منطقه لاتین در قاره آمریکا هر سال یک واقعه بسیار مهم را به خود می بیند که این واقعه حول محور یکی از کشورهای منطقه می چرخد. سال 2009 را می توان سالی پر دردسر برای هندوراس نامید همان طور که در سال های دور هائیتی، آرژانتین و شیلی تحولات کل سال این منطقه را تحت الشعاع قرار می دادند این بار قرعه بمب خبری در این منطقه به نام هندوراس خورد.
اما همیشه رسم بر این بوده است که در کنار مهمترین رویداد این منطقه مسائل دیگری نیز بودند که در کنار آن تحولات کلی را شکل می دادند.
ظهور و قدرت یابی دولت های چپ گرا در منطقه که واکنشی به دخالت های آمریکا در آن بود و همچنین تنش بر سر حوزه نفوذ در آن، از دیگر مواردی بود که در کنار بحران هندوراس گریبانگیر منطقه بود.
این مقال بر آن است تا مهمترین رویدادهای این منطقه را در سال گذشته به صورت اجمالی مورد بررسی قرار دهد.
هندوراس کانون بحران
هندوراس کشوری است که امسال قرعه سریال بحران های سالیانه در آمریکایی جنوبی به نام آن افتاد و این اتفاق زمانی رخ داد که "خوزه مانوئل زلایا" رئیس جمهوری این کشور درخواست اصلاحات در قانون اساسی این کشور را پیشنهاد داد.
این اقدام وی با مخالفت ارتش رو به رو شد و ارتش 28 ژوئن او را دستگیر و به کاستاریکا تبعید و در ادامه نیز "روبرتو میچلتی" رئیس پارلمان این کشور را بصورت موقت جایگزین وی کرد.
گرچه آمریکا در ابتدا تلاش نمود تا خود را از این تنش ها دور نگهدارد، اما برخی از کشورهای منطقه واشنگتن را متهم به دخالت در این کودتا کردند.
"اوا مورالز" رئیس جمهوری بولیوی و هوگو چاوز رئیس جمهوری ونزوئلا که هر دو از رهبران چپ گرا و ضد امپریالیسم در منطقه بشمار می روند اعلام کردند که بر اساس دلایل و شواهد، واحدهایی از ارتش آمریکا که در منطقه مستقر هستند در این کودتا دست داشته اند.
مخالفت ناموفق و بی نتیجه هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا با بازگشت زلایا به کشورش این گمانه زنی ها را تقویت کرد.
حمایت داسیلوا از زلایا
پس از این رویدادها زلایا با حمایت کشورهای آمریکایی جنوبی بار دیگر به هندوراس بازگشت و انتخاباتی در این کشور برگزار شد اما این انتخابات گره ای از مشکلات کور این کشور نگشود، زیرا زلایا در آن شرکت نکرد و روند منجر به پیروزی "پروفیریو لوبو" شد. گرچه رئیس جمهوری جدید وعده اتحاد برای کشور را داده است اما بحران در این کشور به نوعی همچنان ادامه دارد چرا که ساختار پیشین قدرت مشروعیت انتخابات را زیر سؤال برده است و کشورهای همسایه نیز از برسمیت شناختن آن خودداری کرده اند.
اتحاد امپریالیستی چالش بزرگ آمریکا در حیات خلوت
همان طور که عنوان شد در سال جاری رهبران جبهه ضد امپریالیستی در این منطقه قدرت بیشتری یافتند و این روند به یک معضل بزرگ برای حوزه نفوذ و به اصلاح حیات خلوت آمریکا بشمار می رفت.
چاوز در ونزوئلا، مورالز در بولیوی و اورتگا در نیکاراگوئه با نفوذ آمریکا آشکارا مخالفت کرده اند و این روند در کنار مخالفت برزیل از چشم انداز یک قدرت تازه خبر می دهد که از منظر حفظ هژمونی و منطقه نفوذ کار را برای کاخ سفید مشکل کرده است.
اختلاف کاراکاس- بوگوتا
مخالفت چاوز با توسعه روابط آمریکا با کلمبیا یکی از مسائل مهمی بود که می توان در این حوزه آن را مورد ارزیابی قرار داد.
گرچه این دو کشور از گذشته نیز در ارتباط با اتهام حمایت چاوز از شورشیان فارک اختلاف نظر داشتند، اما توافق دولت آلوارو اوریبه برای استقرار یک پایگاه نظامی ایالات متحده در مرزهای ونزوئلا به بهانه مبارزه با مواد مخدر معضلات بین دو کشور همسایه را پیچیده و اتهام دو طرف علیه یکدیگر را تندتر کرد.
این روند در حوزه های سیاسی، دیپلماتیک، و اقتصادی نمود و تاثیراتی داشت تا جایی که تهدید به قطع روابط اقتصادی و دیپلماتیک، به عنوان شاه بیت سخنرانی های دو طرف بویژه رئیس جمهوری ونزوئلا شد.
سیاست لاتینی ایران و مخالفانش
روی کار آمدن دولتهایی ضد امپریالیست در آمریکای جنوبی و احساس منافع مشترک بین تهران و این کشورها و همکاری دو طرف در زمینه های اقتصادی و سیاسی در سالهای اخیر نگرانی هایی را از سوی آمریکا و اسرائیل سبب شده است.
واشنگتن و تل آویو این همکاری و نزدیکی را در راستای تحدید حوزه نفوذ خود تلقی می کنند در حالی که ایران و کشورهای منطقه بر این باورند این همکاری ها تنها در حوزه چارچوب همکاری های دو جانبه بدون تاثیر بر دیگر قدرتها قابل ارزیابی است.
تلاش تل آویوو و واشنگتن تاکنون برای فشار بر کشورهای منطقه در راستای تقلیل همکاری با ایران به نتیجه ای نرسیده و رهبران این کشورها بویژه ونزوئلا و بولیوی همچنان ایران را یک همپیمان راهبردی خود می دانند و درخواست برای دوری از ایران را رویکردی امپریالیستی و استکباری می دانند.
درخواست شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی و هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا از کشورهای آمریکای لاتین برای دوری از ایران نه تنها تاثیر گذار نبوده بلکه با پاسخ های قاطع این کشورها روبرو شده و به عنوان دخالت در امور داخلی آنها تلقی شده است.
این رابطه در سال 2009 با سفر محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران و نتایج مثبت آن و همچنین سفر شیمون پرز و نتایج شکست خورده آن هر چه بیشتر تقویت شد.
-------------------------------------
نگارش: حسین امیری
نظر شما