۹ دی ۱۳۸۹، ۱۲:۰۷

شیخ رضایی:

رویکرد غالب کنونی در آموزش علم ساخت‌گرایی است

رویکرد غالب کنونی در آموزش علم ساخت‌گرایی است

عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه رویکرد غالب در آموزش علم از سال 1980 میلادی به بعد ساخت‌گرایی است، گفت: در این رویکرد احتیاج به انتقاد مفاهیم نیست و هر دانش‌آموز خود باید مفاهیم را بسازد و نتیجه حاصل از گفتگو و استدلال، مفهوم غالب علمی خواهد بود.

به گزارش خبرنگار مهر، نشست فلسفه علم و آموزش علم عصر دیروز چهارشنبه هشتم دی ماه با سخنرانی حسین شیخ رضایی در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

دکتر حسین شیخ رضایی عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با اشاره به اینکه سئوال اصلی این است که فلسفه علمی و کسانی که در مورد ماهیت علم صحبت می کنند چه تعاملی می توانند با کسانی که درکار آموزش علم هستند داشته باشند گفت: بر این اساس تعامل میان فلسفه علم و آموزش علم را در 3 سطح بررسی می کنم. سطح اول که به نظر خیلی طبیعی است سطحی است که فلاسفه علم در لابه بلای کتابهایشان توصیه هایی را در خصوص آموزش کرده اند. این موضوع که فلاسفه درباره آموزش حرف بزنند چیز جدیدی نیست. پیردوهم فیلسوف علم است که به نحو روشن در مورد آموزش علم در کتاب هدف و ساختار نظری فیزیکی صحبت کرده است. حرف دوهم در مورد آموزش علم مبتنی بر فلسفه علم او است. بقیه فلاسفه علم به جز توماس کوهن می گویند وقتی کشف کردیم که منطق علم چیست همین منطق در آموزش علم هم ساری و جاری خواهد بود.

وی افزود: یکی از مهمترین تستهای دوهم مخالفت با استقرا گرایی است. او می‌گوید در علم همان کاری را انجام می دهی که در هندسه انجام می دهی. دوهم مخالف استقراگرایی دانشمندانی چون نیوتون و آمپر است. او می‌گوید خیلی از فرضیه های بحث استقرا را به تنهایی نمی توان آزمون کرد. او می گوید اصل اول نیوتون راجع به اینترسی آزمون پذیر نیست.

وی تصریح کرد: از نظر دوهم خیلی از اصول ادعا می شوند و آزمایشهایی برای درستی و نادرستی آنها وجود دارند. در حالیکه این آزمایش ها وهمی هستند و واقعی نیستند. دوهم در خصوص استقرا گرایی می گوید خیلی ازتعاریف تعاریف پایه در استقرا گرایی خود متناقض هستند. الگوی جانشین دوهم در مقابل استقرا گرایی این است که وقتی نظریه به حدی از بلوغ رسید از درون آن مجموعه ای از پیش بینی ها در می‌اوریم که باید با طبیعت بخواند که این دیدگاه کلی‌گرایانه دوهم است. وقتی دوهم کتابش را نوشت پارادایم حاکم در آموزش علم پارادایم نیوتنی بوده است.

شیخ رضایی افزود: بر اساس دیدگاه دوهم اگر منطق اکتشاف علم باشد همان را باید در آموزش علم وارد کرد و لذا آموزش علم باید کل‌گرایانه باشد. او می‌گوید تا یک حدی باید بحث نظری پیش رود و از آن نتایجی گرفته شود و سپس دست به آزمون آن زد. این روش ما را به اینجا می رساند که آزمایش را در آخرین مرحله آموزش قرار دهیم. عملاً این نحوه آموزش امکانپذیر نیست. دوهم معتقد است که باید همیشه تاکید کرد که استقرا در مقام گردآوری به علم کمک می‌کند.

عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه تصریح کرد: آخرین نکته‌ای که در آثار دوهم حائز اهمیت است اهمیتی است که او برای وارد کردن تاریخ علم در آموزش علم می‌دهد. دوهم می‌گوید دانشمند بر اساس شم خوب از میان نظریات دست به انتخاب می‌زند. شم خوب در اثر مطالعه تاریخ علم حاصل می شود. او می گوید وقتی می‌خواهید فیزیک آموزش دهید باید تاریخ علم فیزیک را آموزش داد. آموزش تاریخ یعنی آموزش فراز و نشیبهای تاریخ علم.

وی خاطر نشان کرد: تز اصلی دوهم این است که الگو و منطق آموزش باید الگو منطق کار دانشمندان باشد. نکته دوم آرای او تاکید بر تاریخ علم در آموزش علم است.

وی در ادامه به بررسی آرای فیلیپ فرانک پرداخت و گفت: فیلیپ فرانک از اعضای حلقه وین و فیزیک دان، فیلسوف و ریاضی دان است. مقاله او در سال 1947 نمونه ای روشنی از تغییر نگاه نیوتونی به نگاه پوزوتوزیستی است نگرانی او این است که حرفهایی به علم نسبت داده می شود که به علم ربطی ندارد. نگرانی فرانک این است که نظام آموزشی افراد را طوری تربیت کند که این احکام را زود باور نکند. فرانک از شعار کلی که دوهم از آن تبعیت می کرد تبعیت می کرد یعنی شیوه عملکرد دانشمندان بشود منطق آموزش علم.

وی افزود: از نظر فرانک باید به دانش آموزان آموزش داد که دو گونه جمله هست. یا جملات نظری هستند که حاصل محاسبات ریاضی هستند و یاجملات مشاهدتی هستند که از نظرفرانک نتیجه اندازه گیری فیزیکی است. همه تاکید فرانک روی قواعد دلالتی است و هدف نظریه هم پیش بینی و طبقه بندی است.

وی در ادامه به بررسی آرای توماس کوهن پرداخت و گفت: نمونه سوم توماس کوهن است که در مورد آموزش علم نسبتا زیاد صحبت کرده شهرت او به سبب وارد کردن تاریخ علم در آموزش علم است. او بر خلاف شعار رایج افرادی چون دوهم و فرانک در مورد آموزش علم دید محافظه کارانه دارد و شعار آنها را قبول ندارد.

شیخ رضایی افزود: به نظر کوهن علم از وقتی شروع به رشد کرد که پارادایم شکل گرفت. یکی از عوامل مهم در شکل گیری پارادایم کتاب درسی است. او می گوید کتاب درسی یک روش برای بررسی‌های متفاوت دارد و می گوید علم باید جزمی باشد و نیاز به تاریخ علم هم نیست. کوهن می‌گوید علم هر جور که پیشرفت کرد آموزش علم نیاز ندارد که آنگونه پیشرفت کند.

وی در ادامه آرای فایرابند را مورد تاکید قرار دارد و گفت: ایده اصلی فایرابند این است که علم یک اسطوره مثل بقیه اسطوره‌ها مثل قبایل سرخپوست است و تا زمانی که غالب نشده دوست داشتنی است. او می گوید علم الان مسلط است و باید در آموزش علم تغییر بوجود آورد. در فلسفه او اعتقاد به تکثر دارد و می گوید هیچ نظریه علمی نباید کنار نرود.

وی در ادامه به صحبت های متخصصان تعلیم و تربیت پرداخت و گفت: مرحله دوم حرفهای متخصصان وتعلیم و تربیت با اقتباس از نظریات فلاسفه راجع به آموزش علم است. اجماع عمومی بر این است که آموزش علم علاوه بر اینکه در مورد محتوای علم به دانش آموز یاد می‌دهد چیزهایی در مورد ماهیت علم نیز باید به دانش آموزان یاد دهد. ماهیت علم در ابتدا به شکل استقرایی مطرح شد و در مرحله بعد که از دهه 60 میلادی شکل گرفت رویکرد نیوتنی و رئالیستی کنار می رود و نگاه پوزیتیویستی  روی کار می آید. دوره سوم از 1980 به بعد شکل می گیرد و دیدگاهی تاریخ محور حاکم می شود.

شیخ رضایی در ادامه به بررسی نظریه های شناخت پرداخت و تصریح کرد: سطح دیگر بحث مربوط به نظریه های شناخت و یادگیری است که متاثر از فلاسفه علم به ویژه توماس کوهن است. کوهن از پیاژه تاثیر زیاده گرفته است. پیاژه می گوید اتفاقی که در طول تاریخ برای نوع بشر می افتد مشابه اتفاقی است که در مراحل رشد برای بچه می افتد. کوهن از این حرف پیاژه متاثر است.او مراحل رشد برای بچه را شبیه انقلاب های علمی در تاریخ علم می داند. به لحاظ تاریخی تاثیری که کوهن روی جامعه آموزش دهندگان علم گذاشته دیدگاه نسبی گرایانه بوده است. به این معنا که ما هیچ دسترسی مستقیم به جهان و واقعیت خارج نداریم و همه مفاهیم برساخته ما هستند. این نظریه به همراه جامعه شناسی معرفت شناسی علم الگویی را در آموزش علمی بوجود آورد به نام ساخت گرایی که از دهه هشتاد رویکرد غالب در آموزش علم شده است . بر اساس این رویکرد در آموزش احتیاج به انتقال مفاهیم نداریم و هر دانش آموز باید مفاهیم را بسازد و معلم بیان کننده تئوری علمی نیست و بچه ها با یکدیگر بحث و گفتگو می کنند و چیزی که از استدلال و گفتگوی بچه‌ا حاصل شده مبنا است.

کد خبر 1221116

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha