به گزارش خبرنگار مهر، محمد معتمدی خواننده نقش مولانا ضمن بیان این مطلب در نشست تخصصی بررسی موسیقی اپرای مولانا اثر بهزاد عبدی که با حضور 6 خواننده در خبرگزاری مهر برگزار شد، به تجربه حضور در اپرای "مولوی " اشاره کرد و گفت : اپراهای "عاشورا" و "مولوی" به کارگردانی بهروز غریب پور نخستین تجربه های حضور آواز ایرانی در اپرای عروسکی است از همین رو غریب پور کارگردان و کارشناس هنرهای نمایشی اثر ارزنده ای را ساخته و از سوی دیگر بهزاد عبدی بسیار با قدرت این دو اثر را آهنگسازی کرده است تا جائیکه وقتی حاصل کار را می شنویم به نظر می رسد تجربه چند دهه آهنگسازی در حوزه اپرا با آواز ایرانی پشت این دو اثر نهفته است و از این جهت اتفاق خجسته ای است.
وی در ادامه افزود : همانگونه که می دانیم فرم اپرا در موسیقی ایران مهجور است در نتیجه با این دو اثر عروسکی در قالب اپرا نمی توان ادعا کرد که صاحب اپرا شده ایم ، در حال حاضر ارکستری که صرف اپرا باشد وجود ندارد و طبعا افراد حرفه ای که در این زمینه کار کرده باشند نیز نداریم اما اپرای "مولوی" و همین طور اپرای"عاشورا" از جنبه های مختلف آهنگسازی، کارگردانی، آواز و حتی عرسک گردانی با استانداردهای جهانی مطابقت می کند چون به جهت اجرای صحنه ای بهروز غریب پور کار خود را به خوبی انجام داده است و در حوزه آهنگسازی هم با وجود کم و کاستی هایی که وجود دارد اثر آبرو مندی از آب در آمده است.
خواننده نقش مولانا در پاسخ به این نکته که آواز مولانا در مقایسه با آواز شمس با آوازخوانی همایون شجریان را چگونه ارزیابی می کند گفت : همانطور که دو کاراکتر مولانا و شمس تعاریف مجزا از یکدیگر دارند، طبعا آواز هریک از آنها هم خاص خودشان است به همین دلیل برخلاف نظربرخی دوستان که معتقدند صدای من در آواز مولانا پخته تر از صدای همایون در آواز شمس است من این نظر را ندارم و فکر می کنم صدای همایون پخته تر از صدای من است ولی شاید صدای من به لحاظ جنس آواز صدا و تحریرهایی که به کار می برم و شیوه های نمایشی که بعضی وقت ها در صدای خود ایجاد می کنم کمی سن و سال مرا بالا برده است و گرنه خود من از مریدهای صدای همایون شجریان هستم و معتقدم که صدای او به خوبی روی کاراکتر شمس نشسته است البته همه این پختگی که دیگران از آن یاد می کند به دلیل آموزش هایی است که در حوزه نمایشی و فن بیان نزد استادم کرم رضایی دیده ام .
معتمدی در ادامه صحبت های خود به چگونگی انتخاب همایون شجریان برای آواز شمس اشاره کرد و گفت : روزی که کار ضبط صدای من در استودیو تمام شد هنوز صدای ضبط صدای همایون روی کاراکتر شمس آغاز نشده بود و اصلا مشخص نشده بود چه کسی قرار است آواز شمس را بخواند آقای غریب پور از من پرسید که چه کسی برای آواز شمس مناسب است دو نفر به ذهن من آمد که یکی از خواننده ها خیلی شناخته شده نبود و دیگری همایون بود و فکر می کنم جنس صدای همایون بهترین انتخاب برای خواندن کاراکتر شمس بود چون به هرحال شمس باید از یک معنویت و روحانیت خاصی برخوردار می بود که به نظرم این روحانیت در صدای همایون دیده می شد.
وی در پاسخ به این سئوال که چرا صدای همایون شجریان در آواز شمس شبیه به آواز مولانا بود گفت : نمی دانم مشکل از کجا بود اما این ایراد تنها در آواز و من و همایون دیده نمی شد چراکه وقتی کار را روی صحنه دیدم متوجه شدم که صدای همه ما مثل هم از آب در آمده اما کسانی که گوش آشنایی با موسیقی ایرانی دارند به خوبی متوجه تفاوت در لحن و شیوه های آوازی هریک از خواننده ها می شدند.
خواننده موسیقی ایرانی در ادامه به تفاوت های اجرای آواز در اپرا و اجراهای معمولی اشاره کرد و گفت : به اعتقاد من تفاوت اصلی مقوله آواز در این دو گونه موسیقایی در بعد دراماتیک قضیه است به این معنا که یک خواننده اپرا باید برای نقشی که می خواهد بازی کند شخصیت پردازی کند و پس از آن نقش را در وجود خود بپذیرد و در ادامه وضعیت های مختلف نمایش روی صحنه را در قالب صدای خودش جاری و به مخاطب القا کند چراکه دراپرا آوازخواندن یک آواز معمولی نیست که بگوییم فقط یک ملودی و گوشه موسیقی را به طور مشخص می خوانیم بلکه باید شعف، خوشحالی، شور غم و همه حالات انسانی در صدا ایجاد کنیم و من فکر می کنم دوستان عزیز من در این اپرا و اپرای "عاشورا" با وجود اینکه تجربه یک کار دراماتیک را نداشتند ولی به خوبی از عهده این کار برآمدند و نقش ها را در قالب آواز سنتی پیاده کردند.
معتمدی در پاسخ به این سئوال که انتخاب دستگاههای موسیقی برای اجرایی کردن آواز به عهده چه کسی بوده است گفت: این اثر دو بخش داشت یک بخش که آهنگسازی شده و ملودی روی کار سوار شده بود و بعد بر اساس آن ارکستراسیون صورت گرفته بود که طبیعتا در این قسمت دست خواننده خیلی باز نیست و بیشتر حالت های اجرایی مهم است اما به اعتقاد من یکی از نقاط درخشان کار آهنگساز این اثر در این نکته نهفته بود که او برای اینکه خواننده مجال داشته باشد که کار خود را به خوبی انجام دهد دستش را باز گذاشته بود؛البته مایه کار مشخص شده بود ولی حالت ها و چگونگی اجرا را خود خواننده مشخص می کرد ؛ خوب یادم هست بخش گفتگوی مولانا و شمس که بدون ساز و ارکستر اجرا می شود قرار بود توسط من و همایون داخل استودیو ضبط شود؛ قبل از اجرا با همایون صحبت می کردم که چه کنیم آیا در لحظه و بدون تمرین بخوانیم و یا یک طرح بزنیم و بعد اجرا کنیم که در نهایت تصمیم گرفتیم در لحظه بخوانیم چون هم من و هم همایون معتقد بودیم اگر تمرین کنیم ممکن است حس و حال لازم به خوبی از آب در نیاید و بعد کار را شروع کردیم و تا پایان گفتگو را خواندیم وحین اجرا گوشه و دستگاه مورد نظر انتخاب شد.
وی در پایان افزود : با این اوصاف اگر شرایطی به وجود می آمد که ارکستر همراه با نمایش اجرا می شد بسیار خوب بود و به نوعی ایده آل بود اما متاسفانه نشد ولی در عین حال اگر موقعیتی به وجود می آمد که بچه ها با ارکستر می خواندند و آهنگساز مجال داشت که کار را با صدای خواننده ها بشوند و اصلاحاتی انجام دهند یگانگی ،وحدت و انسجام بیشتر می شد.
نظر شما