۱۹ بهمن ۱۳۸۸، ۱۰:۴۱

فیلسوفان جهان در گفتگو با مهر:

قرن بیستم قرن فلسفه نیست

قرن بیستم قرن فلسفه نیست

فیلسوفان و اندیشمندان برجسته معاصر معتقدند قرن بیستم در مقایسه با قرون چهارم پیش از میلاد و عصر روشنگری قرن فلسفه به شمار نمی‌رود و جریان اندیشه در قرون 17 و 18 وارد مرحله تازه‌ای شد.

برخی اندیشمندان و فلاسفه قرن هفدهم را قرن علم می‌دانند. آنها قرن هجدهم را قرن عقل و خرد و قرن نوزدهم را قرن تاریخ و قرن بیستم را نیز قرن منطق و زبان می‌دانستند. برخی نیز بر این باورند که به لحاظ دستاوردهای فلسفه در این قرن می‌توان آنرا قرن فلسفه نامید.

خبرگزاری مهر در خصوص این موضوع که آیا قرن بیستم قرن فلسفه بوده یا نه، نظر برخی از فلاسفه و صاحبنظران را جویا شده که در ادامه می‌آید.

وود: قرن بیستم قرن فلسفه نیست

پروفسور آلن وود استاد فلسفه در دانشگاه استنفورد و از کانت‌شناسان برجسته معاصر در مورد اینکه آیا قرن بیستم بهترین قرن در تاریخ فلسفه است و چرا؟، اظهار داشت: برای کسی که معتقد نیست قرن بیستم قرن خوبی برای فلسفه است سوال دوم دیدگاه تحمیلی شما به او خواهد بود. اگر قرن بیستم قرن خوبی برای فلسفه نباشد دیگر نمی‌توان پرسید که چرا قرن خوبی است. در واقع در سوال دوم باید پرسید چرا قرن بیستم قرن خوبی نیست.

استاد دانشگاه استنفورد در ادامه تاکید کرد: سوال اول شما نوعی جواب را در خود نهفته دارد و این در حالی است که من اعتقاد ندارم که قرن بیستم بهترین قرن در تاریخ فلسفه است. این قرن در مقایسه با قرون چهارم پیش از میلاد، قرن 13، 17، 18 و 19 قرن فلسفه به شمار نمی‌رود.

این کانت شناس برجسته معاصر در ادامه گفت: اگر بخواهم پاسخی کوتاه به سوال شما بدهم قرون چهارم پیش از میلاد، 13، 17، 18 و 19 به لحاظ تاثیرگذاری بر فلسفه و وجود جریانات فلسفی و فیلسوفان تاثیرگذارتر در مقایسه با قرن بیستم، تعیین کننده‌تر است.

کریسپ: قرن بیستم را نمی‌توان قرن فلسفه نامید

پروفسور راجر کریسپ استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد در این مورد به مهر گفت: به نظر نمی‌رسد که بتوان این قرن را بهترین قرن در تاریخ فلسفه نامید. وقتی صحبت از بهترین قرن در تاریخ فلسفه می‌کنیم باید این گفته در مقایسه با قرون دیگر و گذشته صورت گیرد.

وی افزود: به عنوان مثال قرون فلسفه در یونان باستان را در نظر بگیرید. قرون چهارم و پنجم پیش از میلاد از قرون بسیار برجسته در تاریخ فلسفه به شمار می‌روند. در این قرون فلاسفه‌ای چون سقراط، افلاطون و ارسطو ظهور کردند که آثار و آرای آنها هنوز هم در فلسفه غرب طنین‌انداز است.

استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد در ادامه اظهار داشت: البته این به آن معنا نیست که فلسفه در قرن بیستم نتوانسته پیشرفت قابل توجهی داشته باشد. ولی در قیاس با قرون برشمرده شده نمی‌توان آنرا قرن فلسفه نامید. ما در قرن بیستم فلاسفه‌ای چون راسل و ویتگنشتاین را داریم که تأثیر بسزایی در فلسفه و منطق داشتند.

داروال: کانت ارزش ویژه‌ای برای شأن و کرامت انسان قائل است

پروفسور استفن داروال استاد بازنشسته دانشگاه میشیگان و اهایو و رئیس پیشین انجمن فلسفه آمریکا نیز در این مورد اظهار داشت: قرن بیستم قرن فلسفه نیست و دلایل و شواهدی را برای این ادعا که بهترین قرن در تاریخ فلسفه است، نمی‌توان ارائه داد. البته این ادعا به آن معنا نیست که این قرن در تاریخ فلسفه جایگاهی ندارد بلکه می‌توان گفت فلاسفه مهمی در این قرن ظهور کردند و تاثیرات زیادی نیز در فلسفه ایجاد کردند.

وی تأکید کرد: باید توجه داشت که فلاسفه قرون هفدهم و هجدهم در زمان مکانی زندگی می‌کردند که ویژگی آن تغییرات زیاد فکری، سیاسی و فرهنگی است. به عنوان مثال می‌توان با انقلاب علمی و تغییر و تحولات بنیادی سیاسی و اقتصادی در این دوران اشاره کرد. در واقع این مسایل باعث می‌شد تا فیلسوفان قرون 17 و 18 درصدد فهم و درک بنیانهای چنین تحولاتی باشند و از رهگذر آن فهم بتوانند قاعده و فرمولی را صورت‌بندی کنند.

وی تصریح کرد: برای نمونه کانت در فلسفه خود توجه جدی و مهمی به کرامت انسان و شان و جایگاه او دارد. این توجه کانت بی‌مانند و بی‌نظیر است و در قرون بعدی و در قرن بیستم این اندیشه توسط رالز بسط و توسعه داده می‌شود و نظریه عدالت سیاسی رالز بر اساس آن شکل می‌گیرد.

مت ری ورس: فلسفه در قرن بیست و یکم جهان شمول‌تر می‌شود

دکتر درک مت‌ری‌ورس استاد دانشگاه‌های کمبریج و اپن در این مورد به مهر گفت: قرن بیستم را نمی‌توان در تاریخ فلسفه، قرن فلسفه نامید. در قرن پنجم پیش از میلاد فلاسفه‌ای می‌زیستند که برجستگی خاصی در تاریخ فلسفه داشتند. تأثیر این فیلسوفان هنوز نیز در فلسفه قابل مشاهد است.

وی افزود: در این قرن فیلسوفانی چون سقراط، افلاطون و ارسطو را داریم که نسل موفقی از فیلسوفان به شمار می‌روند. همچنین می‌توانیم از قرن هجدهم در تاریخ فلسفه یاد کنیم که فلاسفه مهم و تأثیرگذاری در آن مطرح بودند. جان لاک، کانت، هیوم، روسو، لایب‌نیتس و برکلی سهم مهمی در فلسفه ایفا کردند.

استاد دانشگاه کمبریج در پایان تأکید کرد: اگر بخواهیم قرن 21 را پیش‌بینی کنم باید بگویم فلسفه در این قرن جهان‌شمول‌تر خواهد بود. در این قرن فلاسفه در غرب به فلسفه در سنتهای دیگر توجه بیشتری نشان خواهند داد و من امیدوارم که فلاسفه سنتهای دیگر نیز به سنت فلسفی غرب توجه بیشتر نشان دهند.

تبیت: نسلهای آینده ارزیابی بهتری از موقعیت فلسفه در قرن بیستم خواهند داشت

دکتر مارک تبیت استاد فلسفه در دانشگاه‌های ردینگ و نتردام نیز در این مورد به مهر گفت: به نظر نمی‌رسد که چنین پرسشی  تا کنون مطرح شده باشد و در صورت طرح آن کسی توانسته باشد پاسخ دقیقی داده باشد. علت این ادعا این است که ما چه معیارهایی می‌توانیم برای بررسی فلسفه و مقایسه آن با فلسفه در قرون گذشته داشته باشیم. در واقع ملاکها و سنجه‌های مختلفی برای مقایسه کیفیت فلسفه در طی قرون گذشته وجود دارد.

وی تصریح کرد: برای ارزیابی قرنی که در آن زندگی می‌کنیم هر کسی می‌تواند ترجیحات و ادله خود را بیاورد.  من هم بر اساس فلسفه آلفرد نورث وایتهد و جورج لوکاچ به بررسی این موضوع می‌پردازم. اصالت و وسعت اندیشه این دو فیلسوف در مقایسه با سایر فیلسوفان پیش از آنها قابل تأمل است. واقعیت این است که بسیاری از فیلسوفان قرن بیستم  در سطوح پایین‌تری به لحاظ اندیشه قرار داشتند. بعضی از این فیلسوفان که اوایل این قرن مورد توجه بودند و آمریکایی بودند از جمله پیرس، جیمز و دیویی تحت عنوان "پراگماتیسم آمریکایی" قرار گرفتند و به نوعی اندیشه آنها کمرنگ شد ولی اوایل این قرن دوباره مورد توجه قرار گرفتند.

تبیت یادآور شد: اگرچه نسل‌های آینده خواهند توانست ارزیابی درستی از قرن بیستم داشته باشند اما قرن 17 و 18 میلادی را در نظر بگیرید، این قرون جریان تاریخ اندیشه را وارد مرحله دیگری کردند. سؤال این است که آیا می‌توان برای قرن بیستم هم چنین نقشی را متصور شد؟

کد خبر 1031606

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha