به گزارش خبرنگار مهر در ارومیه، شکل گیری تمدن های آشور، اورارتو، مانا، ماد و پارس در قبل از اسلام و ظهور سلسله ها و حکومت های محلی در این بخش از ایران بزرگ به همراه حضور اقلیت های دینی متعدد ترک، کرد، ارمنی و آشوری به همراه هم مرزی با سه کشور خارجی موجب شده تا استان آذربایجان غربی بزرگترین مرکز تعامل فرهنگی در غرب کشور باشد.
در این میان تمامی آداب و رسوم ایرانی به خصوص عید باستانی نوروز در دل این تعاملات فرهنگی دچار فراز و نشیب شده و امروز مردم این دیار آیین نوروز را با رسوم خاصی برگزار می کنند.
پیشینه نوروز
در گاه شماری ایرانیان باستان سال خورشیدی به 12 ماه سی روزه تقسیم می شد و هر روز از ماه اورمزد (هرمزد)، روز دوم بهمن روز و ... خوانده می شد. ایرانیان روزی را که نام ماه با نام آن روز برابر می افتاد آن را جشن می گرفتند.
در ادبیات فارسی بسیاری از جشنها، مراسم و تمدن ها را به نخستین پادشاهان ایرانی نسبت می دهند، از این رو در خصوص پیدایش نوروز و جشن نوروز هم روایت ها و مطالب بسیاری ذکر گردیده است ولی آنچه در اکثر این منابع وجه مشترک محسوب می شود پادشاهی جمشید است، جمشید اولین کسی بوده است که در روی زمین به پادشاهی رسیده و بسیاری از اولین ها مربوط به اوست و واژه جم به معنی بزرگی است( و چرا این جشن را نوروز نام نهاده اند، گویند) جمشید در هر مناسبتی بر تخت می نشست و سان می دید تا آن که اتفاقا وقتی در اول فروردین به تخت می نشیند، نور خورشید در تاجش می درخشد و چون از تابناکی آن چشم ها خیره می شود، همه فریاد می زنند"جم، شید" یعنی جم درخشید و چون این جمله ی تازه را، همه می گویند، شاه تصمیم می گیرد این روز را یک روز نو اعلام کند.
در روایتی دیگر دسته ای از ایرانیان می گویند: جمشید زیاد در شهرها گردش می نمود و چون خواست به آذربایجان داخل شود بر سریری از زر بنشست و مردم به دوش خود آن تخت را می بردند و چون پرتو آفتاب بر آن باور پارسیان در این روز، جهان هستی یافت و آفرینش آغاز شد.
از جمله دیگر روایات در خصوص نوروز روایتی است در مورد حضرت سلیمان به این مضمون که چون سلیمان بن داوود انگشتر خویش را گم کرد سلطنت از دست او بیرون رفت اما پس از چهل روز بار دیگر انگشتر خود را بازیافت و پادشاهی و فرماندهی به او بازگشت و مرغان به دور او گرد آمدند و ایرانیان گفتند: نوروز آمد.
درفرهنگ اسلامی روایاتی چند در خصوص نوروز وجود دارد از جمله عبدالصمد بن علی روایتی را از جد خود در خصوص حضرت محمد(ص) نقل می کند: در نوروز جامی سیمیمن که پر از حلوا بود برای پیامبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید این چیست؟ گفتند امروز روز نوروز است پرسید نوروز چیست؟ گفتند: عید بزرگ ایرانیان است؛ فرمود آری در این روز بود که خداوند عسگره را زنده کرد سوال کردند: عسگره چیست؟ فرمود: عسگره مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنها گفت بمیرید و مردند سپس آنها را زنده کرد و ابرها را فرمود که به آنها ببارد.... قدیمی ترین یادی که از نوروز در دوران اسلامی شده است خبری است که به موجب آن در زمان خلافت عمر بن خطاب هرمزان استاندار خوزستان که مسلمان شده بود از شیرینی و دیگر اقلام خوان نوروزی خوانچه ای برای علی بن ابیطالب (ع) فرستاد حضرت از آوردگان پرسید: علت فرستادن این خوانچه ها چیست؟ گفتند: موجب فرا رسیدن عید نوروز است حضرت گفتند: "کل یوم نیروزنا" یعنی هر روز را برایمان نوروز سازید.
حدیث دیگری که در خصوص نوروز آمده و اکثر نویسندگان بدان اشاره نموده اند حدیث معلی بن خنیس از یاران امام جعفر صادق(ع) است، که گفت: روز نوروز، من به خدمت امام صادق(ع) در آمدم، او فرمود: آیا این روز را می شناسی؟ عرض کردم: این روزی است که ایرانیان بزرگش می دارند و برای یکدیگر پیش کش می برند فرمود: به خانه کهنسال مکه سوگند که این رسمی دیر پا است که من تو را از آن آگاه می کنم گفتم: ای بزرگوار دانستن این رسم نزد من با ارزش تر از زندگی دوستان و دشمنان است فرمود: امروز روزی است که خداوند" عهد ازل(پیمان جادوانه)" را با مردم ببست روزی است که نخستین بار خورشید بدرخشید و باد بوزید و زمین لرزه پدید آمد روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی نشست روزی است که جبرئیل بر پیامبر فرود آمد روزی است که حضرت محمد(ص) علی را بر شانه بلند کرد تا بت های کعبه را سرنگون ساخت، روزی است که دستور داد مردم با علی بیعت کنند.... و هیچ روز نیست که ما منتظر فرج نباشیم؛ این روز را شما (عرب ها) فراموش کرده اید و ایرانیان آن را نگه داشته اند.
در تعالیم اعمال نوروز توسط امام صادق(ع) به معلی بن خنیس آمده است: چون روز نوروز شود غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین عطر های خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار چون از نماز پیشین و پسین و نافله های آن فارغ شوی چهار رکعت نماز بگذار همچمنین به قرائت سوره های قدر، کافرون، توحید، فلق و ناس سفارش شده است و بر قرآئت سوره قدر هم در نماز عید نوروز توصیه گردیده است.
از همین رو می توان دریافت که عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول برکات و آیات الهی همراه بوده است؛ و چون دیگر اعیاد اسلامی با غسل کردن، پوشیدن جامه نو و معطر گردیدن به بوهای خوش و روزه داشتن آغاز می شود اما نوروز از دیدگاه علمی و نجومی بدین شکل اتفاق می افتد: در نوروز، آفتاب در برج حمل(نیم کره شمالی) قرار می گیرد که با اعتدال ربیعی همراه است هنگامی که خورشید روی مدار استوا قرار می گیرد و روز و شب برابر می شوند( هنگام ظهر، در نقاط استوایی خورشید درست عمود بر ناظر قرار دارد و طول شب و روز به طور مساوی در تمام جهان 12 ساعت است) این روز اول فروردین می باشد که طبیعت از خواب زمستانی بیدار می شود و زندگی نو آغاز می کند روزی که زیبایی آفرینش در بالاترین چهره خود آشکار می گردد.
مردم آذربایجان غربی نیز به رسم دیرین از اولین روزهای ماه اسفندماه به استقبال نوروز می روند و مطابق سنت های کهن و قدیمی مردم آذربایجان غربی هفته اول اسفند ماه را "چیله قووان" یعنی هفته ای که چله زمستان را فراری می دهد یا یالانچی چارشنبه ( چهارشنبه دروغین) می نامیدند و با آیین هایی اتمام فصل زمستان را جشن می گرفتند.
در گذشته آذربایجان، چهارشنبه هفته دوم اسفند ماه موسم به "کوله چارشنبه" یعنی چهارشنبه کوتاه بود و سومین چهارشنبه نیز "موشتولوقچی چارشنبه ( چهارشنبه پیام آور) یا قره چارشنبه ( چهارشنبه سیاه یا بزرگ) یا خبرچی چارشنبه نام داشت.
در مطالعات مردم شناسی انجام گرفته هر کدام از این چهار چهارشنبه ماه اسفند، نمادی از عناصر چهارگانه یعنی آب، خاک، باد و آتش بودند که با طبیعت کشاورزی منطقه آذربایجان غربی نیز سنخیت دارند و مردم نیز هر کدام از این چهارشنبه ها را به نوعی با آیین هایی خاص گرامی می داشتند.
پیشگامان ایام نوروز تکم چی لر
مردم آذربایجان غربی در گذشته آیین های زیادی برای استقبال از نوروز کهن داشتند که امروز برخی از آنها از حافظه مردم این سامان پاک شده اند و برخی نیز در آستانه فراموشی قرار گرفته اند. یکی از رسم های زیبای ایام نوروز در آذربایجان غربی به گفته پدران و پیران این منطقه رسم "تکم چی" ها بوده که در زمان حاضر به طور کلی به فراموشی سپرده شده است.
رسم (تکم چی) است " تکم" یا به عبارتی " تکه taka" در زبان ترکی به معنی بز نر بالغ است و "چی" پسونی است که نسبت شغلی – مجری گری – بین فرد و مراسم ایجاد می کند
بر اساس پژوهش های انجام یافته زمان دقیق اجرای این رسم معلوم نگردیده ولی با توجه به نزدیکی اجرای آن به ایام نوروز(اسفند) می توان گفت که اجرای آن بی مناسبت با فرا رسیدن ایام خجسته نوروز نبوده است چه بسا که این رسم در حوزه های فرهنگی آذربایجان شرقی و استان اردبیل نیز به لحاظ فرا رسیدن نوروز برگزار می شده است اشعاری که تکم چی های حوزه یاد شده در این ارتباط می خواندند نیز می توان موید همین مطلب باشد.
بهار آمد بهار آمد خوش آمد علی با ذوالفقار آمد خوش آمد
سیزین بو تازه ایلیز موبارک آیوز ایلیز هفته ز گونوز موبارک
تکم چی ها- خصوصا در حوزه آذربایجان غربی به طور نمادین بزی را از قطعات چوبی ساخته و پوست بزغاله را هم بر روی آن کشیده و دو شاخ نیز بر سرش تعبیه می کردند روز موعود، تکم چی به اتفاق همراه خود( توبره کش) وارد روستا شده و از یک سوی ده شروع به اجرای مراسم می کردند، روستائیان و بچه ها دنبال ایشان به راه می افتادند و به اتفاق کوچه به کوچه و منزل به منزل روستا را می گشتند.
تکم چی در حالی که بز چوبی" تکه" را می چرخاند صدای زنگوله و تحرک پاهای آن همراه با اشعار دلنشین حالت خاصی به نحوه اجرای این مراسم می داد
تکم چی ها با خواندن این اشعار به نوبت مقابل تک تک منازل می ایستادند و کد بانوی منزل در را بر روی آنها گشوده و طبق رسم معمول مقداری: قند، چای، بلغور، نان، روغن یا مبلغی پول و .. به ایشان داده و راهی شان می کرد. نهایتا مواد جمع آوری شده را بین خود تقسیم کرده و به این ترتیب رسم با نزدیک شدن به ایام نوروز(اسفندماه) و اجرای آن به منظور زایش دوباره ی طبیعت، برکت آوری و در نهایت جمع آوری آذوقه توسط این اشخاص برای ادامه ی زندگی در روزهای آینده ی سال بی ارتباط نباشد.
هفت سین و سبزه نوروزی
یکی دیگر از آیین های نوروزی که پیشینه بسیار کهن داشته و تا به امروز نیز به حیات خود ادامه داده است، گسترش سفره هفت سین است. البته علت این که چرا باید هفت شی که با حرف سین شروع می شوند در این سفره گذاشت به درستی معلوم نیست آنچه معلوم است این که عدد هفت یکی از اعداد مقدس و مورد احترام ایرانیان کهن بوده است.
در نجوم عدد هفت خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفت نوید می دهند. علامه مجلسی می فرماید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل بر آنند و اگر موقع تحویل سال هفت آیه از قران مجید را با سین شروع می شوند، نجوا کنند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ می دارد و در آداب و سنن برخی ادیان و هم چنین در بسیاری از موارد سنتی و قبیله ای، عدد هفت اهمیت بارزی دارد، مانند هفت موضع نمازگزار، هفت سلام قرآن، هفت تکبیر در صفا و مروه، هفت آسمان، هفت روز هفته، هفت دیار و هفت دوزخ. شاید به خاطر همین تقدس عدد هفت بوده است که در سفره عید نوروز هفت شی که هر یک معرف نمادی هستند بر سر سفره گذاشته می شود.
با این اوصاف گستردن سفره هفت سین در میان مردم آذربایجان غربی خصوصا در روستاها آن طور که امروز رواج یافته، معمول نبوده و تنها به باز کردن سفره عید اکتفا می شده است.
از دیگر سوم درست کردن سبزه عید نوروز است که کدبانوان شهری و روستایی آذربایجان از چند روز مانده به پایان سال دانه های گندم، عدس و ... را در ظرفی خیس می کنند و روی آن پارچه نازکی می کشند و هر از گاه روی آن آب می پاشند تا دانه ها اندک اندک جوانه زنند و سبز شوند. برخی از زنان با سلیقه نیز، این کار را با بذر بر روی کوزه های سفالی انجام می دهند، که پس از چند روز با جوانه زدن و ریشه دواندن سبزه ها، کوزه شکل سبز و زیبایی به خود می گیرد.
در گذشته خانواده های آذربایجانی سفره سفید پارچه ای به نام " بایرام سوفراسی" سفره عید یا " یمیش سوفراسی" سفره خوراکی را در اتاق مهمان پهن می کردند و هر مهمانی که از راه می رسید پای آن می نشست و صاحبخانه از آنها پذیرایی می کرد. این سفره در واقع هم سفره پذیرایی بود و هم سفره هفت سین، اما به شکل محلی و قدیمی که بسان امروز از تشریفات مواد آن خبری نبود.
زنان با سلیقه سفره عید را که پارچه ای چهارگوش مربع یا مستطیل بود با استفاده از نخ های رنگین، گل بوته هایی در چهار گوشه آن سوزن دوزی می کردند و ملزومات سفره را به شکل زیبایی روی آن می چیدند و پای همین سفره از مهمانان پذیرایی می کردند.
معمولا در این گونه مجالس بزرگترها در بالا و صدر مجلس و کودکان در پایین سفره می نشستند و مقابل هر دو نفر هم یک بشقاب گذاشته می شد.
این نکته گفتنی است که محتویات این سفره حدودا تا پنجاه سال پیش (دهه 30) به غیر از سفره هفت سین به سبک امروزی بود که در سطور پیش از آن یاد شد.
معمولا در سفره های عید قدیمی و سنتی تنقلاتی مانند نخود، کشمش، مغز بادام و گردو، شیرینی های رنگین، شیرینی نعناعی، سنجد، پاداخ یا "چسفیل"، خرما، انجیر، انار، سیب، " قیزیل ئوزوم" انگور سرخ، ترشی خربزه یا ترشی انگور، شیرینی کوکه، حلوای خانگی و همچنین موادی مانند: سجوق، سماق، سیر، سکه، لپه، برنج، بلغور و سبزه را به عنوان سفره هفت سین در کنار اقلام یاد شده بالا می گذاشتند، سبزه را معمولا از پخله" باقلا" یا گندم و در برخی خانواده از سنب و... تهیه می کردند.
زنانی که با سلیقه بودند بر روی سبزه چند دانه ذرت بو داده هم می ریختند تا شبیه شکوفه باشد و فرا رسیدن بهار و جریان زندگی را نشان دهد یا کمی نشاسته را در آب حل کرده و به شکل نقطه نقطه روی برگهای باقلا می زدند، پس از خشک شدن روی آنها را با رنگ سرخاب تزیین می کردند.
در ایام گذشته معمولا سفره عید خانواده ها تا روز سیزدهم به همان شکل گسترده می ماند و در این روز است که سفره برچیده شده و سبزه آن توسط مسافران سیزده به در به دست آب روان سپرده می شود، چرا که در باور مردم، ماندن سبزه در این روز شگون نداشته و چه بسا رها کردن سبزه نوروزی در آب جاری به منزله جریان زندگی و حیات دوباره جانداران باشد.
عارافات آخشامه(شب عرفه)، زیارت اهل قبور
همیشه در میان آذربایجانی ها خصوصا شیعیان، برگزاری اعیاد ملی و مذهبی اغلب با دید و بازدید و زیارت اهل قبور بوده و شادی های این روز را همراه با قرائت فاتحه و احسان کردن به اموات خویش تقسیم می کنند از این رو طبق رسم معمول روز قبل از عید اعم از اعیاد مذهبی مانندک عید فطر و قربان یا اعیاد ملی، در آخرین پنجشنبه سال باید به زیارت اهل قبور رفت و برای آمرزش گناهان آنها فاتحه ای خواند، چرا که ارواح مردگان همیشه در چنین ایامی چشم به راه بوده و طالب احسان و دعاهایی مغفرت آمیز از سوی بازماندگان هستند.
در اعتقادات مسلمانان آذربایجان غربی آخرین روز از سال را عارافات آخشامه می گویند و چنان که اشاره شد باید به زیارت اهل قبور رفت، و برای اموات خود فاتحه خواند. از این رو زنان و مردان معمولا بعد از ظهر روز عرفه به اتفاق، بر سر قبور اموات خود حاضر شده، سنگ قبرها را می شویند و گلاب می پاشند و در شهرها برخی نیز سبزه نوروزی، چند شاخه گل رز یا گلایول و ... روی قبر می گذارند؛ سوره جمعه و فاتحه قرائت کرده و در آخر ضمن طلب آمرزش گناهان برای مردگان، مقداری نقل، حلوا، خرما و نانهای محلی مانند کوکه احسان می کنند.
تحویل سال و دید و بازدید
با نزدیک شدن به زمان تحویل سال، طبق سفارش اسلام مومنین غسل مستحبی کرده و خود را برای سال نو تطهیر می کنند. بزرگ خانواده به اتفاق اهل و عیال بر سر سفره عید می نشینند و سوره هایی چند از قرآن مجید را تلاوت می کنند و برخی نیز در روستاها در مساجد جمع می شوند و دعای "چهل یاسین" را می خوانند و بر تنگ ماهی فوت می کنند بر این باور که هر موقع ماهی سرخ داخل تنگ،. وارونه شود نشان تحویل سال است.
در ضمن این باور در میان ساکنان شهرهای استان، خصوصا پیرمردان و گیس سفیدان نیز از عمومیت بیشتری برخوردار است که در لحظه تحویل درختان بید، سر تعظیم فرود می آورند و آب ها بند آمده و از حرکت باز می ایستند؛ هر کس در این لحظه متوجه اتفاق فوق شود، هر نیت و آرزویی بکند بی شک دعای او نزد خداوند مستجاب خواهد شد؛ و آنگاه که سال نو شد، دعای تحویل سال قرائت می شود« یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول و الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال» و اهل منزل بر محمد و آل محمد صلوات می فرستند، و سپس اولین تبریک های نوروز و روبوسی ها از پای سفره هفت با جملات زیر آغاز می شود: "بایرامین موبارک اولسون" و جواب می شنوند: "سنینده بایرامین موبارک اولسون، یوز بله بایراملار گوره سن".
معمولا در برخی از روستاهای حومه ارومیه مانند جهتلو، رسم بود دعای تحویل سال را پساز خواندن، بر کاسه ای آب فوت می کردند و به باغات انگور می پاشیدند تا برکت زیادی داشته باشد.
در حوزه فرهنگی تکاب، خانواده ها معمولا به یک انگشت زدن به سمنو و سرکه و خوردن چند دانه تخمه، آجیل، سنجد . چشیدن سماق و دندان زدن به سیر اکتفا می کنند. همچنین نوجوانان و بچه ها مقداری از سیر و پیاز را خورده و کمی ه زیر پای خوی می مالند و این جملات را به زبان محلی می خوانند:
بویور بویور بویورولسون، حکم سلیمان اولسون، چارشنبه بایرامدا سارمساق سوغان یمیشم، ایاقیم آلتنا سورتمشم، آلا چایان کیش
با خواندن این جملات، معتقدند که از شر همه گزندگان مصون مانده و مار و عقرب و رتیل و ... به آنها نزدیک نمی شوند. گویند خوردن سمنو باعث زیادی هوش و قدرت بینایی و سرکه و سماق صفرا را از بین برده و سرگیجه را معالجه می نماید و خوردن سیر، سموم را از بدن خارج می سازد و کسی که سیر را در سال نو بخورد با مرگ ناگهانی از دنیا نمی رود.
اما در شب تحویل سال، کرد زبانهای جنوب استان کپه های آتش در گذرگاه ها و معابر یا بلندی ها روشن می کنند که در گویش کردی « سر سال» گفته می شود. بعد از تحویل سال و روبوسی های اهل خانمه و رد و بدل شدن عیدی ها که بزرگترها به بچه ها می دهند، دید و بازدیدهای معمولی و رسمی آغاز می شود. معمول این است که قبل از همه کوچکترها به دیدار بزرگ خانواده رفته و پس از آن به اتفاق به دیدار خانواده هایی که در سال گذشته عزیزی را از دست داده اند و به اصطلاح« قره بایرام» آنها است می روند.
اما در دید و بازدیدهای معمول خانواده ها، خصوصا در ایام گذشته در روستاها، مردان به طور دسته جمعی به دیدار بزرگانی مانند ارباب روستا، کدخدا، سیدها و اولاد پیامبر یا روحانیون رفته و دید و بازدیدهای بعد از ظهر هم اختصاص به زنان داشت.
در صورتی که دید و بازدید خانواده های دیگر در روستاهای همجوار مد نظر بود مردان هنگام عظیمت جلوتر و زنان پشت سر آنها حرکت می کردند. در این گونه دید و بازدیدها ظاهرا هیچ تفاوتی بین فقرا و اغنیا وجود ندارد و همگی با صمیمیت و شادمانی، سال جدید را به یکدیگر تبریک و تنهنیت می گویند.
هدیه فرستادن به مناسبت نوروز از رسم های بسیار کهن ایرانیان است که در منابع مختلف اشاره هایی به آن شده است. کتب تاریخی از انواع هدایایی که سلاطین در نوروز می گرفتند و به زیر دستان می دادند، خبر می دهد. در بارگاه این سلاطین به هنگام نوروز همه، از وزیران، علما، دبیران، لشگریان، کارگزاران و شاعران جمع شده و از دست پادشاه هدیه می گرفتند به طوری که ادامه همین رسم را می توان در گذشته نه چندان دور هم مشاهده کرد.
دکتر سعید جواد برومند، مولف کتاب نوروز جمشید، بر این اعتقاد است که بنای تخت جمشید برای برگزاری آیین ها و مراسم نوروز ساخته شده است، از این رو احتمال می دهند نقش برجسته های ملل مختلف که در حجاری های بنای تخت جمشید دیده می شود کسانی باشند که هدایای خود را به مناسبت نوروز در ایران باستان بر عهده مردم بود.
وی می گوید: نوروز آیینی مردمی و مقدس است و این مردم هستند که پایه های هزینه های آن را بر عهده دارند. در دوران «ارباب رعیتی» در حوزه آذربایجان غربی نیز رسمی مشابه آن وجود داشت که اهالی هنگام نوروز، دسته جمعی، با هدایا و پیشکش هایی به دیدار« ارباب روستا» می رفتند و سال نو را به وی تبریک می گفتند.
اما در روستاهای مناطق کردنشین عموما پس از دیدار از خانواده های عزادار مردان برای تبریک و تهنیت عید به منزل روحانی ساکن در روستا می روند. با وجود این، در ایام نوروز دید و بازدید چندانی در میان مردم روستاهای کرد زبان رواج ندارد، مگر در شهرهای بزرگی چون: مهاباد، بوکان و سردشت.
مراسم میر نوروزی در آذربایجان
یکی از رسم های مربوط به ایام نوروز در مناطق کرد زبان مانند مهاباد، پیرانشهر، بوکان و ... رسم میر میرن با همان میر نوروزی است که گویا در زمانهای گذشته به مدت سیزده روز اول فروردین ماه اجرا می شده است، بعدها مردم منطقه زمان اجرای آن را فراموش کرده و تنها به مدت یکی دو روز انجام می دادند و اکنون نیز به بوته فراموشی سپرده شده است.
میر فردی عامی و از توده مردم خود شهرها و یا روستاها بود که او را تحت شرایطی انتخاب و زمام امور محلی را برای مدتی به دست او می سپردند. گویا طی این مدت ارباب محل از سمت خود خلع شده و امورات به دست میر و افرادش می افتاد.
تداوم این رسم با اندک تفاوت هایی در شهرها و روستاهای کرد زبان جنوب استان مانند مهاباد، پیرانشهر، سردشت و ... که «میرمیرن» نامیده می شود گویا تا چند سال پیش، طی سیزده روز اول فروردین اجرا می شده است. در این نمایش آئینی، گروهی از مردان فردی را از میان خود که از قشرهای پایین بوده، به عنوان میر یا امیر و پادشاه موقتی انتخاب می کردند. میر باید شخصی با اقتدار و قاطع می شد و خنده بر لبان وی نمی نشست.
سیزده بدر در منطقه آذربایجان
طلیعه نوروز از رسوم قدیمی ایرانیان است که مجموعه شادیهای آن با آیین مذهبی و آداب دینی آغاز و با شادی در 13 فررودین با ذهنیتی چون طبیعت گردی، پی بردن به عظمت خداوند و تفکر در خلقت دوباره نباتات و ... نیز پایان می پذیرد.
آیین بیرون رفتن از منزل و ساعاتی را دل به سبزه ها سپردن در روز 13 فروردین از رسوم قدیمی ایرانیان است که با وجود رسوخ آن در برخی فرهنگ ها طی سالهای اخیر باورها و عقاید مختلفی هم در شکل گیری این روز نقش داشته است.
در هر حال با فرا رسیدن روز دوازدهم که دید و بازدیدهای نوروزی هم به پایان می رسد خانواده خود را برای مراسم روز سیزده بدر و آشنایی با خلقت خداوند و پی بردن به عظمت او و طبیعت گردی آماده می کنند.
تهیه غذاهای محلی مانند دلمه برگ مو و خصوصا کوفته تبریزی از نوع بزرگ در میان خانواده های شهر ارومیه و دیگر نقاط ترک نشین همراه با انواع میوه ها و شیرینی ها و تنلقاتی که از روز های عید باقی مانده در این روز ازجمله خوراکی های معمول برای خوردن تلقی می شود.
اهالی شهرهای ماکو، خوی، سلماس و ارومیه و دیگر نقاط استان آذربایجان غربی برای از بین بردن نحوست این روز با اهل و عیال خانواده به دامن دشت، کوه و صحرا می روند و دل به طبیعت می سپارند،اشتیاق رفتن به صحرا در این روز چنان است که کوی و برزن در شهرها و روستاها از ساکنین خالی می شود و در مقابل ازدحام جمعیت در اطراف کوه دشت و دمن و کنار نهرها و رودخانه ها چهره دیگر می نماید چهره ای حاکی از شادی و سرور.
در نهایت با نزدیک شدن به غروب در نقاط مختلف آذربایجان اعم از شهرها و روستاهای ترک زبان یا کرد زبان دختران دم بخت تعدادی از ساقه های سبزه هایی را که از منزل آورده اند به هم گره می زنند یا با قیجی سر آنها را قیجی و تک و جفت می آیند تا ببینند بختشان در سال نو باز می شود یا نه .
در مناطق کرد نشین مانند مهاباد دختران تعدادی از ساقه های گیاهان تازه رسته سبز را به هم گره می زنند یا به دور از چشم بزرگترها تارهایی از موهای پیشانی خود را بریده و در آب روان نهرها جاری می سازند و می گویند" تووک له توو- کانم دورکه ی " به معنی " ای موی مرا از چشم بدنظر دور کن" .
از این ها گذشته باید اشاره کرد یکی از دل مشغولی های زنان کرد و ترک گشت و گزار در دامن صحرا و چیدن گیاهان تازه رسته خوراکی مانند قزیاغی، یلمیک( شنگ)، کوزله و ... است که می توانند ضمن در نظر گرفتن جنبه های درمانی هریک خوراکی های بهاری مانند بورانی و شیله و ... پخت کنند.
اغلب مردم طبق رسم معمول برای از بین بردن نحوست این روز و پایان بخشید به مراسم سیزده بدر و عید سبزه هایی که از قبل سبز کرده اند در آب رودخانه ها و نهرها روان می سازند و بر روی همدیگر آب می پاشند همچنین در نقاطی مانند سردشت، مهاباد و بوکان دختران و پسران جوان برای گشایش بخت خود و برآورد شدن نیات و آروزهای خود تعداد هفت یا سیزده عدد سنگ ریزه به پشت سر خود انداخته و دعا می کنند که خود و خانواده شان از قضا و قدر الهی در سال جدید به دور باشند.
نظر شما