۳۰ فروردین ۱۳۸۹، ۱۰:۲۶

تحلیل مهر/

شاخصهای مکتب رفتارگرایی با تأکید بر علوم اجتماعی

شاخصهای مکتب رفتارگرایی با تأکید بر علوم اجتماعی

خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه: رفتارگرایی مکتبی است که رفتار انسان را در فهم پدیده‌های انسانی محور قرار می‌دهد و در دو حوزه علمی و فلسفی کاربرد دارد. این مکتب ریشه در تجربه‌گرایی و عینی گرایی کلاسیک دارد.

رفتارگرایی از اوایل قرن بیستم به همت دانشمندانی چون آرتور بنتلی، فرانک کنت و هربرت تینگستن پایه‌گذاری شد و پس از جنگ جهانی دوم، محققانی مانند هارولد لاسول، مرتون، دیوید ایستون و تالکوت پارسونز به تعمیق و گسترش آن کمک شایانی کردند.

رابرت دال رفتارگرایی را اینگونه تعریف می‌کند: کوشش برای تجربی کردن زندگی سیاسی به کمک ابزارها و روش‌های قابل سنجش که قابلیت تبدیل به احکام  کلی و فرضیه‌های جدید در علوم تجربی را دارد، به هر میزان نفع‌طلبی و بیشینه کردن فایده در جایی غلبه داشته باشد، قضیه عمل جمعی هم به همان اندازه اهمیت و صدق خواهد یافت.

این مکتب در طول قرن بیستم در بین متفکران آمریکایی سیطره داشت و بر مطالعه عینی و رابطه محیط با رفتار تحت کنترل تأکید می‌کرد. رفتارگرایی، روانشناسی ذهنی را کنار می‌گذارد و در تجربه‌گرایی و عینی‌گرایی کلاسیک ریشه دارد.

به شکل کلی، رفتارگرایی مکتبی است که "رفتار انسان" را در فهم پدیده‌های انسانی محور قرار می‌دهد؛ و در دو حوزه علمی و فلسفی کاربرد دارد. در بعد علمی، واتسون تحلیل روانشناسانه خود را بر رفتار قابل آزمایش انسان‌ها مبتنی کرد.

ویتگنشتاین، به عنوان رفتارگرای فلسفی، معتقد است ملاک کاربرد اصطلاحات نمی‌تواند امری ذهنی، بلکه باید بین الاذهانی باشد.
به اعتقاد او زبان دارای کارکردهای مختلف و پرشماری است و هر اصطلاح و واژه‌ای فقط در متن زندگی اجتماعی یا شکل زندگی دارای معناست.

اصول و مؤلفه‌های رفتارگرایی

اصول رفتارگرایی تا حدودی با اصول اثبات‌گرایی اشتراک دارد. رفتارگرایان معتقد به جایگزینی فلسفه علم به جای متافیزیک هستند و تاریخ‌گرایی را نفی می‌کنند.

آنها نسبیت را جایگزین تعین می‌کنند و به رفتار فردی توجه نشان می‌دهند. به عبارت دیگر آنچه واحد تحلیل آنهاست فرد است و نه نهاد و ساختار. کانون توجه رفتارگرایان فرضیات تجربی است و آنها این فرضیات را جایگزین فرضیه‌های تعمیمی و اشراقی می‌کنند. از اینرو آنها به مانند اثباتگرایان اولیه خود را محدود به اصل استقراء نمی‌کنند.

رفتارگرایان علم‌گرا هستند و اعتقاد به رسالت مندی نظریه ندارند. بر این اساس آنها از داده‌های آماری و ریاضی برای آزمون فرضیات خود بهره می‌گیرند و از ارزشگذاری پرهیز می‌کنند.

رفتارگرایی تأثیر زیادی بر تمام حوزه‌های علوم اجتماعی به جا گذاشت. آثار این تأثیر را می‌توان در کمی شدن و غیر متافیزیکی شدن علوم، توجه به رفتار به عنوان واحد تحلیل و عرفی شدن تحلیل‌ها و دوری از غایت‌گرایی جستجو نمود.

رفتارگرایی اجتماعی، نگرشی است که در چارچوب رفتارگرایی روانشناختی به تجزیه و تحلیل نظام‌های اجتماعی می‌پردازد. مستقیما به رابطه بین رفتار و محیط توجه دارد و حالات واسطه‌ای مفروض ذهن را نادیده می‌گیرد.

رفتارگرایی معتقد است که هر رفتار از پیامد رفتار قبلی شکل می‌گیرد و نیز می‌توان با کنترل و دست‌کاری محیط ، واکنش‌ها را کنترل کرد و تغییر داد.

کد خبر 1066544

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha