دکتر محمد ضیمران در گفتگو با خبرنگار مهر درمورد تمایز جوهری میان حکمت و فلسفه گفت: به طور کلی حکمت متکی بر معرفت ذوقی و معرفت قلبی است و بنابراین یکی از مهمترین دستاوردهای فلسفه یونان همین بحث حکمت است. ولی فلسفه علیالاصول با معرفت حصولی و استدلالی و با بحث و جدل سرو کار دارد. تمایز این دو مهم است.
وی افزود : در بعضی موارد هم در تاریخ اندیشه این دو پابه پای هم بودهاند. درواقع شاید بتوان گفت که در فلسفه افلاطون حکمت و فلسفه در یک ملتقایی باهم پیوند میخورند ولی در فلسفههای جدید این دو با هم فاصله دارند. این تفاوت بین این دوصورت معرفتی و دو صورت تتبع و تحقیق است.
این استاد فلسفه هنر دانشگاه هنر درمورد اینکه آیا میتوان حکمت را معرفت مسلط درجهان پیشا مدرن دانست؟ گفت: در دنیای پیشامدرن هم درمکتب مدرسی تفاوت بین حکمت و فلسفه وجود داشت بنابراین نمیشود گفت که در دوران پیشامدرن حکمت مسلط بوده است اما در دوران مدرن فلسفه مسلط شده است.
این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: این حرف را نمیشود گفت زیرا اگر چنین قولی را داشته باشیم استدلالهای مقابلش هم وجود دارد. نمی شود گفت که حکمت خاص دوران پیشامدرن است و فلسفه خاص دوران مدرن است. چون فلسفه در یونان قدیم درحدود500،400سال قبل از میلاد مطرح شده و گفته میشود فیثاغورث اولین کسی بود که این واژه را به کار برد. افلاطون و سقراط و دیگران هم از واژه فلسفه استفاده کردند. بنابراین اینکه بگوییم در دوران پیشامدرن حکمت حاکم بوده و دردوران مدرن فلسفه حاکم بوده این غیرقابل قبول است.
نظر شما