باید به عنوان زمان اعتمادسازی یا مثلا زمان «گذر» استفاده می­ شد که بعد از آن ما بتوانیم مطابق با ­NPT کلیه فعالیت­های خودمان را در هر سطحی انجام بدهیم، در حالی که در توافقنامه وین دیدیم زمان­های ۱۰، ۱۵ و ۲۵ ساله و در ۵ یا ۶ مورد هم تعهدات نامحدود را که زمان مشخصی که برای آنها تعیین نشده بود، پذیرفتیم!

یعنی به نظر می‌آمد که تیم مذاکره­ کننده ما تصمیم گرفته بودند به هر طریقی شده توافق صورت بگیرد؛ چون طرف مقابل هم متوجه این تصمیم شده بودند و لذا به گفته آقای صالحی، هر بار آقای مونیز برای مذاکره می آمد، تصمیمی را که در جلسۀ قبل گرفته بودند، آن را لغو می ­کرد و دوباره تصمیم جدید را مطرح و کارشکنی می­ کردند، چون به یک مطالبی دست پیدا کرده بودند، چون آن را به دست آورده بودند و تصویب شده بود، لذا خواسته‌های زیاده­ خواهانه خودشان را مطرح می­ کردند تا جمهوری اسلامی ایران از آن موضع عقب­ نشینی کند.

همین عقب ­نشینی­ ها در مذاکرات عملاً باعث شد ما تعهداتی را بپذیریم که تعهدات بسیار بسیار سختی برای جمهوری اسلامی ایران بود، به گونه ­ای که مقام معظم رهبری هم از قول مذاکره‌کنندگان فرمودند در مواردی خطوط قرمزی رعایت نشده است! در حالی که قرار بر این بود که اگر توافقی انجام نشود، بهتر از این است که یک توافق بدی انجام بشود. آمریکایی ­ها همین سیاست را پیاده کردند، ولی ما به دنبال این بودیم که به هر بهایی این توافق صورت بگیرد و به این ترتیب عملاً از برخی از خطوط قرمز عبور کردند که مقام معظم رهبری هم به آن اشاره کردند.

از نظر فنی، این «عبور از خطوط قرمز» در کجاها خودش را نشان داد؟

به عنوان مثال به دلیل زیاده ­خواهی آمریکایی­ها کلیه فعالیت ­های تاسیسات فردو کلاً متوقف شد، در حالی که قرار نبود فعالیت­ه ای آن متوقف شود و در حال حاضر از فردو به عنوان یک آزمایشگاه فیزیک و فناوری استفاده می‌کنند و تا ۱۵ سال حتی جمهوری اسلامی ایران حق ورود یک گرم اورانیوم را به تاسیسات فردو ندارد؛ در حالی که تاسیسات فردو تا ۱۳۰ متر در زیر کوه تاسیس شده بود، به خاطر اینکه بتواند امنیت برنامه هسته­ ای ایران را تضمین کند و غیرقابل دسترس بود و اگر قرار بود ما فعالیت‌های تحقیقاتی انجام بدهیم که این فعالیت­های تحقیقاتی در روی سطح زمین در هر نقطه دیگری قابل انجام است.

این با فلسفه تاسیس فردو کاملاً مغایر است؛ به گونه­ ای که براساس این توافقنامه الان ۱۰۴۴ سانتریفیوژ الان آنجا وجود دارد که ۲ آبشار قرار است در رابطه با تولید «ایزوتوپ‌های پایدار» فعالیت کنند که هنوز دارند یپیگیری می­ کنند که چه زمانی فعالیت بکنند؛ ایزوتوپ‌های پایدار هیچ ارتباطی به مساله غنی­سازی ندارد و خاصیت رادیواکتیویته ندارند و فعالیت پرتوافکنی نمی‌کند و در هر نقطه­ ای می شود روی اینها کار تحقیقاتی انجام شود؛ لذا این یک کار تحقیقاتی هسته ­ای نیست.

یا در رابطه با مساله راکتور آب سنگین اراک، آنها مدعی بودند پلوتونیومی که اینجا تهیه می­شود برای ساخت بمب از آن استفاده می­شود؛ خب اگر ما روی مواضع خودمان می­ ایستادیم که همین راکتور را  ادامه بدهیم، اما نظارت بر جابجایی سوخت و استخراج پسماند آن، تحت شدیدترین فناوری­های آژانس که آنها داشتند انجام شود، الان وضعیت طور دیگری بود.

با وجود اینکه قرار بود با تضمین‌های قوی این قلب راکتور بیرون آورده شود و ما مطمئن باشیم که این راکتور طراحی و ساخته می­ شود، الان ما شاهد هستیم که عنوان می­ کنند ما قرارداد طراحی و ساخت را با یک شرکت ایرانی بسته‌ایم!یعنی اگر روی این مواضع­مان قدرتمندانه می­ ایستادیم و عنوان می ­کردیم که اگر هدف شما این است که ما به پلوتونیوم دسترسی پیدا نکنیم، پسماند این رآکتور را خودتان به طور صددرصد نظارت کنید و اینها را لاک و مهر کنید، خودتان تعویض کنید؛ ما اگر روی این می ­ایستادیم، می­ توانستیم همین راکتوری را که در برخی موارد از نظر فنی تا ۹۵ درصد ما پیشرفت داشت، به بهره­ برداری برسانیم، ولی متاسفانه دیدیم صورت مساله تغییر کرد و نوع سوخت راکتور که اورانیوم طبیعی بود، به اورانیوم غنی ­شده تبدیل شد.

چون فلسفه اولی که راکتور اراک بر اساس آن طراحی شد، این بود که راکتور اراک به عنوان جایگزین راکتور تحقیقاتی تهران به کار گرفته شود و چون امکان دسترسی به سوخت غنی­ شده یک مقدار مشکل بود، لذا تصمیم بر این گرفته شد که راکتوری ساخته و طراحی شود که سوخت آن اورانیوم غنی­ شده نباشد، بلکه اورانیوم طبیعی باشد؛ وقتی که سوخت اورانیوم طبیعی باشد، قطعاً خنک­ کننده و کُندکننده آن باید آب سنگین باشد و بر همین اساس بود که این راکتور در قالب آب سنگین طراحی شد، ولی متاسفانه می­ بینیم که اینها نوع سوخت را کلا تغییر دادند از اورانیوم طبیعی به اورانیوم غنی­ شده که خودش یک مساله است و مساله مهمتر از آن، این بود که کلاً آن محفظه ه­ای را که قلب راکتور در آن قرار گرفته است، این محفظه بیرون آورده شد و بدتر از آن، همان مساله پر کردن آن کانال­ها و منافذ آن با سیمان­ بود که این در حقیقت یک تحقیر بود و ما به هیچ عنوان نباید زیر بار آن می­رفتیم.

خب وقتی قلب راکتور بیرون آمد، دیگر چرا و به چه دلیل باید کانال‌های قلب راکتور را پُر کنیم!؟ می‌گویند ما اعتماد نداریم، مگر ما به آنها اعتماد داریم؟ مثلاً در زمینه لغو تحریم‌ها ما چقدر آنها را مجبور کردیم در زمین اعتماد ما بازی کنند؟

به این ترتیب، دوباره از نو دارند بخش اساسی این راکتور را که قلب آن است، طراحی می ­کنند؛ درحالی که آن قلب راکتور حاصل بیش از ۲۰ سال کار تحقیقاتی بود که روی آن انجام شده بود و الان عنوان می­ کنند که ما می ­توانیم ۵ - ۶ سال این را نهایی کنیم، آن هم با فرض اینکه همه چیز خوب پیش برود!

نکته دیگر در رابطه با راکتور اراک این است که با وجود اینکه قرار بود با تضمین‌های قوی این قلب راکتور بیرون آورده شود و ما مطمئن باشیم که این راکتور طراحی و ساخته می­شود، الان ما شاهد هستیم که عنوان می­ کنند ما قرارداد طراحی و ساخت را با یک شرکت ایرانی بسته‌ایم! در حالی که اگر قرار بود ایران این کار را انجام بدهد چه لزومی داشت ما بیاییم با آنها این معامله را انجام بدهیم، قرار بود آنها بیایند و در بخش فناوری، طراحی، تهیه ملزومات و تجهیزات همکاری کنند، اما متاسفانه قرارداد محکمی در این رابطه با آنها بسته نشد و در نهایت هم می­ بینیم اعلام کردند که ما خودمان با یک شرکت ایرانی این را می­ خواهیم انجام بدهیم، در حالی که باید آنها و شرکت­های آنها و با مدیریت ایران، این کار را باید اِعمال می­شد.

از نظر حقوقی مهمترین اشکالی که به برجام وارد شده و می‌شود، چیست؟

در برجام طرف مقابل تضمین های گسترده ای از جمهوری اسلامی گرفته است و اگر قبل از پدیده برجام، فقط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌توانست علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام اقامه دعوا کند، اما پس از برجام، علاوه بر آژانس، شورای امنیت، کارگروه خرید و کمیسیون مشترک و هر یک از اعضای ۱+۵ می‌توانند علیه ایران به صرف ادعا، اعلام شکایت کنند.

اگر هم جمهوری اسلامی شکایتی داشته باشد، فقط یک راه دارد؛ اینکه به کمیسیون مشترک مراجعه کند و اگر در نهایت ایران قانع نشود، موضوع به شورای امنیت ارائه می‌شود.

مسئله اینجاست که طبق بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام، اگر ظرف مدت ۳۰ روز قطع‌نامه‌ای صادر نشود، تمام قطع‌نامه‌های شورای امنیت و تحریم ها یکجا برمی‌گردد و متاسفانه بدتر از آن، همین دو بند برجام در بندهای ۱۱ و ۱۲ قطع‌نامه ۲۲۳۱ نیز تاکید شده است؛ یعنی شکایت ایران راه به جایی نمی‌برد.

در مجلس با چه نگاهی وارد موضوع هسته‌ای شدید؟ یک جریانی القاء می‌کند که مجلس در این مسیر سنگ‌اندازی می‌کرد!

قبل از بیانیه لوزان بود که ما طرح «الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق ملت ایران» را مطرح کردیم؛ یعنی وقتی متوجه زیاده­ خواهی­های آمریکایی­ ها شدیم که اعلام کرده بودند ما جمهوری اسلامی ایران را مجبور به پذیرفتن خواسته ­های خودمان می­ کنیم و اگر چنانچه زیر بار خواسته­ های ما نروند، تحریم­ ها را تشدید می­ کنیم، طرح «الزام دولت به حفظ دستاوردها و حقوق ملت ایران» را در مقابل آنها مطرح کردیم که این طرح هم با ۱۷۴ رای به تصویب نمایندگان رسید. تا این زمان باید بگوییم تقریباً اجماع کلی بر روی مساله هسته­ای در مجلس وجود داشت، یعنی بالاتفاق تمام نمایندگان یک نظر داشتند و بر همین اساس بود که این طرح به طور قاطع به تصویب رسید.

کسانی که در فراکسیون اصولگرایان بودند، با این مقدار داده ­ها و سِتانده ­ها کاملاً مخالف بودند و در این رابطه نقدهای بسیار زیادی هم صورت گرفت اما در مقابل فراکسیون دیگر که با مدیریت خاصی هدایت می­ شد، به نظر دولت نزدیکتر بودندبعد از بیانیه لوزان تا زمان تصویب این طرح، کاملاً اجماع وجود داشت و همه نمایندگان از نظر سیاسی و فنی نگاه واحدی داشتند، بعد که ما به توافق نزدیک می­ شدیم و حتی بعد از توافق هسته ای در ۲۳ تیرماه، دولت هم سعی می ­کرد بتواند نظر نمایندگان را هم با خودش همراه کند که پشتوانه مجلس را نیز با خودش داشته باشد؛ از اینجا کم­ کم شکاف به وجود آمد و با وجود اینکه بعضی از نمایندگان روی مواضع قبلی خودشان قدرتمندانه ایستادند، اما یک تعدادی از نمایندگان که بیشتر در فراکسیون رهروان ولایت بودند، با توجه به ارتباطاتی این فراکسیون با دولت در رابطه با مساله هسته ­ای برقرار کرده بود و سعی می ­شد نظراتی که در دولت وجود دارد به مجلس منتقل شود، از همین جا بود که مساله هسته­ای از آن وحدت کلمه­ای که روی آن وجود داشت، خارج شد و کم­­کم انشقاق پیدا شد.

در مجلس چه گروه و جریانی باعث این انشقاق بودند؟

عملاً آن کسانی که در فراکسیون اصولگرایان بودند، با این مقدار داده ­ها و سِتانده ­ها کاملاً مخالف بودند و در این رابطه نقدهای بسیار زیادی هم صورت گرفت اما در مقابل فراکسیون دیگر که با مدیریت خاصی هدایت می­ شد، به نظر دولت نزدیکتر بودند؛ به گونه ­ای که بعد از اینکه برجام در ۲۳ تیر سال ۹۴ نهایی شد، عملاً در تریبون مجلس دو دیدگاه وجود داشت؛ یک دیدگاه مخالف توافق انجام شده بودند که آن را نقد می­ کردند که داده­ های ما در مقابل ستانده­ ها ناچیز است که بنده در آن زمان ۱۰۵ محدودیت را که برجام بر فعالیت­های ایران الزام می­ک ند، برشمردم؛ ولی در مقابل بعضی­ها در نطق­های میان­ دستور خودشان به شدت از برجام دفاع می ­کردند، تبریک هم می­گفتند!

یعنی از یک طرف عده‌ای به شدت مخالف آن بودند که این توافق نتوانست حقوق ملت را تامین بکند و با خواسته­ های ما همخوانی ندارد و از طرف دیگر تبریک می‌گفتند، این دو دیدگاه کاملاً مقابل هم بودند.

آیا همین دو دیدگاه باعث شد در کمیسیون ویژه برجام کار سخت شود و افرادی از داخل کمیسیون علیه گزارش تخصصی کمیسیون بیانیه صادر کنند؟

بله؛ متاسفانه در کمیسیون برجام به جای اینکه همه نمایندگان بر آنچه که نفع ملت ایران است متمرکز شوند، انشقاقی به وجود آمد که برخی از برجام دفاع می­ کنند و بعضی به شدت آن را نقد می ­کردند و عملاً کمیسیون به دو دیدگاه تقسیم شد و در واقع، به تقابل دو دیدگاه تبدیل شد و همین مساله باعث شد که آن روز آخر که گزارش تخصصی تهیه شد، تعدادی از عزیزان مقابل این گزارش بیایند و موضع­گیری کنند.

آنها حرفشان این بود که می­ گفتند گزارش خارج از کمیسیون و توسط دیگران نوشته شده است؛ آیا همینطور بود!؟

ببنید گزارش که هیچوقت داخل جلسه کمیسیون نوشته نمی ­شود؛ واقعیت این است که بر روی تمام بندهای برجام در کمیسیون ویژه مذاکره صورت گرفته بود و صحبت شده بود و جلسات فراوانی با تیم مذاکره­ کننده و منتقدین برجام و مذاکره‌کنندگان قبلی و حتی با کارشناسان حوزه دفاعی و مسئولین حوزه دفاعی برگزار شد.

برجام کاملاً در آنجا نقد شده بود و دیدگاه­های مخالف و موافق و آن چیزی که در جهت منافع ملی ما است، در آنجا مشخص شده بود و بعد گزارش کمیسیون بر اساس این مذاکراتی که صورت گرفته بود، تهیه شد؛ بنده به عنوان رئیس کمیته هسته ­ای گزارش خودم را ارائه دادم، اشخاص دیگری هم گزارش دادند، ولی متاسفانه کسانی که مخالف بودند، در جلسات آخرینی که روی مفاد این گزارش تصمیم­ گیری می­ شد، با توجه به اینکه مفاد گزارش خط به خط در کمیسیون مورد بحث و بررسی قرار گرفت و رای­ گیری شد، برخی از این عزیزان نظرات خودشان را هم گفتند و نظرات­شان هم با رای‌گیری اعمال شد، اما طور دیگری عمل کردند.

اما در نهایت، این گزارش به صحن ارائه شد و انعکاس گسترده­ای هم در کشور پیدا کرد و  سعی شده بود به نحو منصفانه‌ای، با نگاه به حفظ منافع ملی، این گزارش تهیه شود.

اگر این سنگ­ اندازی‌ها در مسیر کمیسیون ویژه انجام نمی‌­شد، چه نتایجی به دست می‌آمد؟

مساله این است که چون «روز توافق» ۹۰ روز بعد از نهایی شدن برجام بود، اگر یک وحدت کلمه­ ای در این رابطه وجود داشت و مجلس یک موضع واحدی اتخاذ می ­کرد و همه نمایندگان از این گزارش دفاع می­ کردند، چه بسا در رابطه با «روز توافق» دیدگاه‌های دیگر و بهتری مطرح می‌شد، ولی متاسفانه اینگونه نشد!

البته مجلس هم با یکسری شروط برجام را پذیرفت که تحت عنوان «قانون اقدام متقابل و متناسب دولت ایران در اجرای برجام» صورت گرفت، ولی ما شاهد بودیم که بعد از اینکه قانون تصویب شد، آمریکایی­ ها مفاد برجام را نقض کردند و مسئولین هم اعلام کردند که مفاد برجام نقض ­شده، اما متاسفانه مجلس از مصوبه خودش دفاع نکرد!

چه کسانی باعث شدند مجلس از مصوبه خودش دفاع نکند آیا رئیس مجلس تاثیرگذار بود یا جریا­ن­های دیگری تاثیرگذار بودند؟

آن جریانی که در این رابطه کاملاً با دولت همراه و هماهنگ بود، سعی می­ کردند سیاست دولت را در این رابطه اعمال کنند؛ به همین خاطر، ما شاهد بودیم که دولت یک برخورد فرسایشی در رابطه با مساله برجام در پیش گرفت.

 یعنی دنبال این بودند که همه خسته شوند و از پیگیری دغدغه ­هایشان صرف­نظر کنند!

بله؛ همینطور بود.

آقای دکتر! الان ۶ ماه است که برجام با این نقاط قوت و ضعف در حال اجرا شدن است؛ به نظر شما مواردی از نقض برجام در این مدت وجود داشته است؟

آمریکایی ­ها در روز بعد از اجرای برجام یعنی ۲۷ دی ماه، ۱۵ شخصیت حقیقی و حقوقی ما را به بهانه موشکی تحریم کردند! یعنی همان روز بعد از اجرای برجام اینها توافق­نامه را نقض کردند! در حالی که در رابطه با مساله موشکی به صراحت اعلام شده بود که فعالیت­های موشکی جمهوری اسلامی ایران اگر به گونه­ای طراحی شده باشد که قابلیت حمل کلاهک­ های هسته­ ای را نداشته باشد، مجاز است و عملاً فعالیت­ های هسته­ ای ما هیچ ربطی به کلاهک­ های هسته ­ای نداشت، اما آمریکایی ­ها پرتاب موشکی ایران را بهانه کردند و بلافاصله ۱۵ شخصیت حقیقی و حقوقی را تحریم کردند. ما متاسفانه در مقابل این نقض صریح آنها هیچ کاری انجام ندادیم! نه دولت و نه مجلس!

البته آمریکایی­ ها قبل از این هم یعنی در فاصله ۶ ماه، یعنی ۲۳تیر تا ۲۶ دی ماه چندین بار آنها در مواردی برجام را نقض کرده بودند. در یک مورد ۸ شخص حقیقی و حقوقی ما را تحریم­ها کرده بودند که آخرینش آن ۱۵ مورد بود. وقتی آنها در فاصله این چند ماه چندین تحریم را علیه ایران اعمال کردند، متاسفانه در این فاصله اقدام قاطعانه­ ای در مقابل آنها صورت نگرفت و حتی توجیه هم کردیم که اینها چیز جدیدی نیست!

متاسفانه ما الان به جای اینکه اجرای بند ۷ و ۱۳ را پیگیری کنیم که براساس آن ما زیر بار FATF و هیچ قرارداد و عهدنامه دیگری نخواهیم رفت، الان شاهد هستیم رئیس کل بانک مرکزی میدان جدیدی با اینها باز می­ کند و راجع به FATF با آنها صحبت می­ کندآمریکایی­ ها وقتی در طول این مدت دیدند که عملاً برخورد جمهوری اسلامی ایران در مورد نقض تحریم­ ها برخورد قاطع و محکمی نیست، بلافاصله بعد از روز برجام آن ۱۵ شخص حقیقی و حقوقی را تحریم کردند؛ بعد از آن هم ما دیدیم در رابطه با مساله رفع تحریم­ ها آنچه را که باید انجام می­ دادند انجام ندادند و الان همه به آن اذعان می­ کنند.

مهمترین مساله این بود که ما بتوانیم وارد معاملات بانکی ـ مالی کشورهای اروپایی شویم و باصطلاح درب فعالیتهای اقتصادی جهانی به روی جمهوری اسلامی ایران باز شود و ایران با هیچ محدودیتی روبرو نشود و در راس همه آنها مساله «سوئیفت» بود که ما شاهد بودیم بالاخره یکی دو ماه کشور را با سوئیفت سرگرم کردند و بعد از آن نهایتاً گفتند سوئیفت برقرار است، ولی سوئیفتی که عملاً کاری انجام نمی­ دهد کم­ کم کارایی خودش را از دست داد و بعد از آن، آمریکایی ­ها فضای ناامنی را در بانک­ها و موسسات اروپایی به وجود آورده بودند، آنها دیگر جرات نمی ­کردند با جمهوری اسلامی وارد معامله شوند؛ چون از یک طرف می­ دیدند آمریکایی­ها  برخی از بانک­ها را جریمه ­های سنگینی می­ کرد و حتی برخی از بانک­ها را ۸ - ۹ میلیارد دلار جریمه کرده بودند و از یک طرف یک توافق­­نامه­ ای را با بانک­های بزرگ انجام داده بودند که با ایران وارد معامله نشوند و آن توافق­نامه به قوت خود باقی بود و از طرف دیگر، بعضی از اشخاص را هم دستگیر می ­کردند که شما تحریم­ ها را دور زده ­اید و از طرف دیگر، برخی از تحریم­ های جدید را در قالب شخصیت­ های حقیقی و حقوقی علیه ایران اعمال می ­کردند و اوباما هم در ملاقاتی که با مقامات عربستان داشت، ایران را سردمدار تروریسم در منطقه معرفی کرد!

مجموعه اینها یک فضای ناامن بین­ المللی را در بین کشورها به وجود می­ آورد و همه این‌ها باعث شد که ما نتوانیم معاملات بانکی و مالی با کشورهای دیگر انجام بدهیم و نتوانیم دارایی­ های خودمان را به ایران منتقل کنیم.

یا از سوی دیگر می ­بینیم که آمریکایی­ها مساله «قانون ویزا» را مطرح کردند، شرایط جدیدی را در رابطه با صدور روادید برای افرادی که به ایران وارد می ­شوند مطرح کردند و این مساله باعث شد خیلی از افراد جرات نکنند به ایران بیایند، چون اگر بخواهند به ایران بیایند باید ویزای جدید از آمریکا بگیرند.

آمریکایی­ها در همین زمان دست به غارت ثروت­های بلوکه شده ایران در آمریکا زدند که رقم آن ۲ میلیارد دلار بود و قبلاً هم آنها قریب به ۵۰ میلیارد دلار علیه ایران حکم صادر کرده بودند، بالاخره بانک­ها و شرکت­ های جهانی در جریان این مسائل هستند. این فضای ناامنی که آنها در جهان به وجود آورده بودند، به گونه‌ای است که به صورت فریبکارانه از یک طرف با اقدامات خودشان فضا را ناامن جلوه می ­دهند که کسی جرات نکند و از آن طرف در یک صحبت شفاهی، کاغذپاره ­ای را مطرح می­ کنند که ما کاری نداریم و متاسفانه تیم­ مذاکره­ کننده و ناظر برجام هم در این رابطه ضعیف برخورد کردند و دائماً مطرح می­ کنند که فضا دارد بهتر می­ شود و رو به جلو است و هر روز یک گشایش در حال صورت گرفتن است.

در چنین شرایطی شاهد هستیم آمریکایی­ ها نه تنها تحریم­ها را لغو نکرده ­اند و دارایی­ های ما را آنجا بلوکه شده نگه داشته­ اند، بلکه از طرف دیگر به نحو کاملاً رِندانه دارند ما را به یک بازی دیگری می­ کشانند که آن مساله الحاق ایران به سازمان بین­ المللی مبارزه با پولشویی و کارگروه ویژه مقابله با تأمین مالی تروریسم «FATF» است.

آیا الحاق ایران به این سازمان، اساساً ارتباطی با برجام و حواشی آن دارد!؟ این الحاق چه آسیبی برای ما دارد؟

مساله ورود ایران به FATF عملاً به مراتب خطرناک­تر از آن حواشی برجام است. آمریکایی ­ها با توجه به اینکه عملاً ساختارها تحریم ­ها را نگه داشته ­اند و بخش قابل توجه و مهم تحریم ­ها همچنان باقی مانده است و از یک طرف فضای عمومی کشورمان هم فشاری را بر دولت وارد می­ کنند، برای اینکه از این جریان شانه خالی کنند، به نحوی فریبکارانه و رِندانه مساله FATF را مطرح کرده‌اند، اما واقعیت این است که این یک سازمان بین­ المللی تحت نفوذ آمریکاست.

چون این سازمان در سال ۱۹۸۹ توسط آمریکا و گروه G۷  تاسیس شد و این سازمان هم اهرمی است که بتوانند فعالیتهای بانکی کشورها را کاملاً تحت کنترل خودشان در بیاورند تا در جهت اهداف سیاسی خودشان از آن بهره ­برداری کنند.

یادمان باشد که آمریکا و هم­دستانش در سال ۱۹۶۸ معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای NPT را در ظاهر به وجود آوردند تا فعالیت­ های هسته­ ای کشورها را کنترل بکنند و کاملاً زیر نظر خودشان باشد و کشورهای دیگر نتوانند به این فناوری دسترسی پیدا بکنند و خودشان قدرت اول جهان باشند و ما را وارد این مساله کردند و به دنبال آن یک رژیم کنترل فناوری موشکی را با عنوان «MTCR» تاسیس کردند که به وسیله آن بتوانند تمام فعالیت­های موشکی کشورهای جهان را تحت کنترل درآورند که کشورهای دیگر نتوانند به موشک­های بالستیک با بُرد بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر و سرِ جنگی بیشتر از ۵۰۰ کیلوگرم دسترسی پیدا کنند؛ یعنی این سازمان­های بین‌المللی که توسط قدرت­های بزرگ و با مدیریت آمریکا تاسیس می ­شود عملا همه آنها در جهت منافع خود آنها هستند.

کشور ما فشار NPT را تحمل کرد و در نهایت برای اینکه اعلام کند ما دنبال سلاح­های هسته ­ای نیستیم فعالیت­ های هسته ­ای خودمان را به شدت کاهش دادیم و از طرف دیگر الان به شدت فشار وارد می­ کنند با MTCR فعالیت­های موشکی ما را هم متوقف کنندFATF هم توسط آمریکا و هم­دستانش تاسیس شده است تا بتوانند قدرت­های مالی بانک­ها را در کشورها کاملا تحت مدیریت و کنترل خودشان دربیاورند تا در جهت اهداف سیاسی از آنها استفاده کنند. این را هم اضافه بکنم حتی سازمان تجارت جهانی WTO به عنوان اهرمی است در دست قدرت­های بزرگ عملا سیاست­های اقتصادی خودشان را بتوانند پیش ببرند.

به این ترتیب این سازمان­های جهانی که توسط قدرت­های بزرگ تاسیس می­شود در جهت منافع خودشان است و متاسفانه الان همین ۴ سازمان به صورت گازانبری چهاردندانه دارد فشار می ­آورد، کشور ما فشار NPT را تحمل کرد و در نهایت برای اینکه اعلام کند ما دنبال سلاح­های هسته ­ای نیستیم فعالیت­ های هسته ­ای خودمان را به شدت کاهش دادیم و از طرف دیگر الان به شدت فشار وارد می­ کنند با MTCR فعالیت­های موشکی ما را هم متوقف کنند که البته جمهوری اسلامی ایران هرگز زیر بار این خواسته آنها نخواهد رفت و الان هم با FATF دنبال این هستند که فعالیت­های بانکی جمهوری اسلامی ایران را تحت نظارت خودشان دربیاورند.

آنها با این کار و به بهانه شفاف شدن آنچه بدنبالش هستند، می‌خواهند مانع کمک ایران به گروههای مقاومت از قبیل حزب­ الله شوند؛ چون آنها حزب ­الله قهرمان و محور مقاومت را به عنوان یک گروه تروریستی می ­شناسند و می‌گویند که هیچ کشوری نباید با آنها ارتباط داشته باشد.

آمریکایی­ها از FATF به عنوان یک پوشش استفاده می­ کنند که تحریم ­ها کنار نرود. الان تحریم ­ها را به FATF گره می­زنند و اعلام کردند تا زمانی که ایران به حزب­ الله کمک می ­کند، حامی تروریسم است و باید مساله خودش با FATF حل کند تا ما تحریم ­ها را برداریم.

عده‌ای معتقدند، این شکاف­ های اقتصادی که الان خودش را در برجام نشان می­ دهد، ناشی از این است که در جریان مذاکرات لازم بود مسئولان ارشد بانکی و اقتصادی ما هم حضور داشتند، نه اینکه الان آقای سیف­ سفرهایی را به اروپا و آمریکا برای مذاکره داشته باشد، این انتقاد را وارد می ­دانید؟

بله کاملاً همینطور است. متاسفانه مشکلی که وجود دارد این است که رئیس کل بانک مرکزی با کارگروه اقدام مالی FATF­ وارد مذاکره شده و حتی عنوان کرده اند که توافق­نامه ­ای در این باره صورت گرفته است، در حالی که در سال ۲۰۰۸ و ۲۰۱۰ همین هشدارهای خودشان را به ایران داده بودند و مساله برجام با علم و اطلاع نسبت به وجود FATF انجام شده بود؛ یعنی آمریکایی­ ها باید بدون توجه به FATF تمام تحریم­ها را بردارند.

اینکه تحریم­ها را به مساله الحاق به FATF ربط می­ دهند، این فریب­ و نیرنگ ناجوانمردانه آمریکاست و برای اینکه تعهدات خودشان را انجام ندهند، آمده‌اند و توپ را در زمین بازی با FATF انداختند و متاسفانه بانک مرکزی با FATF وارد مذاکره شده است، درحالی که به هیچ عنوان ایران نباید زیر باز مذاکره با FATF­ برود.

این مسئله در کجای برجام آمده است؟

در پیوست ۵ برجام در بند ۷ و ۱۳، عنوان شده است که «از روز تصویب مشارکت‌کنندگان در برجام، ترتیبات و تمهیدات لازم از جمله تمهیدات حقوقی و اداری برای اجرای تعهدات طبق برجام اتخاذ خواهند کرد»؛ بر اساس بند ۱۳ هم «اتحادیه اروپایی، دولت­های عضو آن، ایالات متحده به نحو مقتضی، مشورت با ایران راجع به تدوین دستورالعمل­ ها، بیانیه­ های مرتبط با جزئیات تحریم­ ها و اقدامات محدودکننده که طبق این برجام قرار است رفع شوند را شروع خواهند کرد.»

یعنی براساس این دو بند باید در فاصله «روز توافق» تا «روز اجرا» یعنی از روز ۲۷ مهر تا ۲۶ دی­ماه ۹۴ باید همانطور که جمهوری اسلامی ایران در این فاصله تمامی تعهدات خودش را انجام داده و تمام موانعی را که بر سر راه وجود داشته و همه آنها را برطرف کرده است، آمریکا و اروپا نیز در این فاصله باید تمام موانع، عهدنامه ها و بخش­نامه­ های مغایر را لغو می کردند، چون این توافق به تایید شورای امنیت رسیده است؛ یعنی بالاترین تصمیم­ گیرنده جهانی، لذا هیچ­گونه توافق­نامه دیگری نمی­ تواند مانع اجرای آن شود و به عنوان شرط اجرا مطرح شود. این فریب و خواسته آمریکایی‌هاست و میدان بازی جدید آنهاست که برای گریز از انجام تعهدات­شان ایجاد کرده ­اند.

بنابراین، تیم مذاکره­ کننده ما باید براساس بند ۷ و ۱۳ ضمیمه ۵ برجام به آمریکایی­ ها اعلام و تفهیم کنند که تمام این اقدامات و موانعی که وجود داشت باید برطرف می‌شد.

متاسفانه ما الان به جای اینکه اجرای بند ۷ و ۱۳ را پیگیری کنیم که براساس آن ما زیر بار FATF و هیچ قرارداد و عهدنامه دیگری نخواهیم رفت، الان شاهد هستیم رئیس کل بانک مرکزی میدان جدیدی با اینها باز می­ کند و راجع به FATF با آنها صحبت می­ کند، یعنی حتی این حقوقی که براساس بند ۷ و ۱۳ وجود دارد هم نادیده گرفته می ­شود.

با توجه به همه این اتفاقات، فکر می­ کنید آینده برجام چگونه است؟

وقتی که ما در طول این ۶ ماه عملاً شاهد فریب، نیرنگ، خدعه، بدعهدی و خنجر زدن آمریکایی­ ها از پشت در رابطه با برجام بوده‌ایم و می‌بینیم که تعهدات را نقض می­ کنند، آینده برجام دیگر کاملاً مشخص است.

ولی نکته ­ای که وجود دارد این است که برجام دو قسمت دارد؛ یک قسمت بعد از «روز اجرا» است که یک هیات نظارت­ کننده بر برجام تعیین شد و متاسفانه هیات نظارت تاکنون با وجود این همه بدعهدی، این همه زیاده ­طلبی و خدعه توسط آمریکایی ­ها، اقدام قاطعانه­ ای حتی در این رابطه انجام نداده است.

وقتی آنها در فاصله این چند ماه چندین تحریم را علیه ایران اعمال کردند، متاسفانه در این فاصله اقدام قاطعانه­ ای در مقابل آنها صورت نگرفت و حتی توجیه هم کردیم که اینها چیز جدیدی نیست!یادمان نرود که مقام معظم رهبری با ۲۷ شرط برجام را پذیرفتند؛ یعنی ۹ شرط مجلس و ۱۰ شرط شورای عالی امنیت ملی و ۹ شرط هم معظم له ایراد فرمودند. قرار بود براساس این شرایط برجام اجرا شود ولی متاسفانه ما می­ بینیم اینگونه نیست و اگر شرایط مقام معظم رهبری دقیقا اجرا می ­شد، امروز در ارتباط با برجام هرگز وضعیت این­چنین آشفته ­ای را شاهد نبودیم که آمریکایی­ ها بخواهند، اینگونه بدعهدی بکنند.

حتی صدای اعتراض آقای دکتر صالحی (رئیس سازمان انرژی اتمی) هم بلند شده است!

بله؛ آقای صالحی در این رابطه اعلام خطر می­ کند؛ نکته ای که هست، این است که همان تیمی که برجام را عملیاتی کردند، متاسفانه همان تیم اجرایی برجام، قریب به اتفاق نظارت بر برجام را برعهده گرفته‌اند! یعنی هیات اجرایی با نظارت یکی شده است.

اگر همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، یک «هیات قوی، آگاه و هوشمند» انتخاب می‌شد و این هیات، غیر از تیم مذاکره­کننده بود که برجام دستاورد خود آنهاست و آنها به هر طریقی بالاخره از آن دفاع می­ کنند، قطعاً امروز شرایط متفاوت بود.

کد خبر 3711900

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha