به گزارش خبرنگار مهر، رضا فیاض ضمن بیان این مطلب در هفتمین نشست پژوهشی"مهر" با عنوان بررسی "آهنگسازی به سبک موسیقی قدیم" که با حضور موسیقیدانان،پژوهشگران و آهنگسازان درمحل خبرگزاری مهر برگزار شد گفت : آقای فاطمی در آلبوم"سرخانه" از فقر تفکر آهنگسازی موسیقی ایران از دوره مشروطه تا امروز صحبت کرده است و تمام تصنیف های سده اخیر را درزمره همین فقر به شمار آورده و معتقد است آموزه های جدید مربوط به پیوند شعر و موسیقی و همچنین استفاده از اشعار شاعران کلاسیک نه تنها نتوانسته به برطرف شدن این فقر کمک کند بلکه برعکس در یک دوره ای تنزل کیفی هنر موسیقی را باعث شده است و آنچه از آهنگسازی در دوره اخیر باقی مانده خلق تصنیف های ساده هجایی، فاقد فرم معین و همچنین فاقد صنایع آهنگسازی پیچیده بوده است.
وی در ادامه افزود : در این بین یک ابهام زبانی این قضیه را تشدید کرده است و این ابهام بر سرتفاوت آهنگسازی و تصنیف سازی است، اگر کمی از فضای سی ساله اخیر فاصله بگیریم می توان نگاه جامع تری به این مقوله داشت به این معنا که اکثر آهنگسازانی که می خواستند در گروه هنرمندان مردم پسند قرار نگیرند از فرم تصنیف سازی فاصله می گرفتند مثلا شخصی مثل فرامرز پایور صدها اثر آهنگسازی کرده اما به اندازه انگشتان یک دست هم تصنیف نساخته است بنابراین ایشان آهنگساز بوده نه تصنیف ساز و یا ابوالحسن خان صبا که شاگردان بسیاری در عرصه موسیقی تربیت کرده است علاوه بر آموزش موسیقی ایرانی تاکید بسیاری بر مقوله آهنگسازی داشته است.
این آهنگساز در ادامه به ویژگی آلبوم "سرخانه" اشاره کرد و گفت : به اعتقاد من این پروژه بیش ازسایر آلبوم های ساخته شده در این سبک ذهن موزیسین های ایرانی را درگیر کرده است در واقع داشتن نگرش و پیش فرض کلان برای موسیقی و چگونگی تعیین مسیر و داوری موسیقی طرح اصلی این موضوع بوده است به گمان من سیر تحولات در دهه های اخیر در حوزه موسیقی بسیار پرشتاب بوده است و بهتر آن است که تک تک آثار موسیقایی را به عنوان اثری مشخص و مستقل با کیلد واژه های خاص خود آنها نگاه کنیم و از دل نگاه جزئی به نظام کلان برسیم و اگر از این زاویه به اثر بنگریم آلبوم سرخانه ارزشمند است.
فیاض همچنین افزود : تنوع در این اثر موسیقایی به خوبی مشهود است به نظرمن رعایت عدالت نسبت به نگرش ها، تجربیات و ذهنیت های متفاوت با قاطعیت این را نشان می دهد که هیچ نظام موسیقایی در جهان قادر نخواهد بود که تضمین کننده موسیقی خوب و زیبای باشد چراکه موسیقی خوب خودش را به نظام ها تحمیل می کند.
وی در ادامه صحبت های خود نقاط قوت این آلبوم را که محمدرضا درویشی مطرح کرد به ابهامات اثر تعبیر کرد و برای بیان دلایل خود به متن نوشته شده ساسان فاطمی در معرفی آلبوم "سرخانه" اشاره کرد و گفت : به عقیده من آنچه خط سیر کلی ذهن آقای فاطمی را تشکیل می دهد نگاه کل به جز به جای نگاه جزئی نگر است درواقع به جای اینکه بخواهد از جزئیات کلیتی را بسازد یک پیش فرض کلی درنظر گرفته و براساس آن پیش رفته است و چنانچه به هردلیلی ما بتوانیم با پیش فرض های ایشان موافق باشیم آنگاه مسائل بعدی تعریف می شود ولی آیا بهتر نیست از دیدگاه های کلان که پیشاپیش راه هایی را برای موسیقی طراحی می کند دست برداریم؟
این مدرس موسیقی با استناد به بخشی از مقاله ای که به قلم ساسان فاطمی نوشته شده است گفت : آقای فاطمی در بخشی از مقاله خود که مفهوم آهنگسازی در دوره عبدالقادر را مطرح کرده و به عقیده من این مقاله از بهترین مقاله های موجود در حوزه موسیقی است رجوع می کنم به این ترتیب که ایشان در بخشی از مقاله خود چنین آورده است : "اینطور به نظر می رسد که عمل موسیقایی قدیم جز در تکنوازی ها با نوعی اکراه از خالی گذاشتن اثر از صدای انسانی همراه بوده است یعنی موسیقی در دوره عبدالقادر اصلا نمی پذیرفته که موسیقی بدون صدای خواننده باشد به طوری که حتی در گونه های آوازی ،قسمت های فاقد شعر با ارکان و الفاظ نغمات همراه می شده است و احتمال اینکه این عمل نه ناشی از نوعی ساز ترسی بلکه ترفندی برای به خاطر سپردن لحن بوده است".
رضا فیاض در ادامه افزود : با این تعریف ابهام دیگری پیش می آید و آن فرایند آهنگسازی در صد سال اخیر است که به هیچ وجه متمرکز در تصنیف سازی محض نبوده و نکته دوم اینکه فرایند آهنگسازی در 800 سال پیش بر موسیقی با کلام متمرکز بوده است البته موسیقی سی سال اخیر را از این جریان متمایز می کنم به خاطر اینکه موسیقی ایرانی در این دوران عملا وارد چرخه اقتصادی شده است و طبیعتا در جایگاه دیگری قرار گرفته است و ساده ترین مکانیسم که می توانسته در چرخه اقتصاد جاری باشد رو آوردن به تصنیف بوده است ولی اگر گفته می شود که از دوره مشروطه تا به امروز فقر تفکر موسیقایی جاری بوده است یک جریان پیچیده را مورد پرسش قرار داده ایم و من با این نگاه مخالف هستم.
نظر شما