به گزارش خبرنگار مهر، نشست "علم دینشناسی چیست؟ " با سخنرانی امیر اکرمی پنجشنبه اول بهمنماه در مؤسسه معرفت و پژوهش برگزار شد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی در ابتدای این نشست با اشاره به آشنایی و آگاهی ما از مقوله دین گفت: همه ما از آن لحاظ که در جامعه دینی رشد کردیم و تربیت یافتهایم با مفاهیم ارزشی و اعتقادات، شعائر و مناسک دینی کم و بیش آشنا هستیم و کم و بیش هم، همه به این موارد برشمرده شده وفادار هستیم. این سابقه از طرفی باعث مدد به ما میشود و از طرفی میتواند آسیب باشد.
وی افزود: آسیب از این جهت که محبت و عشق ورزیدن و تعلق خاطر به دین باعث بیتوجهی به برخی آفتهای رسوخ کرده در آن شود به گونهای که نتوانیم این آفتهای رسوخ کرده را در تفکر دینی و عمل دینی تشخیص دهیم.
این کارشناس حوزه مطالعات دینی تاکید کرد: به طور کلی دو رویکرد اصلی در علم دین شناسی حائز اهمیت است. رویکرد اول، رویکردی متدینانه و الهی شناسی است که مبتنی بر مهرورزی است و علم شناخت عقاید دینی و شناخت عقلانی از معتقدات آن دین است. این رویکرد مبتنی بر نوعی محبت داشتن و عشق ورزیدن به آن دین است. رویکرد دیگر که رویکردی جدید تلقی میشود دین شناسی علمی است.
اکرمی در ادامه با اشاره به تاریخچه رویکرد دین شناسی علمی، افزود: از اوایل قرن 19 و مهمتر از همه نتایج معرفتی رنسانس یا نوزایی، شاهد پیدا شدن یک فضای فکری در اروپا هستیم. در این دوره متفکران مسیحی متوجه میشوند که تنها دینی که وجود دارد مسیحیت نیست و متفکرانی ظهور میکنند که ادیان دیگر را نیز مورد مطالعه قرار میدهند و به ادیان شرقی میپردازند. منظور از ادیان شرقی، ادیان هندو، بودا، کنفوسیوس و غیره و ادیان غربی اسلام، مسیحیت و یهودیت است.
وی تصریح کرد: در نیمه دوم قرن نوزدهم، متفکرانی با ادیان دیگر آشنا میشوند و دست به ترجمه متون دینی ادیان شرقی برای اولین بار میزنند. از جمله این افراد ماکس مولر آلمانی تبار است که او را پایه گذار دین شناسی علمی میدانند. او دست به ترجمه کتابهای مقدس بودایی، قرآن و ادیان شرقی زد که آنها را در مجموعهای 50 جلدی تحت عنوان کتابهای مقدس ادیان شرق منتشر کرد. او دریافت که دین در مسیحیت خلاصه نمیشود.
وی افزود: توجه به ادیان دیگر سبب شد شباهتهای ادیان ملاحظه شود و دریافته شود که چیزی به نام دین وجود دارد که برای شناخت آن باید محبت ورزی و عشق ورزی را کنار گذاشت. لذا از اوایل قرن 19 با دین شناسی علمی مواجه هستیم. ممکن است پرسیده شود مگر مطالعات دینی در گذشته وجود نداشته است؟ پاسخ مثبت است و کسانی چون سنت آگوستین و توماس آکوئیناس به مطالعه دین پرادختهاند ولی باید توجه داشت این مطالعه مبتنی بر الهیات و دفاع جانبدارانه از یک دین بوده است. ولی در رویکرد مطالعه علمی دین از محبت ورزی و عشق ورزی تا جای امکان فاصله گرفته میشود و از موضعی ناجانبدارانه و غیر کلامی و غیر الهیاتی به موضوع دین نگریسته میشود.
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: در رویکرد دینی و الهیاتی معمولا بر الوهی دانستن دین تاکید میشود و دین چیزی است که خدا به بشر داده است. در رویکرد دین شناسی علمی فارغ از اینکه به منشا الهی بپردازد یا نپردازد در کنار تاکید بخشیدن بر جنبه الوهی دین بر جنبه انسانی دین تاکید میشود. به عنوان مثال ادوارد تایلور کتابی تحت عنوان فرهنگ ابتدایی دارد که به رابطه دین و فرهنگ – که امری انسانی است- میپردازد.
وی یادآور شد: همانگونه که اشاره شد عصر روشنگری باعث تحول معرفتی و فلسفی در مغرب زمین شد و عقلانیت را محور همه چیز قرار داد. در حوزه دین هم این عقلانیت محوری و این شیوه به کار گرفته شد. یکی از نتایج این رویکرد عقلانی این بود که همه علومی که تحت سیطره الهیات و کلیسا قرار داشتند از این سیطره بیرون آمدند. در سایه این تحول است که علم دین شناسی در قرن 19 ادعای استقلال میکند و قایل به موجودیتی ورای رویکرد الهیاتی برای خود است.
این استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به رویکردهای مختلف دین شناسی علمی خاطر نشان کرد: رویکردهای مهمی به عنوان نتایج رویکرد علم شناسی دینی مطرح هستند. یکی از مهمترین این رویکردها رویکرد جامعه شناسی است. جامعه شناسی دینی معتقد است که برای شناخت دین به عنوان یک موضوع و ابژه علمی نیاز داریم که کارکردهای اجتماعی دین را بشناسیم. امیل دورکهایم و ماکس وبر در این گروه جای میگیرند. ماکس وبر معتقد بود که مکتب پروتستانتیزم در به وجود آمدن سرمایهداری نوین سهیم بوده است و نقش و کارکردی مثبت برای دین قایل بود. دورکهایم معتقد بود در هر جامعه، دین کارکرد مثبتی در همبستگی اجتماعی افراد آن جامعه ایفا میکند. لذا میبینیم که این رویکرد بر جنبههای اجتماعی دین تمرکز میکند.
اکرمی افزود: رویکر دیگر در دین شناسی علمی، رویکرد روانشناسانه به دین است. در رویکرد روانشناسی جنبههای روانشناسانه خواه مثبت و خواه منفی دین مورد بررسی قرار میگیرد.
وی گفت: این رویکردهایی که عنوان شد چون بر جنبهای خاص از دین تمرکز میکنند تقلیلگرا (reductionist) تلقی میشوند که برخی جنبهها را به جنبهای خاص فرو میکاهند. در مقابل این رویکردها، رویکردی قرار میگیرد که رویکرد پدیدارشناسی نامیده میشود و بر ذات دین تاکید دارد. این رویکرد ماهیت دین را مورد بررسی قرار میدهد. از جمله متفکران این رویکرد میتوان به میرچاده الیاده اشاره کرد که معتقد است ذات دین، امری قدسی است. به نظر او جوهر دین همان امر قدسی و ارتباط بشر با این امر قدسی است. بر این اساس هر پوششی برای شناخت دین مثل روانشناسی، جامعه شناسی اگر چه سودمند هستند ولی برای شناخت دین عقیم هستند و ما را به شناخت ارتباط بشر با امر قدسی و ذات دین رهنمون نمیسازند.
اکرمی تصریح کرد: رویکردهای دیگری چون رویکرد انسانشناسی دین، رویکرد تطبیقی، رویکرد ادبی، رویکرد فلسفی و رویکرد فمنیستی نیز در دین شناسی علمی قابل تشخیص هستند.
نظر شما