رمان «آغوش شب» نوشته فردریک دار با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر،‌ رمان «آغوش شب» نوشته فردریک دار به‌تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب هشتادوششمین عنوان از مجموعه پلیسی «نقاب» است که این ناشر چاپ می‌کند.

آسانسور، مرگی که حرفش را می‌زدی، کابوس سحرگاهی، چمن، قیافه نکبت من، بزهکاران، بچه‌پُرروها، زهر تویی، قاتل غمگین، تصادف، تنگنا، دژخیم می‌گرید، اغما، نان حلال، مردِ خیابان، قتل عمد؟ و دفتر حضور و غیاب، عنوان ۱۷ رمانی هستند که پیش از این به قلم فردریک دار در قالب عناوین مجموعه نقاب چاپ شده‌اند. «دفتر حضور و غیاب» هشتادودومین عنوان «نقاب» بود که تیرماه امسال به چاپ رسید.

از رمان «آغوش شب» اقتباسی سینمایی به کارگردانی ژاک گیمو ساخته شده است. این کارگردان درباره چگونگی این اتفاق گفته است: «خیلی‌وقت می‌شدکه منتظر بودم رمانی از فردریک دار، برای ساختن فیلم سینمایی آزاد شود. فردریک دوستی قدیمی و بیشتر از آن است. مشهور است که برای سینماگران نویسنده‌ای اسطوره‌ای است. هنگامی که رمان او، قیافه نکبت من، در استودیوی فیلمبرداری در حال ساخت بود، به دیدنش رفتم و او ناگهان به فکر آغوش شب افتاد و به من گفت: با من بیا! و مرا به دنبال خود به دفتر مدیر انتشارات فلونوار برد. او در برابر حیرت ما خبر داد که: آغوش شب آزاد شده... از روز بعد آخرین نسخه‌هایی را که هنوز ناشر در اختیار داشت دریافت کردم، و از همان صفحه اول شیفته داستان شدم. ماجرا در ایالات متحده جریان داشت و می‌بایست آن را فرانسوی کنیم تا از لحاظ فیلمبرداری کارمان راحت‌تر شود. من تنها مقصر این جابه‌جایی محل وقوع داستان هستم. برای بقیه چیزها به فردریک دار، و به بازیگرانم دانیال داریو، روژه هانن و پی‌یر دِتای _ که بازرس مورل حیرت‌آوری ارائه کرد _‌اعتماد کردم...»

داستان «آغوش شب» با ناپدیدشدن مدیر یک شرکت تجاری شروع می‌شود. مدیر با هیچ‌کس حرفی از سفر نزده، پولی از بانک نگرفته و قرارهای کاری مهمش را هم به روز بعدی موکول نکرده است. بنابراین همه از غیبت ناگهانی‌اش متعجب می‌شوند. مدیر داخلی شرکت پس از چند روز از غیبت طولانی رئیس نگران شده و به همسر او تلفن می‌زند. در نهایت، پس از روزهای متمادی وقتی از پیگیری نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود با پلیس تماس می‌گیرد.

پس از اطلاع به نیروهای پلیس، سربازرسی به نام سیاتل و همکار زمخت و بی‌ادبش مامور به پیگیری این پرونده می‌شوند و به دیدار دوریس همسر مدیر شرکت می‌روند. احتمال وقوع یک قتل وجود دارد چون غیبت بی‌خبر مدیر طولانی شده و همچنین بدون اطلاع بوده است. دوریس هم به‌عنوان مظنون درجه یک پرونده در نظر گرفته می‌شود.

در ادامه داستان، بازرسی دقیق خانه، کنترل تلفن و رفت‌وآمدهای دوریس به‌علاوه بازجویی‌های مکرر از او، نتیجه‌ای ندارند اما سربازرس عاشق و دلباخته زن مدیر می‌شود و ...

«آغوش شب» در ۹ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

آنگاه دوریس پرسشی را برایم مطرح کرد که حدس می‌زدم از خیلی وقت پیش ذهنش را مشغول کرده است:

«عزیزم، چه چیزی موجب می‌شه که فکر کنی اون هنوز زنده‌ست؟»

برایش حکایت اسرارآمیز مارتین‌نامی را بازگو کردم که از ونکوور به قصد پورتوریکو هواپیما گرفته بود و نیز کارت‌پستالی که از سن دومینیک برای دوروتی فلوگر رسیده بود؛‌ و البته خشم و ناراحتی این زنک _ «فروشنده لحظاتی خوش» _‌ را نیز فراموش نکردم، درست موقعی که وانمود می‌کردم کارت‌پستال را یافته‌ام.

«تو فکر می‌کنی که؟...»

«تا خلافش ثابت نشه، فکر می‌کنم که دست‌کم "امکان" چنین چیزی رو می‌شه در نظر گرفت. می‌فهمی؟»

«آره...»

وارد ساختمان شدیم. شب مثل آب چشمه، خنک شده بود. حالا دیگر تشویشی نداشتم...

با ورود به اتاق نشیمن چشمم به کوسن چرمی افتاد. کنارش نشستم و آن را لمس کردم...

وقتی با دقت آن را لمس می‌کردی، از پشت چرم ضخیم، صدای قرچ‌قرچ اسکناس‌ها محسوس می‌شد.

«می‌گم تو اسکناس‌ها رو شمرده‌ای؟»

او ابروها را در هم کشید.

«چرا این کار رو بکنم؟»

از این پاسخ خوشحال شدم،‌ چون ثابت می‌کرد که زن حریصی نیست.

این کتاب با ۱۵۰ صفحه، شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر شده است.