به باور جامعه شناسان يك گروه كوچك از شهروندان فكور و متعهد مي توانند، جهان را تغيير دهند . زيستن در يك فضاي ديني و زندگي آزاد و داشتن حق نظارت و عضويت در جامعه و ايجاد رابطه اي متقابل و نزديك با نهاد قدرت هميشه ازجمله ارزشهايي بوده است كه انسانها براي رسيدن به آن مبارزه كرده اند و با رسيدن به آن شاد شده وعدم دستيابي به آنها موجب افسردگي و اضطراب بشر گشته است.
بنابراين درباز تعريف پديده شادي لزوم بازشناسي عوامل عاطفي - ارزشي براي دستيابي به سازوكارهاي منطقي جهت افزايش مولفه هاي شادي آفرين در جامعه بيش از پيش حائز اهميت مي گردد. خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر در اين باره با دكتر مجيد ابهري آسيب شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعي به گفتگو نشسته است :
* جامعه ايران به واسطه حضور بيش از 65 درصد افرادي كه زير 30 سال سن دارند به لحاظ جمعيتي جامعه اي جوان تلقي مي شود و به تبع جواني جمعيت انتظار وجود ويژگي هاي يك جامعه شاد را در ذات و بطن خود مي پرواند. اما بسياري از صاحبنظران اجتماعي معتقد هستند كه جامعه ايران به دلايلي خاص از شادي و نشاط به دور مانده است . البته در اين ميان عده اي نيز وجود دارند كه براساس تعاريفي خاص معتقد هستند مولفه هاي شادي به ميزان لازم در جامعه وجود دارد . ارزيابي شما از اين مسئله چگونه است؟
- با آنكه 65 درصد از جمعيت كشور ما را جوانان زير سن 30 سال تشكيل مي دهند، اما به دليل فقدان شادي و نشاط اجتماعي كه به علت كشمكشهاي سياسي دركشور رخ داده است، 25 درصد از اين افراد درافسردگي به سر مي برند. نااميدي نسبت به آينده و مبهم بودن آينده حتي در نزد جوانان تحصيلكرده و بيكاري و همچنين وجود پديده اي به نام كنكور ، هر چند معيار درستي براي تشخيص سواد در بين جوانان نيست ، اما موجب توقف بسياري از جوانان مستعد كشور مي شود و همچنين تشنجاتي كه به واسطه مسائل اقتصادي در ميان بسياري از خانواده هاي كشور وجود كلامي و رفتاري دارد. همگي موجب عدم دستيابي جوانان به ايده ها وآمال و آرزوهاي خود شده و باعث تعميق و افسردگي در بين جوانان كشور مي شود.
* جداي از علل و عوامل افسردگي كه شما به آنها اشاره داشتيد، به نظر مي رسد سطح تحليل را بايد معطوف مسائل بنيادي تري نيز دانست : زيرا بر اساس يافته هاي جامعه شناختي ايجاد و پيدايش شادي در جامعه معلول عوامل و شرايط پيچيده تري نيز مي باشد كه در اين ميان عوامل اقتصادي و... تنها به منزله رو بناي اين عوامل تلقي مي شوند. بنابراين ، يافتن مولفه هاي اصلي در اين خصوص حائز اهميت مي نمايد.
- مهمترين مولفه شاد بودن " اميد به زندگي " است، هر چند بر طبق آمار ميزان اميد به زندگي در كشور افزايش يافته است. اما من معتقدم كه بر طبق آمارو ارقام نمي توان برنامه ريزي كرد. زيرا آنچه مسلم است اين است كه اميد به زندگي بايد موجب افزايش سطح شادي و پايين آمدن سطح آسيب هاي اجتماعي از قبيل اعتياد و خودكشي شود، همچنين يكي ديگر از مولفه هاي بنيادين اين موضوع رشد و بالندگي جوانان و جلوگيري از ريزش و مهاجرت جوانان به خارج از كشور است . امروزه ما در بين 91 كشوردر حال توسعه به لحاظ خروج مغزها مقام اول را به خود اختصاص داده ايم. بنابراين با توجه به اينگونه آمار مي توان دريافت كه مولفه هاي شادي در كشور ما در سطوح بسيار پاييني قرا ردارند.
* يكي از عمده مسائلي كه در شناخت و به تبع آسيب شناسي هر پديده اجتماعي وجود دارد، ارايه تعريف مشخص از آن پديده به جهت شناخت ابعاد وجودي و ماهيت دروني آن پديده مي باشد. بنابراين ، به نظر شما اهميت ارايه تعريف روشن ازشادي چه تاثيري مي تواند در بررسي اهرمهاي كاهش و يا افزايش سطح مولفه هاي شادي آفرين در جامعه داشته باشد؟
- ببينيد ما امروزه براي مثال با وجود گذشت 25 سال از پيروزي انقلاب هنوز تعريف مشخص بر فرهنگ و ادبيات پوشاك نداريم و نتوانسته ايم دامنه رنگهاي مجاز را براي جوانان تعريف كنيم .ما هنوز چاره جوييهاي رابطه با جنس مخالف را براي جوانان مشخص و تعريف نكرده ايم و همچنين چارچوب شادي هاي مجاز براي جوانان ما روشن و مشخص نيست . امروزه ما بعد از گذشت 25 سال هنوز با مشكل موسيقي و گوش دادن به موسيقي مواجه هستيم و هنوز كسي نتوانسته است دامنه استفاده از موسيقي براي ايجاد شادي را به روشني مشخص كند . بنابراين با توجه به اينكه ما هنوز نتوانسته ايم به تدوين ادبيات شادي در جامعه بپردازيم ، لذا نمي توانيم به بررسي اهرمهاي كاهش و يا افزايش آن نيز بپردازيم.
* به اعتقاد بسياري از نظريه پردازان علوم اجتماعي ، نهاد خانواده متناسب با چگونگي ارتباط و طرز برخورد اعضاي خود با يكديگر در يك هم كنش اجتماعي با سايرنهادها قراردارد. بنابراين ، تحليل رفتار خانواده و شناخت مولفه هاي محيطي - رواني حاكم بر آن در اين حوزه نيز مي تواند راهگشاي بسياري از مجهولات قرار گيرد به نظر شما تاثير خانواده در كاهش سطح نگراني و اضطراب و همچنين افزايش ميزان شادي درجامعه از چه راههايي امكان پذير است و خانواده چگونه مي تواند نقش خود را ايفا كند؟
- خانواده بستر اساسي و آشكار ساز فرآيندهاي اجتماعي است. اساسا براي بررسي هر آسيب اجتماعي 3 پارامتر فرد ، خانواده و جامعه در نظر گرفته مي شود اما آنچه در اين ميان مطرح است ، اين است كه اين 3 پارامتر متاثر از يكديگر هستند. يعني ، جو خانواده متاثر از فضاي بيروني وكلي جامعه است در اين ميان يكسري از خانواده ها نيز وجود دارند كه بسته به عوامل مختلف هميشه براحتي تسليم شرايط بيروني مي شوند و ابتكار و خلاقيتي از خود براي ايجاد شادي نشان نمي دهند و فراهم ساختن بسترهاي شادي آفرين را اموري هزينه بر تلقي مي كنند . درحاليكه به لحاظ جامعه شناختي شادي هاي سهل الوصولي نيز وجود دارند كه خانواده ها مي توانند به آنها بپردازند و با تنظيم ساعات فكري جوانان و خود از تحليل استعدادهاي آنها جلوگيري كنند.
به اعتقاد من كم كاري نهادهايي كه اوقات فراغت را در بر گزاري چند اردو، همايش و خبرنامه مي بينند، از عمده دلايل اصلي و تعيين كننده كاهش سطح شادي در جامعه است . هر سال با آغاز فصل تابستان مسوولان ذيربط به ياد پر كردن اوقات فراغت جوانان مي افتند ، در حالي كه اين امر بايد دغدغه هميشگي آنها باشد تا خلا آن موجب ايجاد بحران در بين جوانان و همچنين فراهم آوردن بسترهايي مناسب براي افزايش آسيب هاي اجتماعي نشود .
* همانطور كه اشاره كرديد خود فرد، خانواده و جامعه كليت در هم تنيده اي هستند كه در اين ميان نقش فرد به عنوان عنصر تشكيل دهنده هر سه بخش جايگاه خاص و ويژه اي را به خود اختصاص مي دهد. بنابراين جوانان جامعه نيز در فراهم ساختن فضاي سالم و بهره گيري از حداقل ها مي توانند نقش مهمي را بر عهده داشته باشند. اما در اين ميان گاه مشاهده مي شود كه عده اي راه كوتاه تري را بر مي گزينند، ارزيابي شما از اين مسئله چيست؟
- جوانان بايد بپذيرند كه جامعه اساسا با شادي و نشاط مخالف نيست . بلكه آنچه جامعه مخالف آن است هزل و هرزگي است .امروزه ما شاهد رسوخ اموري به صحنه اجتماع هستيم كه بايد مورد توجه خانواده ها و مسئولان واقع شود. امروزه قرصهاي روان گردان تحت عنوان قرصهاي شادي ونشاط آور در جامعه پخش مي شود. درحاليكه نه تنها اين قرصها شادي آفرين نيستند ، بلكه افسردگي آور و توهم زا هستند اين قرصها كمكي به نابودي غم و افسردگي نمي كنند و فقط موجب تخليه انرژي نهفته مي شوند و در دراز مدت نيز موجب مرگ انديشه مي شوند. بنابراين جوانان بايد مراقب باشند تا با توجيه غم و افسردگي و روحيه ياس از هر ابزاري استفاده نكنند، زيرا اينگونه توجيهات ، دسيسه هاي استكباري است.
* به نظرمي رسد در اين ميان حلقه مفقوده اي نيز وجود دارد . چون برخي از اين جوانان در توجيه رفتار خود به كمبود فضاها و فرصتهاي شادي كردن اشاره مي كنند . به نظر شما چه راهكاري را بايد در پيش گرفت؟
- خانواده ها و نهادهاي مرتبط با جوانان مانند آموزش و پرورش بايد با برنامه ريزيهاي كار آمد زمينه تخليه انرژي نهفته جوانان را فراهم كنند. زيرا اگر زمينه هاي صحيح اين تخليه توسط خانواده و جامعه فراهم نشود ، جوانان به عنوان يك نياز غريزي و خطرناك دست به تخليه و برآوردن نياز خود با هر ابزاري كه امكان استفاده از آن را داشته باشند ، خواهند زد.
* فرهنگ هر جامعه در ترسيم ساختارها و نظام ارزشي حاكم بر آن جامعه نقش موثري دارد ، در اين ميان عده اي ادعا مي كنند كه فرهنگ حاكم بر جامعه ايران فرهنگي ناشاد است و مولفه هاي شادي در فرهنگ اسلامي در سطح بسيار پاييني قرار گرفته است . نظر شما در اين مورد چيست؟
- برخي با تلقين روحيه تمايل به مرگ و ناشادي تلاش مي كنند تا دين اسلام را دين گريه معرفي كنند . بنابراين به اعتقاد من تلقين روحيه تمايل به مرگ و ترس ناشي از عدم شناخت كافي عده اي از اسلام است. زيرا نه تنها اسلام در ذات و اساس خود هيچ تناقضي با شادي و شادماني ندارد ، بلكه تاكيد مضاعفي نيز برايجاد جو شادي و نشاط به ويژه براي جوانان دارد. كساني كه چنين فرضياتي را مطرح مي كنند، در تفسير اصول دين اسلام ناكار آمد هستند و ناكار آمدي و ضعف خود را به اين واسطه متوجه دين مي كنند و دين اسلام را يك دين ناشاد معرفي مي كنند. در حاليكه دين اسلام يكي از مكاتبي است كه تاكيد خاصي بر شادي و شادماني دارد ودر هر موردي نيز دستورات خاصي در اين زمينه ارايه مي دهد. برنامه ريزان وصاحب نظران ، رفتار شناسان و علماي ديني بايد با استخراج مباني ديني مربوط به نشاط از ميان متون دين اسلام زمينه بروز ركود ذهني و افسردگي را از جامعه بزدايند.
* كار گزاران حكومتي و فرهنگي در حوزه قانونگذاري و اجرا چه نقشي در اين زمينه به عهده دارد؟ زيرا جوانان از فقدان سياست هاي راهبردي در بخش مسائل مربوط به خود سخن مي گويند و از عدم وجود عزم و اراده جدي نزد متوليان امر گلايه دارند.
- دركشور ما شادي گران و جرم ارزان است . يعني ، جوانان ما مي توانند با پرداخت هزينه اي اندك مواد مخدر و يا به موارد ديگري براي ايجاد چند لحظه شادي در خود دست يابند، در حاليكه هزينه استفاده صحيح و ايجاد شادي هاي معقول نظير استفاده ازامكانات ورزشي و تفريحي براي سطوح كم در آمد جامعه سنگين است . بنابراين ، دولت به عنوان متولي اصلي جامعه موظف به ايجاد امكانات تخليه انرژي جوانان است . دولت بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه قشر بسيار بالايي از جامعه فقير هستند وتنها عده خاصي امكان استفاده از تفريحات هزينه بر را دارا هستند . به عنوان نمونه در شهرستاني كه فقط يك خيابان اصلي وجود دارد واز امكانات تفريحي بي بهره است، جوانان چاره اي جز روي آوردن به طرق غير صحيح براي ايجاد شادي در خود ندارند . بنابراين ، انحراف به اين ترتيب خود به خود به جوانان ما تحميل مي شود. دولت بايد به همان دليلي كه كودكان را در مقابل بيماريها واكسينه مي كند، در مقابل فساد و انحراف نيز به واكسيناسيون جامعه بپردازد.
* به اعتقاد شما واكسيناسيون اجتماعي جامعه با توسل به چه ابزارهاي عملي و نظري امكان پذير خواهد شد؟
- به اعتقاد من با تقويت باورهاي ديني در جوانها و همچنين با الگو سازي عملي و به دور از تئوريهاي فاقد محتواي اجرايي و تقويت پايه هاي ورزشي و تفريحات سالم مي توان از سقوط جوانان در ورطه هولناك آسيب هاي اجتماعي جلوگيري كرد.
* آنچه در اين ميان مطرح است اين است كه به باور بسياري از كارشناسان تمام اين مباحث اساسا بحثهاي جديد نيستند و بارها به اينگونه مباحث پرداخته شده است. بنابراين به نظر شما اين تعارض وتناقض از كجا ناشي مي شود. و چرا با وجود تمامي تلاشها و پيگيريهايي كه توسط بخشها و نهادهاي مختلف صورت گرفته هنوز هم با اينگونه مباحث دست به گريبان هستيم؟
- دولت در خيلي از كارها از صاحبنظران آن رشته خاص دعوت به همكاري نمي كند و كارها به كساني كه تخصص علمي و تجربي در انجام آن امور را ندارند ، واگذارمي شود .همچنين يكي ديگر از مسائلي كه در اين خصوص بيش از عامل اول خود را نمايان مي كند، موازي كاري در جامعه است . امروزه 23 نهاد با بودجه هاي فراوان در كشور درگير آسيب هاي اجتماعي هستند. اما باز هم شاهد افزايش آسيب هاي اجتماعي هستيم . موازي كاريها ، دوباره كاريها و عدم انسجام در برنامه ريزي و تمركز در اجرا و نظارت و نظر خواهي از جوانان و صاحبنظران علمي و اجرايي همگي باعث كمرنگ شدن تاثير اقدامات صورت گرفته در جامعه مي شود. يعني ما به اين ترتيب فقط يك سطل آب را در كوير پاشيده ايم.
* برخي بر اساس برداشتهاي خاصي كه از اوضاع اجتماعي دارند معتقدند جامعه ايران سرشار از مولفه هاي شادي بخش است و جو به وجود آمده به دليل رسوخ طرز تلقي خاصي است كه توسط برخي رسانه ها درجامعه به وجود آمده است. شما تا چه اندازه با اين مسئله موافق هستيد؟
- من با اطلاع رساني شفاف و صادقانه موافق هستم اما به عنوان يك آسيب شناس با جنجال و جو سازي وغوغا سالاري و ارايه آمار و ارقام تشنج آور ونشر ياس و نا اميدي در جامعه بدون ارايه راهكار مخالفم. زيرا جو سازي كه توسط برخي رسانه هاي " زرد" صورت مي گيرد ، اهرمي براي تقويت روحيه ياس در جامعه مي شود. بيان يكسري از حقايق هر چند حقيقت داشته باشد اما با بزرگ نمايي كه به آن داده مي شود، مولفه اي است كه باعث تشديد و ايجاد ياس در جامعه مي شود.- من با جو سازي مخالف هستم و معتقدم كه ما بايد شادي را با هزل ، طنز و يا بي بند و باري متفاوت بدانيم.
نظر شما