در شرایطی که غرب به رهبری آمریکا، افغانستان را اشغال کرده است توجه به سخنان اخیر رابرت گیتس وزیر دفاع ایالات متحده درباره احتمال ایجاد جنگ بین دهلی و اسلام آباد بسیاری از واقعیت های پنهان در رابطه با توازن قوا در شبه قاره را روشن می کند.
گیتس که سه شنبه 29 دی ماه به هند سفر کرده بود در جمع خبرنگاران گفت : در صورت وقوع حوادثی همانند حمله تروریستی سال گذشته بمبئی، هند ممکن است خویشتنداری خود در برابر پاکستان را از دست بدهد و شبه نظامیان نیز ازاین وضعیت سوءاستفاده کرده و سبب آغاز جنگ میان این دو کشور شوند.
وزیر دفاع آمریکا در ادامه با جانبداری از هند گفت : فکر می کنم غیر منطقی نباشد که تصور کنیم صبر هند در این گونه موارد محدود است.
این در حالی است که گیتس روز قبل از آن گفته بود : آمریکا خواهان برقراری صلح میان هند و پاکستان است. این تناقض گویی وزیر دفاع آمریکا گویای مطلب دیگری است و آن حمایت آمریکا از اقدامات تلافی جویانه دهلی علیه اسلام آباد است.
در نگاه اول با توجه به هماهنگ بودن انگلیس، پاکستان و آمریکا در حمله به طالبان افغانستان و سرنگونی حاکمیت طالب ها بر این کشور این برداشت حاصل می شود که این سه کشور متحد استراتژیک هستند و در تلاش برای ملت سازی و دولت سازی در افغانستان هستند اما این فقط لایه بیرونی فعالیت های این سه مهمان ناخوانده در سرزمین افغان هاست.
به طور طبیعی هر کدام از کشورهایی که در اشغال افغانستان نقش داشته اند جدا از شعارهای انساندوستانه در جستجوی منافع ملی خود از گذر این موضوع هستند. اما منافع این کشورها در جاههایی همپوشانی و در جاهای دیگری تناقض دارد که در چنین شرایطی تنش بوجود آمده صحنه را برای زندگی افغانها دشوارتر می کند و امید به بازگشت آرامش به این کشور را بعیدتر می نمایاند.
در چنین فضای پر رقابتی نقش هند به عنوان دشمن سنتی پاکستان و مستعمره سابق انگلیس و در عین حال دوست استراتژیک افغانستان و آمریکا غیرقابل انکار است.
نزدیکی انگلیس به پاکستان به خاطر نقشی که لندن در استقلال آن از هند داشت و حضوری که انگلیسی ها در تشکیل ساختار قدرت در این کشور از ابتدا داشته اند در کنار همکاری رو به گسترش مثلث واشنگتن، دهلی و کابل همگی حاکی از بوجود آمدن دور جدیدی از جنگ قدرت بین قدرت های منطقه ای و سهم خواهی آنها در افغانستان است.
واضح است که دولت کنونی افغانستان به ریاست حامد کرزای با وجود پشتون بودن رئیس جمهور بیشتر از آنکه با پاکستانی ها و انگلیسی ها هماهنگ باشد با آمریکایی ها هماهنگ است.
از جمله مسائلی که نقطه تقابل مثلث آمریکا، افغانستان و هند با انگلیس و پاکستان محسوب می شود موضوع برخورد یا صلح با تندروها در دو منطقه کشمیر و پشتونستان است.
منطقه کشمیر بین هند و پاکستان و منطقه پشتونستان بین پاکستان و افغانستان دو منطقه بحران زا از زمان استقلال هند از انگلیس است که این بحران ها را می توان سوغات استعمار پیر برای شبه قاره پس از استقلال نامید.
گرچه توافقاتی چندجانبه پیش از حمله به افغانستان در سال 2001 بین هند آمریکا و رهبران افغان و همچنین انگلیس و پاکستان صورت گرفت اما به نظر می رسد به خاطر زیاد بودن طرف های دعوا در بحث کهنه مبارزه با تندروها به این زودی ها توافقی جدی بین طرفهای مختلف صورت نگیرد و همچنان دخالت خارجی سرزمین افغان ها را با چالش جنگ و فقر درگیر سازد.
اکنون مردم مظلوم افغانستان با تجربه سی سال جنگ داخلی و مبارزه علیه تهاجم خارجی در جستجوی راهی برای برون رفت از نابسامانی های بعد از جنگ است.
فقر، آوارگی و ویرانی زیرساخت ها و روساخت ها حضور نیروهای اشغالگر خارجی از افغان ها مردمی صلح جو و آرامش طلب ساخته است و سئوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا قدرت ها به افغانستان جدید فرصت دوباره ایستادن را خواهند داد؟
نظر شما