به گزارش خبرگزاری مهر، ارتش رژیم اسرائیل اخیرا در ادامه تجاوزات خود دستور نظامی شماره 1650 را صادر کرده است. طبق این قانون هزاران فلسطینی ساکن کرانه باختری در معرض آوارگی قرار دارند و به اتهام ورود غیر قانونی به اراضی کرانه باختری به 7 سال زندان محکوم خواهند شد.
این توطئه در مرحله نخست در مورد فلسطینی هایی به اجرا درخواهد آمد که یا خودشان و یا فرزندانشان در نوارغزه به دنیا آمده اند. همچنین این طرح شامل افراد خارجی که با فلسطینی ها ازدواج کرده اند می شود. به محض اجرای این توطئه هزاران فلسطینی در کرانه باختری وضعیتشان تغییر خواهد کرد و به شهروندانی تبدیل خواهند شد که اقامتشان در این منطقه غیر قانونی است.
بنابراین چنین توطئه ای زندگی 70 هزار فلسطینی را که با هدف ازدواج یا تحصیل در کرانه باختری اقامت کرده اند تهدید می کند.
بنابراین چنین توطئه ای زندگی 70 هزار فلسطینی را که با هدف ازدواج یا تحصیل در کرانه باختری اقامت کرده اند تهدید می کند.
گروه بین الملل خبرگزاری مهر در این رابطه گفتگویی با "ناصر کنعانی" کاردار سفارت کشورمان در اردن انجام داده است.
کنعانی در پاسخ به این پرسش که هدف از طرح شوم رژیم صهیونیستی برای اخراج فلسطینی ها از کرانه باختری چیست؟ اظهار داشت: اقدامات اخیر این رژیم در تجاوز به حریم مقدسات اسلامی در مسجدالاقصی و قدس شریف، اصرار آن بر شهرک سازی در اراضی اشغالی 1967 و نیز تصمیم این رژیم به اخراج دهها هزار نفر از فلسطینیان ساکن در کرانه غربی رود اردن، از نگاه کلی ریشه در ماهیت تروریستی و توسعه طلبی این رژیم دارد، اما در شرایط فعلی مجموعه ای از عوامل در بعد داخلی و نیز منطقه ای و بین المللی سبب تقویت اینگونه اقدامات شده است که مایلم برای ترسیم وضع فعلی به اجمال به آنها اشاره کنم.
در بعد داخلی؛ شکست بی سابقه ارتش رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه لبنان و نیز تکرار این شکست در جنگ 22 روزه غزه ضمن شکستن هیمنه دروغین این رژیم، جامعه سرخورده اسرائیل را برای جبران این حقارت به سمت تندروی سیاسی سوق داد، بنابراین شاهد پیروزی جریان راست افراطی در انتخابات داخلی این رژیم پس از جنگ لبنان و روی کار آمدن دولت افراطی بنیامین نتانیاهو بودیم، در این رابطه اقدامات افراطی دولت نتانیاهو را می توان ترجمه خواست درونی مجتمع صهیونیستی در اسرائیل دانست.
نکته قابل توجه آن است که در این کابینه نگرش رجال سیاسی تندتر از نگاه نظامیان است و تجسم این ایده را می توان در مواضع تند و افراطی آویگدور لیبرمن وزیر امور خارجه افراطی رژیم صهونیستی دانست، در حالی که ایهود باراک که در دولت ائتلافی این رژیم پست وزارت جنگ را در اختیار دارد، از مواضع متعادل تری در مقایسه با وزیر خارجه این رژیم برخوردار است. شاید برخی افراد این موضوع را نوعی تقسیم نقش در درون دولت صهیونیستی تعبیر کنند، اما به عقیده من این امر ناشی از نتایج دو جنگ زیانبار برای این رژیم در لبنان و غزه است و در حالیکه نظامیان توان خود را در جنگی نابرابر با دو گروه مقاومت (و نه یک دولت) محک زده و به ناتوانی نظامی خود پی برده اند، سیاستمداران در موضع تندروی قرار گرفته و ارتش را مورد ملامت و سرزنش قرار می دهند و در صدد جبران این شکستها برآمده اند، لذا به اعتقاد من اگر جنگ دیگری در آینده نزدیک توسط این رژیم بر منطقه تحمیل شود، این جنگ محصول غلبه نگرش رجال سیاسی افراطی بر نظامیان و ارتش رژیم صهیونیستی خواهد بود.
کاردار سفارت کشورمان در اردن خاطرنشان کرد: ذکر این نکته ضروری است که اسرائیل هیچگاه در موضع ضعف پشت میز مذاکرات ننشسته است. جنگ لبنان و غزه اسرائیل افسانه شکست ناپذیری اسرائیل را باطل کرده و این رژیم را در موضع ضعف قرار داده است. به همین سبب، این رژیم برای تغییر این معادله دست به تندرویهای سیاسی در داخل اراضی اشغالی زده تا بر موضع قوت خود تأکید کند.
وی در ادامه گفت: به اعتقاد من اختلافات حاکم در درون صحنه سیاسی فلسطین، ضعف مفرط و از هم پاشیدگی سیاسی جهان عرب و نیز ضعف دولت آمریکا در مدیریت رژیم صهیونیستی و تمرکز واشنگتن بر پرونده های عراق و افغانستان و مشکلات فزاینده اقتصادی سبب شده که این رژیم زمان را برای اجرای طرحهای توسعه طلبانه و ایجاد تغییر در واقعیتهای موجود در اراضی فلسطینی و حتی پدید آوردن شرایط جدید (جمعیتی) مناسب ببیند.
وی در ادامه افزود : ماهیت جنگ طلب اسرائیل صلح را بر نمی تابد و بلکه روند صلح نیز از نگاه این رژیم وسیله ای برای توسعه طلبی و یا با هدف آرام کردن یک جبهه و تمرکز بر جبهه ای دیگر است، بنابراین نه دولت و نه مردم این رژیم طالب صلح نبوده و نیستند و اسرائیل با علم به اینکه جامعه جهانی آمادگی استفاده از اهرم فشار علیه این رژیم را ندارد، به بحران سازی روی آورده و در تلاش است تا از محدودیتها و الزامات روند صلح خود را خارج کند.
کنعانی تصریح کرد: اقدام رژیم صهیونیستی در اعلام طرح جدید شهرک سازی در قدس شریف همزمان با حضور جو بایدن معاون اول رئیس جمهور آمریکا در اراضی اشغالی فلسطین عملا ضربه ای کاری بر میانجیگری صلح توسط واشنگتن بود که مقامات تل آویو متعمدانه در جریان سفر بایدن مرتکب آن شدند. بنابراین به اعتقاد من اکنون این آمریکاست که خواسته و ناخواسته به دنبال طرحهای افراطی رژیم صهیونیستی در حرکت است.
وی در ادامه گفت: من در این رابطه اعتقاد دارم که اساسا در پی به قدرت رسیدن دموکراتها در آمریکا با شعار معروف «تغییر» و تلاش کاخ سفید برای ترسیم چهره ای جدید از آمریکا نزد ملتهای منطقه به ویژه مسلمانان، رژیم صهیونیستی نگران سیاستهای اصلاحی آمریکا در منطقه و کاهش حمایت واشنگتن از اسرائیل شده است و این نگرانی حتی درباره احتمال بهبود مناسبات آمریکا با ایران و نیز کاهش فشارهای واشنگتن بر تهران بر مقامات صهیونیستی مستولی شد، بنابراین هم در عرصه فلسطینی و هم در عرصه مسائل عمومی خاورمیانه از جمله ایران تلاش اسرائیل بر عدم موفقیت سیاست «تغییر» کاخ سفید متمرکز شد و به عبارتی بار دیگر آمریکا اسیر زیاده خواهیهای اسرائیل در منطقه شده است. بنابراین بخشی از حرکتهای افراطی مقامات تل آویو را می توان در راستای ناکارامد کردن سیاست تغییر اوباما تفسیر و تحلیل کرد.
کاردار سفارت کشورمان در اردن در رابطه با این پرسش که مسئولیت جامعه جهانی در قبال این طرح خطرناک رژیم صهیونیستی چیست گفت: حقیقت آن است که مدتهاست حجت بر جامعه جهانی برای اتخاذ یک رویکرد قاطع در مقابل جنابات ضد بشری و سیاستهای زیاده خواهانه و فرصت طلبانه این رژیم تمام شده است. متأسفانه عملکرد مجامع رسمی و بین المللی اعم از سازمان ملل متحد و شورای امنیت و نیز عملکرد کشورهای مدعی دموکراسی و حقوق بشر در غرب و نیز عملکرد اغلب کشورهای عربی و اسلامی در برخورد با رژیم صهیونیستی ناامید کننده برای ملتها و تشویق کننده برای رژیم صهیونیستی است و این یک حقیقت بسیار تلخ و تکان دهنده است.
وی افزود: مسئله فلسطین به زخمی کهنه و دردناک بر پیکره جامعه بشری تبدیل شده و جامعه جهانی به جای علاج این درد سعی در همزیستی با این زخم جانکاه دارد. جامعه جهانی دیر یا زود به این نتیجه خواهد رسید که همزیستی با سرطان صهیونیسم و این غده سرطانی به تعبیر امام خمینی ره امکان پذیر نیست و باید آن را ریشه کن کرد.به نظر می رسد که مجامع رسمی بین المللی و نیز نهادها و نظامهای رسمی حاکم بر بسیاری از کشورهای جهان هنوز به این باور نرسیده اند که صلح با رژیم صهیونیستی و آرامش با حضور این رژیم امکان پذیر نیست و شاید هم به این باور رسیده اما برای ریشه کنی آن به اراده لازم نرسیده اند. به اعتقاد من این وظیفه ملتهاست که راهکار درست برخورد با این رژیم را بر دولتهای خود و بر مجامع رسمی بین المللی تحمیل کنند.
کنعانی در بخش دیگر سخنان خود در پاسخ به این پرسش که سکوت سران عرب در قبال این اقدامات را چگونه ارزیابی می کنید، اظهار داشت: متأسفانه جهان عرب و به عبارت دقیقتر نظامهای حاکم بر جهان عرب در سایه عدم تحلیل درست شرایط و یا به دلیل هم پیمانی با قدرتهای جهانی و یا در نتیجه بازی خوردن از توطئه های آمریکایی-صهیونیستی، از بی ارادگی مفرط در برخورد با رژیم صهیونیستی رنج می برد و نقش بازدارندگی آن در مقابل رژیم صهیونیستی به ویژه بعد از معاهده صلح کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل کاهش چشمگیری داشته است.
وی با بیان این مطلب افزود: در این رابطه حاکمیت جریانی ضعیف و سازشکار بر تشکیلات خودگردان فلسطین که به جای اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی، همه امکانات خود را برای کنترل مقاومت و جلوگیری از خیزش انتفاضه ملت فلسطین به کار گرفته است، نگرانی این رژیم را از عکس العمل های داخلی فلسطین تا حدود زیادی رفع کرده است. در عرصه عربی نیز متأسفانه رژیم صهیونیستی نه تنها احساس نگرانی نمی کند، بلکه در بستر وادادگی اغلب کشورهای عربی و حتی قرار گرفتن برخی از آنان در کنار رژیم صهیونیسیتی در جنگ لبنان و غزه و تداوم این همکاری ها در تشدید محاصره ظالمانه غزه باعث شده است که رژیم صهیونیستی بدون کمترین احساس نگرانی از عکس العمل جهان عرب به تکمیل سیاستهای توسعه طلبانه خود پرداخته و برتری خود را به رخ فلسطینیان و اعراب بکشاند.
کاردار سفارت کشورمان در اردن در ادامه گفتگو با مهر خاطرنشان کرد: شاید بتوان گفت که جهان عرب هیچگاه در مقابل رژیم صهیونیستی این قدر از خود ضعف و بی ارادگی نشان نداده است و در حالی که فجیع ترین جنایات در حق مردم مظلوم و مسلمان غزه به طور روزانه در حال انجام است، از جهان عرب عکس العملی جز ژستهای توخالی و حرفهای تکراری دیده نمی شود. البته در اینجا ضرورت دارد که به شکاف عمیق میان دیدگاه های ملتهای عربی با دولتهای حاکم عربی اشاره کنم و اینکه فاصله عمیقی میان دیدگاه های اغلب مردم عرب و نخبگان آنان با رهبران این کشورها درباره مسئله فلسطین، رژیم صهیونیستی و روابط با آمریکا وجود دارد. بنابر این شرایط موجود در عرصه عربی برای صهیونیستها تشویق کننده است.
وی در ادامه گفت: البته کشورهای عربی اکنون از منظر سیاسی هزینه های زیادی می پردازند و در مقابل افکار عمومی داخلی خود به شدت سرافکنده هستند، صبر مسلمانان و ملتهای عربی از جنایات صهیونیستها و سکوت دولتهای خود در مقابل این جنایات لبریز شده است، لذا به نظر می رسد که کشورهای عربی برای حفظ مشروعیت خود در این زمینه لزوما باید ابتکار عملی به دور از سیاستهای انفعالی خود به کار گیرند.
کنعانی درباره اینکه سران کشورهای عربی بین اقدامات مقابله جویانه در راستای حفظ انسجام جهان عرب و حرکتی سازشکارانه بر اساس خواست کشورهای غربی به ویژه آمریکا سردرگم مانده اند و امان در این رابطه چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت گفت: اردن دومین کشور عربی منطقه است که پس از مصر رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و در سال 1994 توافقنامه صلح را با این رژیم امضاء کرده است. سیاست سنتی اردن در خصوص فلسطین، حمایت از روند سازش و تلاش برای نشاندن طرفین فلسطینی و اسرائیلی بر سر میز مذاکره و درخواست از آمریکا برای سرپرستی و ضمانت اجرای نتایج حاصله از چنین مذاکراتی است. اردن نیز همانند مصر و عربستان سعودی بر طرح صلح عربی به عنوان مبنای اصلی مذاکرات صلح تأکید دارد، در عین حال به نظر می رسد که اردن از هر طرح صلح دیگری که بتواند به شکل گیری کشوری به نام فلسطین در سرزمینهای فلسطینی 1967 منجر شود، حمایت خواهد کرد.
وی با بیان این مطلب افزود: به اعتقاد اینجانب اردن در مقایسه با سایر کشورهای عربی منطقه پیچیده ترین شرایط را در ارتباط با مسئله فلسطین دارد. این کشور علاوه بر همجواری با اراضی فلسطین از یک سو میزبان چند میلیون فلسطینی تبار است که با وجود ادغام اکثریت قریب به اتفاق آنان در جامعه اردنی، بر عرق فلسطینی خویش پایدار مانده و نمی توانند نسبت به تحولات فلسطین و نیز نحوه تعامل اردن با رژیم صهیونیستی بی تفاوت باشند.
از سوی دیگر اردن با رژیم صهیونیستی توافقنامه صلح امضاء کرده و خود را ملزم به پایبندی به آن می داند. علاوه براین هرگونه ناآرامی و یا شکل گیری انتفاضه جدیدی در سرزمینهای فلسطینی به ویژه کرانه غربی رود اردن بر شرایط داخلی اردن تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم دارد. موضوع دیگری که شرایط اردن را با پیچیدگی بیشتری در پرونده فلسطین روبرو کرده و می کند ، آن است که هر عاملی که منجر به خروج و یا اخراج فلسطینیان از کرانه غربی گردد، عملا اردن را در معرض شرایط اجتناب ناپذیر دیگری برای قبول حجم جدیدی از آوارگان قرار خواهد داد.
کاردار سفارت کشورمان در اردن در پایان گفتگو با مهر تصریح کرد: موضوع بعدی آن است که رژیم صهیونیستی با وجود امضای توافقنامه صلح با اردن خود را در بعد عملی پایبند به این توافقنامه نشان نداده و به ویژه در سالهای اخیر برخی مقامات رژیم صهیونیستی در مواضع خود صراحتا اردن را همان وطن مدنظر فلسطینیان معرفی کرده و معتقد به تشکیل کشور فلسطینی در اردن هستند که این خود بعد دیگری از ابعاد توسعه طلبی رژیم صهیونیستی را نشان می دهد. بنابراین به نظر می رسد که اردن در سیاست صلح طلبانه خود با شرایط سخت و شکننده ای روبروست و با رفیقی عهدشکن صلح امضاء کرده است. به عبارت دیگر در حالیکه اسرائیل ادعا می کند که در طرف فلسطینی شریکی برای صلح نمی یابد، اما تجارب گذشته نشان می دهد که این اسرائیل است که صلح پذیر نیست و در صورت اقتضای شرایط به راحتی عهد خود را با دوستان خود خواهد شکست. در چنین شرایطی به نظر می رسد که اردن با نگاه به منافع بلند مدت ملی و انتظارات افکار عمومی داخلی از یک سو و نیز پیمان صلح با رژیمی عهد شکن و دوستی با آمریکا از سوی دیگر در پیگیری سیاست صلح طلبانه خود با موانع و مشکلات بسیاری روبرو است.
نظر شما