۲۴ فروردین ۱۳۸۹، ۸:۱۲

گزارش تشریحی تصویری مهر/

دژ 20 هکتاری اسدخان در صف انتظار ورود به فهرست آثار ملی

دژ 20 هکتاری اسدخان در صف انتظار ورود به فهرست آثار ملی

دژ 20 هکتاری اسدخان بر فراز تمام وسعت قلعه ای در دامنه رشته کوه زاگرس مشرف به دشت مخملی در اندیکای خوزستان که قدمت آن به پیش از دوره اسلامی می رسد سالهاست در صف ورود به فهرست آثار ثبت شده ی ملی به سر می برد.

به گزارش خبرنگار مهر، پیشینه ی این دژ مستحکم و وسیع که مشرف به دشت دو هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربعی اندیکای خوزستان است بنایی بازمانده از دوره ساسانی بوده که آن را "دژ ملکان" نیز می نامند و به دلیل صعب العبور بودن مسیر آن، تنها 20 درصد از بنا دستخوش تخریب و ویرانی شده است.
 
مصالح به کار رفته در این دژ پرهیبت، سنگ و گچ است که می توان با اندکی ترمیم و بازپیرایی آن را به عنوان یکی از جاذبه های توریستی این نقطه از کشور در آورد.
 
این دژ با وجود ویژگیها و خصوصیات تاریخی و منحصر به فردی که داراست هنوز هم در فهرست آثار ملی کشور به ثبت نرسیده و به همین دلیل اعضای انجمن دوستداران میراث فرهنگی اندیکا با پیگیری مراحل ثبت این دژ در فهرست آثار ملی هم اکنون پرونده آن را به ادره کل میراث فرهنگی خوزستان برای ثبت ملی فرستاده اند.
 
 
همه عرصه قلعه این کوه شامل دژ اسدخان است
 
در صورت انجام مراحل ثبت این اثر در فهرست آثار ملی می توان امید داشت که شرایط برای انجام مراحل مرمت و حفاظت از دژ اسدخان در دستور کار سازمان میراث فرهنگی کشور قرار گیرد. 
 
"این بنا که بخشهای زیادی از آن به شکل دو طبقه ساخته شده در پنج کیلومتری " بنه وار " در مرز اندیکا و لالی واقع شده است و 
به دلیل دارا بودن موقعیت استراتژیک مقر حکومت محلی خوانین بختیاری بود، در دوران اتابکان لر نیز این دژ مقر حکومت اتابکان  بوده است. پس از انقراض حکومت اتابکان، خانواده ای از قوم آسترکی بختیاری مقر و حکومت خود را به بنه وار منتقل کرد که از این دژ 6 کیلومتر فاصله داشت. در دوران قاجار نیز "اسدخان بهداروند" در این دژ حکومت می کرد و علت نام گرفتن آن با عنوان دژ اسدخان نیز همین مسئله است.
 
 
در قسمتهای مختلف قلعه کوه برجهای نگهبانی برای زیر نظر داشتن همه دشت ساخته شده بود
 
"طایفه بهداروند بختیاریها در اوایل حکومت قاجار به هواخواهی سلسله زندیه از پذیرش حکومت قاجارها بر ایران سرباز می زند و نبردهای خونینی با حاکمان قاجار داشته اند که این نبردها تا زمان حکومت فتحعلی شاه ادامه داشت. هنگامیکه که ژنرال گاردان فرانسوی به ایران آمد تا کارخانه های توپ ریزی را فعال کند به فتحعلیشاه قاجار می گوید که برای فعالیت این کارخانه ها به ذغال نیاز است، حکومت قاجار نیز از خوانین بختیاری می خواهد تا ذغال موردنیاز را از جنگلهای سرسبز بختیاری در خوزستان تهیه کنند، اما اسدخان به فرمان شاه قاجار گردن نمی نهد و به این صورت در دامنه زردکوه  به نبرد با نیروهای فرانسوی و اردوی اعزامی فتحعلیشاه وارد جنگی با عنوان "کلنجی" می شود و به این دژ پناه می برد.
 
 
بناهای مختلف دژ اسدخان در بلندیها و پرتگاههای صب العبور ساخته شده
 
"محمدعلی میرزا دولتشاه" فرزند فتحلی شاه مامور سرکوبی بهداروندها به رهبری اسدخان می شود. اما هنگامیکه با سپاهیان خود به سمت این دژ می رود با بنایی نفوذ ناپذیر و مستحکم که بر روی قله کوه بلندی واقع شده روبرو می شوند که هیچ راه نفوذی برای ورود به آن وجود ندارد.

حضور چند ماهه حاکم وقت شوشتر در پای کوه برای دستگیری اسدخان ثمر نداشت و به همین دلیل تصمیم می گیرد که به تنهایی به درون قلعه برود. اسدخان و «محمدعلی میرزادولتشاه» در پای «سنگ مذاکره»، که هم اکنون اثر آن در دربر این گذاشته می شود با اسد خان وارد مذاکره شود، به خان بختیاری پیشنهاد دوستی و مصالحه داده می شود و اسدخان در نهایت به میل خود با شاهزاده قاجار همراه می شود تا راهی مرکز شوند.

محمد علی میرزا به اسدخان قول می دهد که او را نکشند در حالی که فتحعلیشاه قاجار خواهان مرگ او بود. شاه قاجار به نگهبانان دستور می دهد تا گوری برای اسدخان در حیاط قصر حفر و او را زنده به گور کنند. اسدخان در حالی که شاهد کندن گور خود است متوجه ناتوانی دو نگهبان در کندن چاله می شود و خود شروع به کندن آن می کند. شاه که این شجاعت را از وی می بیند از کشتن او صرف نظر می کند.

پس از آن اسدخان به همراه تعداد زیادی از بختیاری ها به خدمت ارتش ایران در می آید و درجنگهای ایران و روس رشادتهای بسیاری نشان می دهند. اما پس از مدتی مورد حسد درباریان قاجار قرار گرفت. محمدعلی میرزا دولتشاه که بیمار و در بستر مرگ است از بیم آنکه پس از مرگ او درباریان قاجار به اسدخان آسیبی برسانند به او توصیه می کند تا پیش از مرگ  به میان بختیاریها باز گردد. اسدخان هنگام مراجعت در پای کوه متوجه می شود که "داوودخان" پسر برادرش دژ را به تسخیر درآورده و راضی به پس دادن آن نیست لذا برای جلوگیری از برادر کشی به شیراز مهاجرت کرد و نهایت تا زمان مرگ خود در شیراز می ماند. بعدها جعفرقلی خان پسر اسدخان بر داوود غلبه می کند و دوباره دژ را به تسخیر خانواده خود درمی آورد."
 
 
یکی از برجهای نگهبانی دژ اسدخان
 
دبیر انجمن دوستداران میراث فرهنگی خوزستان در رابطه با دژ اسدخان و دلایل اهمیت آن به خبرنگار مهر می گوید: این دژ به دلیل موقعیت مهم و چشم انداز زیبا و همچنین بناهایی که پس از این همه مدت همچنان محکم و استوار سر پا مانده است نیازمند توجه بیش از پیش است.
 
مجتبی گهستونی همچنین با اشاره نوشته یک دیپلمات و سفرنامه نویس انگلیسی در باره دژ اسدخان می افزاید: "ملایارد" دیپلمات انگلیسی که چند سال پس از مرگ اسدخان و در هنگام حکومت جعفرقلی خان فرزند اسدخان از این دژ دیدن کرده است در سفرنامه خود به توضیحات مفصلی از معماری شگفت انگیز این دژ می پردازد.
 
 
بخشهای زیادی از دژ تا حدود زیادی سالم باقی مانده است
 
این فعال میراث فرهنگی خوزستان تصریح می کند: دژ اسدخان دارای دو آب انبار بوده و همچنین در درون محوطه دژ بناهای دیگری به نامهای "برج" و خانه "بی بی ستاره" وجود دارد که به لحاظ معماری ویژگیهای جالب توجهی دارند. احداث یک راه ارتباطی مناسب علاوه بر بهره مندی از چشم انداز این دژ که دارای اتاق ها، دالان ها و... است، به رونق اقتصادی و گردشگری منطقه می افزاید. دژ اسدخان که هم از مناظر پایین و هم از چشم انداز بالای کوه دارای موقعیت زیبایی است و روستاهای سرسبز «دور آب» در نزدیکی این دژ نیز امکان اقامت گردشگران را دارا می باشد. 
 
در تیرماه سال 88  پروژه مطالعاتی طرح مرمت و احیای مجموعه اسدخان از سوی سازمان میراث فرهنگی در حال اجرا بود که البته تاکنون نتایج آن منتشر نشده است.
 
با توجه به مجموعه ویژ گیهایی که دژ اسدخان از آنها برخوردار است به نظر می رسد جای آن در فهرست آثار ثبت شده ملی خالی باشد.
 
---------------------
عکس: فرهاد رهبری - مجتبی گهستونی
کد خبر 1061093

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • احمد القاسی IR ۱۶:۲۲ - ۱۳۹۶/۰۵/۰۷
      0 0
      کاش بالای دژ می رفتم و آن را سیر وارسی می کردم.به امید آن روز