۹ اسفند ۱۳۸۸، ۱۰:۰۴

نظریه‌های فرهنگ-5/

فرهنگ از دیدگاه والرشتاین

فرهنگ از دیدگاه والرشتاین

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: از نظر والرشتاین فرهنگ عاملی بسیار قدرتمند است که می‌تواند گونه‌های ویژه‌ای از روابط اجتماعی - سیاسی را مشروعیت بخشیده نهادینه کند و حتی آنها را به آداب و سنن اجتماعی تبدیل کند.

والرشتاین نظریه‌پرداز "نظام جهانی" است. او ساختارگراست و در رابطه میان "کارگزار" و "ساختار" اصالت را به ساختار می‌دهد.

وی دیدگاه‌های موجود درباره فرهنگ را به دو دسته کلی تقسیم می‌کند. نخست  گروهی که به فرهنگ به عنوان مشخصه و ویژگی جوامع نسبت به یکدیگر می‌نگرند و دوم گروهی که فرهنگ را نشانه وجود سطح متعالی رفتار و ارزشهای گروهی خاص در درون یک جامعه می‌دانند.

برای گروه اول فرهنگ نشانگر شاخصه یک جامعه در میان دیگر جوامع است و برای گروه دوم فرهنگ نمایشگر برتری و تعالی یک گروه در درون یک جامعه نسبت به دیگر گروه‌های اجتماعی است.

فرهنگ به معنای برتری یک "گروه" مبنای تحلیل تاریخی والرشتاین است

والرشتاین معتقد است مفهوم پر اهمیت فرهنگ ما را با یک تناقض عظیم درگیر می‌کند. فرهنگ از یک طرف بر مبنای تعریف خود بخش‌گرایانه و متمایزکننده است. فرهنگ مجموعه‌ای از ارزشها و اعمال است که یک بخش کوچکتر را از کلیتی که در درون آن است متمایز می‌کند. به نظر والرشتاین این صحیح است که کاربرد فرهنگ به معنای انسان‌شناختی آن به معنی ارزشها و اعمالی است که یک گروه را در مقابل گروه دیگری که در همین سطح گفتار هستند، قرار می‌دهد.

وی در تعریف دیگر از فرهنگ می‌گوید عده دیگری فرهنگ را به معنی نامه "برترین‌های محفل" به کار می‌برند که بیشتر به معنای بالاتر بودن است تا پایه‌ای و اساسی بودن، یعنی ارزشها و اعمالی که در درون یک گروه، عده‌ای را بالاتر می‌برند.
در هر دوی این کاربردها فرهنگ آن چیزی است که بعضی از اشخاص احساس می‌کنند و انجام می‌دهند در حالیکه دیگران این احساس و این عمل را انجام نمی‌دهند.

همانگونه که مشاهده می‌شود فرهنگ در معنای اول خود به خصوصیات مشترک میان یک گروه اطلاق می‌شود که به آن گروه وحدت می‌بخشد و آن را در مقابل دیگر گروه‌ها و دیگر اجتماعات بشری مشخص و متمایز می‌سازد.

اما فرهنگ در معنای دوم خود به معنی ویژگی‌های متفاوت و برتری است که عده‌ای را در درون یک گروه یا یک اجتماع از دیگری جدا می‌سازد و برتر می‌نماید. در این معنا فرهنگ نه عامل وحدت یک گروه بلکه نشانگر برتری عده‌ای از درون آن گروه است.

از دیدگاه والرشتاین اگرچه فرهنگ به عنوان زیرپایه و زیرساخت تمامی تحولات جهان نیست، اما عاملی بسیار قدرتمند است که می‌تواند گونه‌های ویژه‌ای از روابط اجتماعی - سیاسی را مشروعیت بخشیده نهادینه کند و حتی آنها را به آداب و سنن اجتماعی تبدیل کند.

کد خبر 1042532

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha