به گزارش خبرنگار مهر، دکتر منوچهر صانعی دره بیدی به عنوان مترجم کتاب در نشست نقد و بررسی "مقدمه بر علوم انسانی" اثر ویلیام دیلتای که عصر دیروز دوشنبه 23 آذر در سرای اهل قلم با حضور دکتر سعید حنایی کاشانی عضو گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، گفت: کتاب " مقدمه بر علوم انسانی" جلد اول از مجموعه شش جلدی است که این مجموعه ملخص از مجموعه 20 جلدی آثار دیلتای فیلسوف آلمانی قرن 19 است.
وی یادآور شد: حدود 20 سال پیش من کتابی با همین عنوان خواندم که گزیده ای از کتاب دیلتای بود و با مطالعه آن پی بردم که اندیشه دیلتای در جامعه ناشناخته است و پس از سالها به ترجمه این کتاب مشغول شدم که در واقع این کتاب از ترجمه انگلیسی آن به فارسی برگردانده و نسخه اصلی به زبان آلمانی است.
دیلتای در فضای فلسفه نوکانتی می اندیشید
صانعی در ادامه به اندیشه دیلتای اشاره کرد و گفت: فلسفه آلمانی که با صفت "ایده آلیسم" شناخته می شود بعد از کانت (پایه گذار فلسفه آلمانی) دو شاخه شد یکی ایده آلیسم مطلق که قهرمان بزرگ آن هگل است و منتهی به فلسفه مارکس شد و شاخه دوم آن به جنبش نوکانتی منتهی شد که بزرگترین متفکر آن دیلتای است.
وی افزود: علوم انسانی به عنوان بخشی از معارف بشری در کنار علوم طبیعی یا فلسفه طبیعی، مسائل و مبانی متمایزی با علوم طبیعی دارد.
عضو گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی به اندیشه و تلاش دیلتای پس از آگوست کنت و جان استوارت میل اشاره کرد و گفت: دیلتای با اینکه مثل آگوست کنت موضوع علوم انسانی را با موضوع علوم طبیعی متفاوت می دانست اما منطق و روش این دو را یکی نمی دانست و سعی دیلتای در مجموعه 20 جلدی آثارش این است که علوم انسانی را تعریف کند. در واقع موضوع علوم انسانی یکی فلسفه حیات (فلسفه دیلتای) و دیگری نقد عقل تاریخی است.
علم یکی است
صانعی در تشریح انگیزه خویش در پرداختن به علوم انسانی گفت: حدود 20 سال پیش دفتر یونسکو در ایران برای گسترش علوم انسانی در جهان جلساتی با جامعه شناسان گذاشت که بنده هم جزو دعوت شدگان بودم. این چند جامعه شناس اصرار داشتند که جامعه شناسی اسلامی وجود دارد که ماهیتاً غیر از آن چیزی است که در غرب مطرح است. در حالی که بنده می گفتم براساس تعریف ارسطو از علم که عبارت است از مطابقت ذهنی با واقع؛ اعتقادات دینی در ساختار علمی ذهن دخالتی ندارد.
وی با بیان اینکه علم، ایدئولوژی نیست، تأکید کرد: اینکه جامعه شناسان می گویند در فلان شرایط آمار طلاق افزایش یا کاهش پیدا می کند، و یا اقتصاددانان می گویند تحت این شرایط قیمتها پایین یا بالا می رود هیچ ربطی به باورهای دینی ندارد. البته ایدئولوژی ها می توانند اسلامی، غربی و یا دیگر موارد باشند اما علم تنها یکی است.
صانعی افزود: بنده از 20 سال پیش تا کنون سعی دارم بگویم جامعه شناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و دیگر مباحث این چنینی از بیخ و بن مغالطه است مگر اینکه مغالطه را جا بیاندازند و هنوز این دوستان متوجه این مسئله نشده اند و بنده هنوز آثار این جامعه شناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی را ندیده ام و منطق، آثار، مبانی و تعریف و تبعات اجتماعی آن را ندیده ام. خود جامعه شناسان و اقتصاددانان، روانشناسان آن راعلم می دانند و ایدئولوژی نیست اگر روانشناسی علم است دیگر اسلامی و غیراسلامی نیست. عرض بنده این نیست که هرچه هست در غرب است و در اسلام چیزی نیست بلکه معتقدم علم یکی است.
حوزه ایمان از حوزه علم جداست
مترجم کتاب" مقدمه بر علوم انسانی" در مورد رابطه ایمان و علم نیز گفت: ایمان حوزه ای است متعلق به شرایط هستی و وجود انسانی یعنی نحوه موجودیت انسان چنان است که باورهایی دارد که این باورها همان حوزه ایمان را تشکیل می دهد.
وی با بیان اینکه هیچگاه استدلال عقلی ایمان نمی سازد، تصریح کرد: ایمان مجموعه ای از امور قلبی، حساس و اصیل در ذات انسان است و اولاً بالذات مسائل ایمانی دخالتی در مباحث علمی ندارد.
استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی، فقه را علم دانست و تأکید کرد: فقیه با مواد سر و کار دارد و فقه مجموعه ای از قواعد مثل قواعد رانندگی است در حالی که ایمان اصلاً قاعده و منطق ندارد و گاهی ممکن است فردی فقیه باشد اما مسلمان و مؤمن نباشد و اصلاً هیچ ملازمه منطقی بین علم فقه و ایمان وجود ندارد.
نظر شما