۲۹ دی ۱۳۸۸، ۱۲:۱۸

گودرزی در گفتگو با مهر:

"بهرام چوبینه" با نگاه به شرایط معاصر نوشته شد

"بهرام چوبینه" با نگاه به شرایط معاصر نوشته شد

شکرخدا گودرزی نویسنده و کارگردان نمایش "بهرام چوبینه" با اشاره به اینکه تاریخ‌نویسی کار یک نمایشنامه نویس نیست نمایش "بهرام چوبینه" را متأثر از شرایط اجتماعی معاصر دانست.

به گزارش خبرنگار مهر، نمایش "بهرام چوبینه" نوشته و کارگردانی شکرخدا گودرزی این روزها ساعت 19:30 در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه می‌رود. نمایش داستان زندگی و مرگ بهرام چوبینه سردار ایران زمین در دوره ساسانیان است. فریبرز‌ عرب‌نیا، حمید ابراهیمی، افشین زارعی، داود فتحعلی‌بیگی، طوفان مهردادیان، سیروس همتی، نادیا فرجی و پردیس افکاری از جمله بازیگران "بهرام چوبینه" هستند.

شکرخدا گودرزی نویسنده و کارگردان اثر در خبرگزاری مهر به تشریح انگیزه نگارش، نگاه معاصر در اثر، بازیگری نمایش و نکات دیگری در خصوص نمایشنامه پرداخت.

فرهنگ و هنر خبرگزاری مهر: دغدغه‌های جامعه و مردم یکی از انگیزه‌های اصلی یک نمایشنامه نویس یا کارگردان برای انتخاب موضوع و اثر نمایشی است. چرا به سراغ داستان "بهرام چوبینه" رفتید؟

شکرخدا گودرزی: پژوهش این متن چند سالی کار برد. چارچوب قصه در شاهنامه و تاریخ هم معلوم است اما چندین سال طول زمانی قصه است که باید تبدیل به درام و نمایش شود تا قابلیت‌های دراماتیک داشته باشد. یعنی کار پرتنش و پرکنشی که لایه‌های مختلف فکری را هم شامل و در یک ظرف مناسب ارائه شود.

اینکه قصه از کجا شروع شود و به کجا بیانجامد میسر نشد تا اوایل سال جاری. شرایط اجتماعی کمک کرد این قصه متولد شود. بعد از اینکه شکل اولیه را نوشتم به دوستانی که شناخته شده‌اند متن را برای خوانش ارائه دادم و برخی پیشنهادات‌شان را در بازنویسی‌ها رعایت کردم. آخرین بازنویسی متنی بود که به دوستان بازیگر ارائه دادم.

- اشاره کردید به شرایط اجتماعی جامعه. آیا بحث تاریخی و داستانی بهرام چوبینه بیشتر مدنظر شما بود یا اینکه اتفاقات معاصری جامعه روند قصه و اتفاقات تاریخی را تحث تأثیر قرار داد و شکلی تازه ایجاد شد؟

گودرزی: معتقدم نمایشنامه نویس فقط مورخ و قصه‌پرداز نیست. و به هر اثری که نگاه می‌کند باید بتواند برای افراد شرایط تاریخی خود معاصرسازی کند. فرقی نمی‌کند که قصه‌ای تاریخی باشد یا معاصر. برای تازه بودن باید از شکل تاریخی خارج شد و وارد شکل نمایشنامه‌ای خود شد.

در جامعه معاصر بهرام چوبینه به تنهایی  جذابیتی  برای مخاطب امروز ندارد. ما پایه نمایش را بر اساس هم‌ذات پنداری قرار می‌دهیم زیرا مخاطب تا خود را در اثر نبیند به آن نگاه نمی‌کند. در نگارش وقتی گذشته را می‌پرورانم باید به حلقه اتصال اثر با مخاطب امروزی نیز فکر کنم که این به نظر من مهمترین حلقه اتصال است.

- آقای گودرزی شما به عنوان نویسنده در زمان نگارش متن آیا این بستر را فراهم می‌کنید که بازیگر از اغراق‌های بیش از اندازه بپرهیزد یا موضوع را به زمان کارگردانی موکول می‌کنید ؟

 نمایشنامه "هملت" از زمانی که نوشته شده تا امروز چندین هزار اجرا در همه جای دنیا داشته و آدم‌های مختلف از زوایای مختلف به این اثر نمایشی نگاه کرده‌اند. قصدم از این مقایسه این است که بگویم آنچه که هملت را برای تماشاگر باورپذیر می‌کند نخی است که این اندیشه را که در لایه‌های کلامی نشسته به زمین وصل می‌کند.

یعنی خیال در زمین و عناصر قابل باوری که در بازیگر وجود دارد نظیر رفتار، گفتار و حرکاتش در مقابل بازیگران دیگر و در نهایت در میزانسن‌های من تجسم پیدا کند. زمانی که فریبرز عرب نیا متن را خواند پرسید که چگونه می‌خواهم متن را کار کنم. ما با هم جلسه‌ای سه ساعته در رابطه با این موضوع داشتیم.

قصد اجرای هر کاری را داشته باشم نمی توانم آن را از زمین جدا کنم. معتقدم کسی از روابط و مناسبات باورپذیرانه فرار می‌کند و نتواند این مناسبات را ایجاد کند به تقلب، دروغ و فریب متوسل می‌شود. من می‌گویم هر کاری  که می‌کنیم باید در راستای باورپذیری بازیگر روی صحنه باشد و هدایت آنها باید به این سمت و سو برود. زیرا مخاطب ما باهوش است و اگر نمایش غیرباورپذیررا پس می‌زند.

معتقدم به لحاظ بضاعت بازیگری و شرایط و توان اغلب بازیگرها نمی‌توان به ایده آل‌های مورد نظر دست یافت. از این رو تماشاگر خط کلی کارگردان را درک می‌کند و متوجه می‌شود که کجا بازیگر در راستای این خط کلی حرکت می‌کند و کجا از این خط خارج شده و دروغ می‌گوید. وقتی به برخی آثار ماندگار سینما نگاه می‌کنیم هیچکدام غیر قابل باور نیستند.

دروغ را آنچنان حقیقی باید زندگی کرد که باورپذیر باشد . وقتی بازیگر نقش را زندگی کند و ادای زندگی کردن را در نیاورد مخاطب آن را می‌پذیرد. برخی کارگردان‌ها فرمالیستی کار می‌کنند و برخی به اشکال دیگر ولی من علاقه شخصی ام این است که در کاری تاریخی اسیر و گرفتار فرم نشوم...

- در عین حال فرم باید مورد توجه قرار گیرد...

گودرزی: فرم را در خدمت واقعیت زندگی قرار دهیم نه اینکه خود را در خدمت فرم .

- اشاره کردید به بضاعت بازیگرها و اینکه هر بازیگر بضاعت و توانی دارد. در نمایش "بهرام چوبینه" برخی بازیگران دارای توانایی خوبی هستند ولی برخی دیگر در سطح لازم قرار ندارند و این موضوع بازی‌ها را از یکدستی لازم بیرون می‌آورد...

 طبیعی است و نمی‌توان گفت که این نمایش بضاعت تئاتر ماست. طبیعی است که گاه برخی از بازیگران توقعی که کارگردان دارد را برآورده کنند و برخی نه . شرایط کاری، تمرین، انضباط، شرایط اخلاقی و موضوعات آموزشی همه باعث بروز چنین وضعیتی می‌شوند.

وقتی بازیگری قبول می‌کند در نمایشی حضور داشته باشد باید لحظه به لحظه حضورش در خدمت کار باشد نه اینکه در پشت صحنه به گفتن و خندیدن مشغول شود و بعد به صحنه بیاید. باید یک بازیگر احترام بازیگران دیگر را نگه دارد و شرایط به گونه‌ای نشود که دیگر بازیگران راحت نباشند.

بعضی مواقع ما همگرایی هایمان را از دست می‌دهیم به دلیل چیزهایی که به اشتباه وارد تئاتر شده است. ما به عنوان کسانی که از هم انرژی می‌گیریم و به هم انرژی می‌دهیم و دست به یک عمل مشترک می‌زنیم چه خوب است که هارمونی را در تمرین پیدا  و در طول اجرا مراقبه کنیم. اما  متأسفانه در تئاتر ما بازخورد این مراقبه موجود نیست.

بازیگر کارهای مختلف می‌کند و بدن خسته خود را به سر اجرا می‌رساند. از این رو مدام تپق می‌زند و میزانس‌های خود را اشتباه اجرا می‌کند. البته در چند شب اول اجرا تپق طبیعی است اما نباید این ادامه پیدا کند مگر در شرایط و مواقعی خاص و محدود. ما به طور کلی مراقبه را در هنر از دست داده‌ایم و اسیر ژست‌های بیرونی شده‌ایم.

تئاتر تنها هنری است که تمام ابزار آن انسان است در حالیکه بخشی از سینما صنعت است. در تئاتر وقتی بازیگر روی صحنه است تنهاترین موجود روی زمین است و کسی نمی‌تواند به او کمک کند. پس بازیگر تئاتر نیاز به مراقبه بیشتری دارد تا روی صحنه اشتباه نکند.  امکانات فعلی تئاتر هم اجازه تمرکز لازم به تماشاگر و بازیگر را نمی‌دهد.

وقتی پشت صحنه درستی به لحاظ امکانات برای بازیگران وجود ندارد امکان مراقبه و تمرکز لازم از بازیگر گرفته می‌شود. البته او وقتی پذیرفته در این شرایط و امکانات کار کند باید تلاش خود را برای بهتر بودن انجام دهد.

- متأسفانه در اکثر کارهای تئاتری کمتر بازیگران و عوامل نمایش در راستای شکل گیری فضای کلی هر صحنه و به طور کل نمایش بازی‌ها و کارهای خود را انجام می دهند. در صورتیکه کلیه صحنه‌ها دارای فضایی کلی هستند که باید حفظ شود و در صحنه‌های مختلف پخته تر شود. اما در برخی از صحنه های نمایش "بهرام چوبینه"  کمتر بازیگران به این فضا توجه کرده اند...

 البته شاید گاه این توجه کم بوده ولی اگر می‌گویید کمتر توجه کرده‌اند نشان دهنده آن خواهد بود که کلیت کار به هم خورده در صورتیکه این اتفاق نیفتاده است...

- برخی بازیگران روی صحنه دارای حضوری قابل توجه هستند و این حضور باعث می شود که در نگاه کلی برخی کاستی‌ها دیده نشود. در نمایش "بهرام چوبینه" آقای فریبرز عرب نیا، حمید ابراهیمی و افشین زارعی این حضور را دارند و این حضور کاستی دیگران را زیر پوشش خود قرار می‌دهد. اما برخی اوقات وقتی بازیگران به شکل‌گیری فضا توجه نمی‌کنند نمایش از شکل مناسب خود خارج شده و روی باورپذیری مخاطب تأثیر می‌گذارد...

 ما با بسیاری از تماشاگران  نمایش صحبت کردیم و هم  تماشاگران خاص و هم  عادی همگی  آن را قبول داشتند. البته گاهی ممکن است این اتفاق نیفتد که طبیعی است. این گاه اتفاق افتادن به شرایط مختلف بستگی دارد .ولی خوشبختانه در مجموع باورپذیری و شکل‌گیری فضا در  "بهرام چوبینه"  اتفاق افتاده است.

- شما از ابتدا نقش بهرام چوبینه را برای آقای عرب نیا نوشته بودید؟ آیا  حضور آقای عرب‌نیا در نمایشنامه "بهرام چوبینه" و کارگردانی آن تغییراتی ایجاد کردند یا نه؟

 نه. از ابتدا نمی‌دانستم که چه کسی می‌خواهد این نقش را بازی کند. من پیش از این هم با فریبرز عرب‌نیا کار نکرده بودم و کارهای مختلف عرب‌نیا را دنبال کردم تا به  یقین برسم. من مواققم که بازیگر با کاری که روی متن برای خود انجام می‌دهد متن را از آن خود کند البته در صورتیکه ساختمان اثر را به هم نریزد. این برای از آن خود کردن متن وظیفه بازیگر است.

اگر بازیگر کاری را که می‌خواهد انجام دهد دوست نداشته باشد مکانیکی می‌شود. من به بازیگر مکانیکی اعتقاد ندارم بلکه معتقدم بازیگر وقتی موقعیت را بشناسد تغییراتی که می‌دهد در راستای کل نمایش است. وقتی بازیگر در لحظه زندگی می‌کند کلام به همراهش می‌آید. در این صورت من هم از متن فاصله می‌گیرم و اگر اضافاتی وجود داشته باشد آن ها را حذف می‌کنم.

- نمایشنامه "بهرام چوبینه" به زعم برخی از منتقدان و کارشناسان تئاتر نقطه عطفی در کارهای شماست. متن  زبان یکدستی دارد و  فقط در برخی مواقع این زبان شکسته می شود. به عنوان مثال این اتفاق در صحنه نگهبانان رخ می‌دهد و شکل زبان را به هم می‌ریزد. آیا این اتفاق به خواسته شماست یا بازیگران روی صحنه دست به این کار می‌زنند؟

 نمایشنامه در شکلی کلاسیک نوشته شده اما برای پایین آوردن بار تراژیک لحظاتی در نظر گرفته شد تا فضا کمی شکسته شود .برای این که  تراژدی برای تماشاگر تحمل پذیر شود. به طور مشخص صحنه نگهبان‌ها برای این موضوع طراحی شده است. اما گاهی امکان دارد بازیگر زیاد این عمل را انجام دهد که جلوی آن را می‌گیرم.

 در مجموع صحنه‌هایی اینگونه، لولای این نمایش است و از کلیت اثر جدا نیست. ولی به دلیل ویژگی‌هایی که این سربازها دارند تماشاگر گمان می‌کند که عملی جدا از کلیت اثر انجام می‌دهند ولی اینگونه نیست. ساختار متن به گونه‌ای است که اگر کلمه‌ای اضافی بیان شود به طور کامل دیده و شنیده می‌شود.

حمید ابراهیمی و نادیا فرجی در صحنه‌ای از نمایش "بهرام چوبینه"

بازیگر می‌تواند نقش را دوباره برای خود بنویسد و طراحی و خلل و فرج نقش را برای خود تجزیه و تحلیل کند. بازیگری که بخواهد تنها جملاتی را که به وی گفته‌ای بگوید بدون اینکه دلیل گفتن جملات را بداند  یک مجری است و دیگر هنرمند نیست.

- در مقام نویسنده در اثر خیلی به جزییات پرداختید که باعث شد متن مطول شود. آیا بهتر نبود کمی این متن را موجزتر می‌کردید؟

گودرزی: من احساس نمی‌کنم که متن مطول است. این بستگی به زمان‌بندی ما دارد. اگر ریتم ما درست نباشد ممکن است این اتفاق بیبفتد ولی به عنوان کارگردان بخشی اضافی در متن ندیدم. این رابطه علت و معلولی موجود در متن اگر دچار تغییر می‌شد احتمال داشت ساختمان اثر به هم بریزد.

کد خبر 1019873

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha