۴ اردیبهشت ۱۳۹۷، ۱۰:۱۷

نقد کتابی درباره تبعید به سیبری؛

درس تاب‌آوری برای نوجوانان و مرور تاریخ برای بزرگسالان

درس تاب‌آوری برای نوجوانان و مرور تاریخ برای بزرگسالان

«استپ بی‌انتها» رمانی است که نویسنده لهستانی درباره تبعید به سیبری برای نوجوانان نوشته اما مخاطبان بزرگسال نیز می‌توانند از آن بهره‌برداری کرده و از مطالعه‌اش لذت ببرند.

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ: تاریخ قرن بیستم پر از ظلم و ستم در حق انسان‌های بی گناه است که از قضا، این بیدادها توسط جوامع پیشرفته و صاحب فرهنگ غربی بر بشر تحمیل شده اند. نمونه بارز خونریزی و سبعیت، جنگ‌های جهانی اول و دوم هستند که در حاشیه شان وقایع بزرگی چون هولوکاست، کوچ اجباری و کشتار یهودیان به چشم می‌خورد. درباره ظلم و ستمی‌که بر مردمان یهودی دوران جنگ جهانی دوم رفته، کتاب‌های تحلیلی، رمان، فیلم‌های سینمایی و سریال‌های زیادی تولید شده است. اما یکی از دیگر ظلم و ستم‌هایی که در سال‌های مشرف به جنگ جهانی و همان دوران بر مردم بخشی از اروپا رفت، ماجرای تبعید به سیبری است.

جالب است که با وجود رویارویی قدرت‌های اروپایی در سال‌های قرن بیستم، هیچ کدام در جایگاه حق قرار ندارند. یعنی شوروی یا همان کشور شوراها به دلیل رویارویی با آلمان نازی، نمی‌تواند در جایگاه حق و عدالت‌خواهی قرار بگیرد چون ابتدا با آلمان پیمان اتحاد بسته بود و با حمله هیتلر غافلگیر و ناچار به مقابله شد. جنایت جنگل کاتین که آلمان‌ها آن را کشف کردند و با ماشین‌های رمز انیگما منتقلش کردند، یکی از بزرگ ترین جنایت‌های تاریخ بشری است که روسیه تحت حکومت کمونیست‌ها مرتکبش شد و به طور یکجا، ۲۲ هزار افسر و سرباز ارتش لهستان را اعدام کرد؛ آن هم در سال‌هایی پس از قرون وسطی و میانه‌های قرن بیستم. در سال ۱۹۳۹ بخش‌هایی از لهستان بین آلمان و شوروی تقسیم شد و حکومت تحت امر استالین، شرایط سختی را بر طبقات متوسط به بالای این جامعه تحمیل کرد. این میان، این سوال پیش می‌آید که مردمی‌مانند مردم لهستان باید به کجا و چه قدرتی پناه می‌بردند؟ به آلمان نازی یا شوروی بلشویکی؟

به هر حال، نباید آلمان نازی را تنها چهره منفور و جنایتکار قرن بیستم دانست. چون حکومت شوروی نیز در همان سال‌ها، مرتکب جنایات زیادی شده است. یکی از این جنایات، همان طور که اشاره شد، تبعید انسان‌های زیادی به منطقه سخت و بی آب و علف سیبری و تلف شدن عمر آن‌ها در این منطقه است. روس‌ها جمع زیادی از یهودیان و سرمایه‌داران اروپایی را به بهانه کاپیتالیست بودن، به سیبری و نقاطی که معیشت در آن‌ها سخت بود، تبعید کردند. این واقعیت نیز دستاویز تولید آثار ادبی و هنری شده اما به نظر می‌رسد در سایه آثاری قرار دارند که درباره جنایات نازی‌ها و خودِ سال‌های جنگ جهانی دوم خلق شده اند.

رمان «استپ بی انتها» یکی از آثاری است که درباره تبعید به سیبری نوشته شده است. استر هوتزیگ نویسنده لهستانی، زمانی که همراه با خانواده اش به سیبری تبعید شده، یعنی در سال ۱۹۴۱، ده سال داشته و به جرم کاپیتالیست بودن خانواده اش ناچار شده ۵ سال را در بدترین شرایط بهداشتی و نبود امکانات اولیه معیشت، زندگی کند. کتاب «استپ بی انتها» که هم برای نوجوانان و هم بزرگسالان نوشته شده، روایتی از همین تبعید ناخواسته است.

نکته جالب درباره این رمان، این است که داستانی برای نوجوانان است اما بزرگسالان نیز مخاطب آن هستند یعنی داستانی که با لحن نوجوانانه نوشته شده ولی محتوایش برای مخاطبان بزرگسال است. استر هوتزیگ و خانواده اش از یهودیان ثروتمند لهستان بوده اند و پدر استر در شغل تولید جواهرات فعالیت داشته است. این خاندان به جرم کاپیتالیست بودن تبعید می‌شوند. رودمین در رمانش، به وضوح و خوبی تصویر واقعی یک خانواده یهودی و تربیت شان را به تصویر کشیده است. نمونه جالبش جمله ای در صفحه ۲۲ کتاب است که مربوط به زمان تبعید و آوارگی از خانه بوده و استر در آن، می‌گوید: «خانه همیشه انضباط آهنینی داشت و حالا این انضباط بی رحمانه می‌نمود. چرا ما نمی‌توانستیم مثل بقیه مردم گریه کنیم؟»

یک مساله مهم دیگر که در این رمان به آن پرداخته شده، رفتار بلشویک‌ها با تبعیدی‌های سیبری است. یعنی همان طور که نازی‌ها، یهودیان لهستانی و غیر لهستانی را سوار قطارهای بی امکانات کرده و در بدترین شرایط به اردوگاه‌های کار و مرگ منتقل می‌کردند، کمونیست‌ها یا بلشویک‌های روس هم کاپیتالیست‌ها و سرمایه داران را در قطارهای حمل چهارپایان به تبعید می‌فرستادند. وقتی استر ۱۰ ساله به قطار تبعید می‌رسد، این جملات را بیان می‌کند: «در مقابل ما، واگن‌های باری مخصوص چهارپایان انتظار کالاهای انسانی خود را می‌کشیدند.» بنابراین مخاطب این کتاب به این نتیجه می‌رسد که شوروی و ارتش سرخی که در این رمان می‌بیند، با ارتش سرخ آزادی بخشی که در «فهرست شینلدر» خوانده یا دیده، متفاوت است.

استر هوتزیگ پس از تحمل سال‌های سختی تبعید و جنگ، به لهستان برگشت و سال ۱۹۴۷ هم برای تحصیل به آمریکا رفت. او در سال ۱۹۵۰ ازدواج کرد و مشغول نوشتن کتاب برای نوجوانان شد. «استپ بی انتها» یکی از همین آثار و مشهورترین کتاب این نویسنده است که نامزد دریافت جایزه کتاب ملی در زمینه ادبیات نوجوان شد. رودمین متولد سال ۱۹۳۰ بود و در سال ۲۰۰۹ درگذشت.

پس از مرور این تاریخچه کوتاه از زندگی نویسنده «استپ بی انتها»، بد نیست به نمونه ای بیان نوجوانانه راوی از سرزمین سیبری توجه کنیم؛ جایی در صفحه ۵۴ کتاب که نویسنده بخشی از منظور خود را از ناجوانمردی رفتار بلشویک‌ها این گونه نشان می‌دهد:

« "استپ؟ اما استپ که در سیبری است. " او آرام گفت: "این جا سیبری است. " اگر به من گفته بودند که به ماه برده اندم، کمتر از این حیرت نمی‌کردم. صدایم به لرزش افتاد: سیبری؟ اما سیبری که پر از برف است. پدرم گفت: "همین طور است. " سیبری! سیبری آخر دنیا بود، نقطه ای بی بازگشت. سیبری جای تبهکاران و دشمنان سیاسی حکومت بود، جایی که مجازات به نحو باورنکردنی ای ظالمانه بود و در آن مردم مثل حشره‌ها می‌مردند. "»

درسی که نویسنده از نوشتن و مکتوب کردن خاطرات نوجوانی اش در استپ سیبری، برای نوجوانان و مخاطبان بزرگسالش دارد، پذیرش شرایط سخت از طرف انسان، انعطاف پذیری و تاب آوری در این شرایط است. استر رودمین ۱۰ ساله با دختر جوانی که ۵ سال از تبعیدش گذشته و به لهستان بر می‌گردد، بسیار تفاوت دارد و این تفاوت هم در پختگی و گذر او از صافی سختی‌هاست. این مفهوم را می‌توان در برخی از جملات پایانی کتاب که مربوط به پایان تبعید هستند، مشاهده کرد: «در درونم چیزی به وجود آمده بود، احساس غروری لذت بخش از این که دختر کوچولوی ثروتمند ویلنایی توانسته بود فقر و کمبود را مثل بقیه تاب بیاورد.»

یک نکته روانشناسانه مهم هم که دراین داستان به آن پرداخته می‌شود، ترسی است که انسان از تغییر دارد. استر به زندگی کودکانه خود عادت داشته و رفتن به تبعید برایش بسیار سخت بوده است. اما پس از تحمل ۵ سال سختی و نکبت، وقتی هنگام برگشت می‌شود، باز هم احساس سختی می‌کند و نمی‌تواند از سیبری با آن شرایط دشوارش دل بکند. او مایل به ماندن است اما شخصیت مادرش که در طول رمان، یک انسان استوار و مقاوم است، دیگر توان تحمل کردن ندارد و دوست دارد به جایگاه اولیه اش برگردد. «شدیدا مایوس بودم و از تغییر وحشت داشتم.» این هم از جمله ویژگی‌های جالب انسان است که به سختی تغییر را می‌پذیرد و می‌خواهد در شرایط فعلی اش باقی بماند؛ درست مانند داستان مرگ و زندگی و انتقال به جهانی دیگر که سختی‌های خودش را برای هر انسانی دارد.

«استپ بی انتها» برای مخاطبان نوجوان، کتاب بسیار مناسبی است؛ از این جهت که باعث می‌شود با سختی‌های زندگی آشنا شده و قدر نعمت و داشته‌های زندگی فعلی شان را بدانند. از طرفی برای بزرگسالان نیز حاوی همین درس، درس تاب آوری و همچنین بخش مهمی‌از تاریخ معاصر جهان است.

ترجمه فارسی این رمان سال گذشته به قلم شهلا طهماسبی توسط انتشارات آفرینگان منتشر شد.

کد خبر 4270107

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha