۱۶ خرداد ۱۳۸۶، ۸:۳۷

بازیگری که کلیشه نماند؛ مروری بر کارنامه جمشید هاشم‌پور به بهانه اکران "سنگ، کاغذ، قیچی"

بازیگری که کلیشه نماند؛ مروری بر کارنامه جمشید هاشم‌پور به بهانه اکران "سنگ، کاغذ، قیچی"

جمشید هاشم‌پور وقتی در نقش بدمن فیلم‌های اکشن کلیشه شد، با هوشمندی و جسارت عرصه‌هایی جدید در بازیگری تجربه کرد و وقتی می‌توانست در فیلم‌های دفاع مقدس هم کلیشه شود، با انتخاب‌های بجا نشان داد همچنان پیشنهادی برای غافلگیر کردن مخاطب دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، هاشم پور که در سینمای قبل از انقلاب با نام مستعار جمشید آریا به ایفای نقش می پرداخت، دو نقطه عطف مهم را در کارنامه بازیگری خود تجربه کرد. یکی از آنها انقلاب اسلامی است که با شکل گیری چهره جدید سینمای ایران شاهد حضور اولیه ای از هاشم پور هستیم که بر قابلیت و توانایی های فیزیکی او استوار است. دومین نقطه عطف بازیگری او به حضور در نقش قهرمانان دفاع مقدس بازمی گردد.

او با بازی در شش فیلم از آثاری که تحت عنوان "فیلمفارسی" یاد می شوند به سینمای پس از انقلاب قدم گذاشت. دهه شصت در کارنامه بازیگری او 15 فیلم ثبت شد که اکثر آنها آثاری رزمی، اکشن و ... با برجسته کردن توانایی های بدنی این بازیگر بود. هر چند در این میان می توان از حضور او در آثار فیلمسازان مهم و همچنین جرقه هایی برای رهایی او از کلیشه بدمن، قاچاقچی و اکشن کار هم نام برد.

"خط قرمز" مسعود کیمیایی سال 1360 ساخته شد. پشتوانه "خط قرمز" کتاب "شب سمور" بهرام بیضایی بود که به افشاء چهره واقعی یک مأمور ساواک برای زنش می انجامد که بسیار دراماتیک است. هر چند هاشم پور در فیلم نقش اصلی را به عهده نداشت ولی حضور او در این اثر می تواند به عنوان نقطه ای روشن در کار با فیلمسازی خاص محسوب شود. کیمیایی "تیغ و ابریشم" را هم سال 1364 با محوریت قاچاق مواد مخدر ساخت و هاشم پور یکی از نقش های اصلی را به عهده داشت.

میم مثل مادر

"نقطه ضعف" محمدرضا اعلامی سال 1362 ساخته شد که هنوز هم بهترین فیلم کارگردان محسوب می شود. فیلم بسیار  متکی است به رمانی با همین نام از ژوزه ساراماگو و اقتباسی به شدت وفادارانه که در رمان به نوعی تمام و کمال پرداخت شده و اعلامی با حرکت بر این مسیر به نوعی استحکام رمان را وارد فیلم می کند. حضور هاشم پور در نقش کاراکتر مربی که در کتاب هم با این عنوان حضور دارد، نوعی استفاده از قابلیت های بدنی او در کنار رمز و راز خاصی است که پیرامون این شخصیت شکل می گیرد، یکی از حضورهای موثر او در این دهه.

"روز باشکوه" کیانوش عیاری سال 1367 از اولین جرقه های او برای حضور در قالب کاراکترهای متفاوت بود. او با حضور در فیلمی از عیاری از نوع کمدی خاص خود را محک زد تا بعدها حرکت او از کلیشه شکل گرفته پیرامونش، ناگهانی تعبیر نشود."مادر" را مرحوم علی حاتمی سال 1368 ساخت و حضور هاشم پور در نقش پسر ناتنی خانواده دور از ذهن بود که کمتر کسی به احتمالش فکر می کرد. ولی او توانست چهره ای باورپذیر از یک پسرعرب ارائه دهد که به عنوان تازه وارد با واکنش برادرهایش مواجه می شود. اما تأثیر حضور مادر و بهره ای که هر یک به فراخور شخصیت خود از او می گیرند، به نوعی هر کدام را به آرامش می رساند.

"پرده آخر" اولین و تا به حال آخرین فیلم واروژ کریم مسیحی است که از وجوه مختلف فیلمی ماندگار در سینمای ایران است. هاشم پور با حضور در نقش کارآگاه پلیس، انتخابی جسورانه برای این نقش بود که به پیشزمینه حضور موفق او در نقش فرعی فیلم "مادر" هم بازمی گردد.

جمشید هاشم پور در دهه هفتاد 40 فیلم سینمایی در کارنامه بازیگری خود ثبت کرد که عمده آنها آثاری تجاری و اکشن بودند . در این میان کاراکتر کلیشه ای او با حضور در فیلم "افعی" محمدرضا اعلامی به نوعی تثبیت و پررنگ شد. فیلم اقتباسی ضعیف از فیلم "آخرین خون" با بازی سیلوستر استالونه بود که فقط مولفه های سطحی ژانر اکشن را بدون طراحی مابه ازاء اینجایی وام گرفته بود و به عنوان سردمدار اینگونه فیلم ها هم باقی ماند.

"دلشدگان" و "دادستان" در سال 1370 توسط دو کارگردان صاحب سبک با حضور هاشم پور ساخته شدند. حضور در فیلمی دیگر از حاتمی این بار در فضای تاریخی گذشته که با نوعی نوستالژی همراه است در کنار بزرگان بازیگری، تجربه ای بود که دیدن هاشم پور را در نقش کاراکتری تاریخی جذاب می کرد و همچنین مهارت او برای تسلط بر کلام و جزئیات بازیگری را در کفه ای برابر با توانایی های بدنی او قرار داد. بزرگمهر رفیعا از اساتید دانشگاه هم "دادستان" را بر مبنای واقعه ای مستند در گونه سینمای سیاسی ساخت و حضور هاشم پور در این فیلم تجربه گرایی او و قدرت تطبیق با سلایق و شیوه کارگردانان مختلف را برجسته کرد.

"هیوا" را مرحوم ملاقلی پور با برداشت مستقیم از گفته ها و زندگی همسر شهید حمید باکری ساخت. از اولین حضورهای هاشم پور در فیلمی دفاع مقدسی با کاراکتری شناسنامه دار در تاریخ کشور، که بی هویتی چهره او به عنوان قهرمان فیلم های اکشن را تعدیل کرد. این بار فیزیک هاشم پور، شناسنامه دار بودن نقش و توانایی های ظریف بازیگری او به مدد هم آمدند تا چهره ای باورپذیر از رزمنده دیروز و مأمور تفحص اجساد شهدا ثبت شود.

هاشم پور با حضور در فصل های گذشته فیلم که در زمان جنگ می گذرد و فصل های زمان حال که سرگشتگی او را با جستجوی بازمانده پیکر شهدا برجسته می کند، حتی از زمختی بالفطره او در جهت باورپذیری کاراکتر استفاده می کند. در ظرافت های بازی او حتی می توان رد پای گره ای عاطفی با هیوا را دنبال کرد که هیچگاه مجال حضور پیدا نمی کند.

"مسافر ری" و "آواز قو" در سال 1379 با کارگردانی بیژن میرباقری و سعید اسدی ساخته شدند که اولی ادامه حضور هاشم پور در فیلم های تاریخی و دومی آغازگر موج سینمای اجتماعی و انتقادگر به شرایط اجتماع روز بود که هر دو از وجوه مختلف در کارنامه هاشم پور از نقاط عطف و برجسته محسوب می شوند.

در دهه هشتاد تک جرقه های حضور متفاوت هاشم پور، به روندی تثبیت شده در پرونده کاری او بدل شد، تجربه هایی خاص که حتی کمیت فیلم هایی که در این دهه تا به امروز بازی کرده این روند را به عنوان دغدغه اصلی او نهادینه می کند. به علاوه اینکه حضور او در فیلم های دفاع مقدسی هم کمیت عمده ای را به خود اختصاص داده ولی محدود به این سطح هم نمی ماند.

"قارچ سمی" ملاقلی پور روایتگر یک ارتباط درونی بین یک رزمنده دیروز و دختری از نسل امروز است که به گونه ای ماورایی آرمان های دفاع مقدس را در تقابل با جامعه و مردم امروز قرار می دهد. نوعی به انتها رسیدگی در کاراکتر هاشم پور وجود دارد که با سیر تدریجی سقوط او و اعتیاد در زندان، وجهی حماسی پیدا می کند. به خصوص نوع پرداخت مرگ پایانی قهرمان و برادرش که موجی شده و ... دیالوگ پایانی دختر در لباس عروسی به جسد او "خسته عاصی، آروم گرفتی."

"سفر به فردا" محمدحسین حقیقی به نوعی ادامه قهرمانان دفاع مقدسی ولی به گونه ای غیرمتمرکز است. به طوری که حتی از پس سال ها نمی توان کاراکتر هاشم پور، دغدغه و احتمالاً دیالوگی از شخصیت او را در ذهن آورد. در حالی که او در "مزرعه پدری" نقشی را تنها در فصل های فلاش بک فیلم در زمان جنگ ایفا کرد که یک دیالوگ هم نداشت، ولی "ممد ساکت" همچنان در ذهن می ماند ...  با همان خالکوبی روی بازو، دغدغه ای که برای پاک کردن خالکوبی دارد و نهایتاً جسارتی که با سر به میان آتش می رود.

در واقع بخشی از حضورهای ماندگار او را باید متأثر از شناخت کارگردانی همچون ملاقلی پور به مهارت های بازیگری هاشم پور دانست که در هر کدام از آثار او، حضوری ماندگار دارد و نهایتاً نقش فرعی او در "میم مثل مادر" که کاراکتر یک کفاش ارمنی را ایفا می کند که گذشته خاصی دارد.

"واکنش پنجم" تهمینه میلانی، "جنایت" محمدعلی سجادی، "یک بوس کوچولو" بهمن فرمان آرا، "قتل آنلاین" مسعود آب پرور و "از دوردست" رامین محسنی، تعدادی از تجربه های خاص هاشم پور در فیلم های بدون مناسبات دفاع مقدسی هستند که هوشمندی او را برای کلیشه نشدن، این بار در نقش رزمنده دفاع مقدسی برجسته می کند. هوشمندی که هاشم پور به خاطر سابقه ای که در کلیشه شدن دارد از خود بروز داده و هر بار هم نتایج در خوری از تجربه گرایی خود به دست آورده است.

جمشید هاشم پور سال 86 هم فیلم های متفاوتی در حال یا آماده نمایش دارد که در گونه هایی سینمایی مختلف قرار دارند. "سنگ، کاغذ، قیچی" سعید سهیلی در ژانر اجتماعی با رگه های دفاع مقدس که او در نقش کارآگاه پلیس حضور دارد. "قاعده بازی" احمدرضا معتمدی که یک کمدی فانتزی شلوغ و پلوغ با داستان های درهم و متناوب است که هاشم پور در آن نقش یک افلیج دوجنسی را ایفا می کند و در عرصه جسارت پذیرفتن نقش قابل بحث است. هاشم پور "چهارانگشتی" را هم آماده نمایش دارد که به گفته سعید سهیلی حضوری متفاوت برای وی می تواند محسوب شود.

کد خبر 497473

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha