۱۲ بهمن ۱۳۸۸، ۸:۵۷

ساکت گذاشتن تاریخ با نداشتن حافظه تاریخی متفاوت است

ساکت گذاشتن تاریخ با نداشتن حافظه تاریخی متفاوت است

دکتر مرتضی کاخی گفت: گاهی اوقات به مصالح اجتماعی و مصالح تاریخی آن‌قدر اهمیت می‌دهیم که حافظه تاریخی خود را ساکت می‌کنیم. این با نداشتن حافظه تاریخی متفاوت است.

دکتر مرتضی کاخی در گفتگو با خبرنگار مهر در پاسخ به این سؤال که برای داشتن آینده‌ای درخور تاچه اندازه نیاز به فهم تاریخ فرهنگ خودمان و فرهنگهای دیگر داریم؟ گفت: مرزهای موجود سیاسی بین ما و دیگران که هویتهای ما را می‌سازد ازگذشته‌های دورهم وجود داشته است. به عنوان مثال در مقابل ایران صحبت از انیران یعنی غیر ایرانی می‌شود. این مسایل در ملثها و در خانواده‌ها هم بوده است ولی باید توجه داشت که این مرزها فرهنگی نیستند. ممکن است که سنت یک ملت این‌طوری باشد یا نیروهای سیاسی یک کشور برای حفظ خود و عدم ادغام بادیگران  دست به چنین تقسیماتی بزنند و به این مسایل دامن بزنند.

وی افزود: اگر بین مرز ایران و افغانستان یا مرز ایران و ترکمنستان یابخشی ازجاهای دیگر بدون ضمیمه کردن سرزمینی، مرز را جابجا کنند و یک کیلومتر دورتر ببرند باز هم شاهدیم که رنگ زمین، رنگ لباس و لهجه تغییر نمی‌کند. بنابراین فرهنگ یک اصل بشری است. در حال حاضر ما از دستاوردهای بشر بهره‌مندیم، ازکوششهای بشر استفاده می کنیم. ما از تلفن، از داروها و ازوسایل ارتباطی استفاده می‌کنیم. مرزهایی که بین خودمان و دیگران وجود دارد مرزهای سیاسی است. این مرزها درکشورهایی که نگرانی از باب تعرض دارند خیلی جدی تر گرفته می‌شود.

این محقق حوزه حقوق و ادبیات درپاسخ به این سؤال که آیا این جمله را قبول دارید که می‌گویند ما ایرانیان حافظه تاریخی نداریم؟ گفت:  پاسخ من به این سوال منفی است. در بعضی مواقع ما در گذشته کاری را انجام داده‌ایم و مسایلی را فراموش کرده‌ایم یا دانسته برای حصول خیر و صلاحی دیگر نادیده گرفتیم. فرض کنید در درون یک خانواده برای یکی از اعضای خانواده گرفتاری پیش آید می‌شود این موضوع در حافظه ای اعضای خانواده باقی می‌ماند ولی اگر یک اتفاق خوب و خوشایند برای یکی از اعضای خانواده بیفتد خانواده می‌گویند ازاین قضیه بگذریم و موضوع به دست فراموشی سپرده می‌شود.

نویسنده کتاب "باغ بی برگی" تصریح کرد: مثلاً وقتی یک نفر فوت می‌کند می‌گوییم خدا او را بیامرزد و اگر بدی هم در حق ما روا داشته، او را می‌بخشیم. البته خلقیات ما در این‌باره نباید با خلقیات تاریخی ما خلط شود. ما اگر در برخی موارد از مواردی می‌گذریم ولی دارای حافظه تاریخی هستیم. این گذشته در برخی موارد برای رسیدن به مصالح دیگری است. لذا ما دارای حافظه تاریخی هستیم و هنوز در صحبت مردم کوچه و خیابان از 28 مرداد صحبت می‌شود. مردم ما هنوز از قاجار و پیش از مشروطیت صحبت می کنند. هنوز صحبت از دیکتاتوریهای رضاخان می‌کنیم. لذا بر این اساس این موارد در حافظه تاریخی مردم باقی مانده است.

این محقق و پژوهشگر اظهارداشت: برخی حرفهای دولت در واقع انعکاس حرف مردم است چرا که مردم اگر نمی‌خواستند دولت نمی‌توانست چنین چیزی را بگوید. دولت ازمردم باید الهام بگیرد و چنین چیزهایی را ببیند و مورد توجه قرار بدهد. گاهی اوقات به مصالح اجتماعی و مصالح تاریخی آنقدر اهمیت می‌دهیم که حافظه تاریخی خود را ساکت می‌کنیم و برای مدتی آن را مسکوت نگه می‌داریم و می‌گوییم مصلحت نیست در حال حاضر به آن بپردازیم.

کاخی در پاسخ به این پرسش که تاریخی دیدن امور چه کمکی به ما برای فهم تعارض سنت و تجدد و سپس حل آن می‌کند؟ گفت: برای انتخاب بین سنت و تجدد به تاریخی دیدن امور چندان احتیاجی نیست. به هرحال تاریخ، نگاهی و پایی درگذشته دارد و پایی نیز درآینده دارد. از تاریخ و گذشته می‌توان درسی برای آینده آموخت. چنانکه گفته‌اند گذشته چراغ راه آینده است پس تاریخ چراغ راه آینده است. یعنی با درس از تاریخ می‌توان آینده را ساخت و اشتباهات گذشته را مرتکب نشد. پس نگاه تاریخی و ازتاریخ درس گرفتن و عبرت گرفتن یک ضرورت قطعی است.

وی افزود: ملتهایی که چنین چیزی را ازدست بدهند هویتشان را ازدست داده‌اند. ما تاریخمان مبتنی بر هویتمان است. هویتمان و تاریخمان یکی است. در بیان سنت و مدرنیته، بازهمین تاریخ است که به ما توجه به تاریخ را متذکر می‌شود. به عنوان مثال زمانی که قانون لزوم آزمایش خون برای کسانی که می‌خواستند با هم ازدواج کنند گذاشته شد قانونگذارانی که خود این قانون را تصویب کردند با آزمایش خون به منظور روشن شدن بیماری‌های احتمالی مقاربتی دخترانشان در این مورد موافق نبودند. این مثال نشان از امری مدرن دارد که مورد پذیرش در آن مقطع قرار نمی‌گیرد.

کاخی یادآور شد: به رغم عادی بودن این آزمایشها در اروپا و امریکا، سنت به هیچ وجه اجازه چنین کاری را در اینجا نمی‌دهد و یک مورد هم اجرا نشد. پس در تعیین نسبت میان سنت و مدرنیته به ریشه‌دار بودن آن سنت به لحاظ تاریخی و اخلاقی باید توجه داشت. اگر سنتی ریشه‌های تاریخی و اخلاقی قوی داشته باشد مدرنیته هم حریفش نمی‌شود. ولی اگر سنتی به صورت عادت معمولی باشد و برای مدت زمان باشد با استفاده امکانات مثبت مدرنیته می‌توان این عادت را به دست فراموشی سپرد.

کد خبر 1027315

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha