به گزارش خبرنگار مهر، رضا امیرخانی امروز یکشنبه 12 اردیبهشت ماه میهمان بخش فرهنگی سایت خبرآنلاین بود تا در محفلی دوستانه به گپ و گفت درباره کتاب جدیدش با نام "نفحات نفت" بپردازد که البته این گفتگو به بحثهای دیگری در حوزه کتاب و کتابخوانی نیز کشیده شد.
این نشست با پرسشی درباره معضل همیشگی حوزه کتاب یعنی ممیزی آغاز شده و با بحث تاثیر ممیزی در فضای نقد به ویژه نقد ادبی دنبال شد و امیرخانی دیدگاه خود را اینگونه بیان کرد: برای پاسخ دادن به این پرسش باید از حوزه سیاست خارج شویم وگرنه جواب مبهم خواهد بود. در عین حال که می خواهم از سرفصل ممیزی دور نشوم اشاره ای دارم به مناظره های کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری که در آنجا هیچ کدام از طرفین بر سر موضوعی با هم تفاهم نداشتند جز در یک مورد که آنهم بحث کتاب بود که هر دو نفر معتقد بودند در این حوزه مشکل وجود دارد.
وی ادامه داد: پس از انتخابات ، ساختار وزارت ارشاد و افرادش در همه جا عوض شد جز حوزه کتاب. این اتفاق نشان داد انگار اهل سیاست با اهل فرهنگ شوخی دارند. راجع به مساله نقد نباید در فضای سیاسی بحث کرد زیرا بازی خودش را دارد و من در رتبه بندی اهالی فرهنگ را بالاتر از اهالی سیاست می نشانم چراکه نخبگان فرهنگی ما جایگاه واقعی تری دارند و کسی آنها را بالا و پایین نمی کند و ساز و کار ارتقای آنها متعارف تر است.
نویسنده "من او" با تاکید بر اینکه اگر فضای نقد عقلانی نباشد کار به توهین کشیده می شود عنوان کرد: ما دو فضا برای نقد داریم؛ هیجانی و عقلانی. در فضای هیجانی هزینه و سود بیشتر و نتیجه گیری سریعتر است و نباید آنقدر از آن بار کشید که دیگر جایی برای عقلانیت نماند البته متاسفانه ما امروز در فضایی هستیم که اگر در فضای عقلانی هم نقد کنیم پاسخت را در فضای هیجانی میدهند.
امیرخانی افزود: ما امروز در شرایطی هستیم که تمامی منابع اقتصادی در خدمت سیاست است و من در کتاب "نفحات نفت" سعی کردم نشان دهم اقتصاد متکی بر نفت چه تاثیری بر فرهنگ گذاشته است. فرهنگ نفتی بحث اصلی این کتاب است و در اصل نقدی فرهنگی بر احوال اجتماع خارج و بالاتر از فضای سیاسی است.
وی درباره بحث ممیزی توضیح داد: فضای ممیزی ما عقلانی و هوشمندانه نیست و این در همه دولتها وجود داشته است. فضای ممیزی ما به موضوع و محتوا کاری ندارد بلکه روی جملات و کلمات حساس است در نتیجه در چنین فضایی نمی شود عقلانی بحث کرد. فضای ممیزی نیازمند بازنگری است. در حال حاضر کتابهای بی خاصیتی به راحتی از ممیزی عبور می کنند ولی کتابهایی خوبی پشت این در می مانند.
نویسنده "بیوتن" اضافه کرد: مهمترین گرفتاری وضع موجود ممیزی این است که شفافیت وجود ندارد. اگر فضا و نحوه عمل شفاف شود آنگاه ممیزها هم تحت فشار قرار می گیرند تا از برخورد سلیقه ای دوری کنند.وجه پنهان ممیزی هم موضوع مهمی است که به این ابهامات می افزاید. گاه شنیده می شود که فلان ممیز با ناشری رفاقت کرده و به کتابهای او مجوز می دهد که اگر ممیزی در کشور قانونمند و شفاف شود این مسائل رفع خواهد شد.
امیرخانی ممیزی را در سه سطح نیت، خود اثر و تبعات آن دانست و گفت: در مرحله نیت که هیچ ممیزی پذیرفته نیست ولی متاسفانه می بینیم که این اتفاق می افتد و یک اثر فقط به دلیل نام نویسنده آن مجوز نمی گیرد. در مرحله بعد که ممیزی در خود اثر است هم به نظر من پذیرفته نیست و ممیز نباید در مقام منتقد بنشیند ولی با ممیزی بر اساس تبعات یک اثر موافقم. یک آدم هوشمند باید این موضوع را کارشناسی کند و اگر اثری تبعات منفی برای جامعه داشت مجوزش لغو شود. اگر ما با ممیزی هر حرف مخالفی را حذف کنیم آنها دیگر جایی برای نقد و تضارب آرا نداریم. بخشی ازممیزی باید به خود ناشران سپرده شود و آنها نیز از کارشناسان رسمی کتاب بهره برند.
وی در پاسخ به این پرسش مهر که به نظر می رسد در هر حال شما با ممیزی فرهنگی موافق هستید؟ بیان کرد: من از طرفداران ممیزی هستم. نمی توان نسبت به فضای فرهنگی بی تفاوت بود. ما در کشوری با چالشهای قومی و مذهبی و به تازگی چالشهای سیاسی هستیم پس نمی توان ممیزی را حذف کرد بلکه باید برای بهتر کردن شرایط آن تلاش کرد.
امیرخانی در جواب به سوال دیگری که در صورت اجرایی شدن دیدگاه شما در مورد مساله ممیزی آثار فرهنگی پس از انتشار مشکلات حل خواهد شد و آیا نمی توان ایده شما را در دوره ای گذار اجرایی کرد و پس از آماده شدن جامعه کلا ممیزی را حذف کرد؟ توضیح داد: من فکر می کنم روش پیشنهادی باید حالا حالاها اجرا شود و وضعیت به گونه ای نیست که چالشهای پیش رو در میان مدت رفع شود. در مسایل فرهنگی همه چیز به مجری و نحوه اجرایش بازمی گردد.
این نویسنده همچنین درباره این مساله که اگر دیدگاه نهاد ممیزی(ممیزی پس از انتشار) با نظر افکار عمومی مغایرت داشت تکلیف چیست؟ گفت: باید جایی برای استیناف و بررسی دوباره کار در نظر گرفت که افراد آن خارج از نهاد ممیزی باشند.
وی در بخش دیگر این نشست درباره این موضوع که دگردیسی نهادهای فرهنگی و تغییر مدیریتها پس از انتخابات چه تاثیری بر حوزه فرهنگ و نشر دارد؟ عنوان کرد: آدمی که تولید فرهنگی می کند ربط مستقیمی با این تغییرات ندارد. تولید فرهنگی کاری زمان بر است و سرعت تغییر مدیران از آن بیشتر پس خیلی در کار اهالی فرهنگ تاثیرگذار نیست.اهالی فرهنگ ما یاد گرفته اند کمترین رابطه را با نهادهای دولتی داشته باشند. این مدیران فرهنگی هستند که باید درباره برنامه هایشان مورد سوال قرار گیرند و کارشان با چکش نقد مرتب شود ضمن اینکه باید برنامه هایی که ابتدا ارائه می کنند بعدا مورد بازبینی قرار گیرد تا متوجه شویم چه میزان از آنها محقق شده است.
نویسنده "نفحات نفت" نقش حمایت مدیران دولتی را پس از انتشار یک اثر فرهنگی مهم دانست و تصریح کرد: هنرمندان انقلاب یاد گرفته اند به صورت غیردولتی با مردم ارتباط داشته باشند و خوشایند و بدآیند مسئول دولتی برایشان مهم نیست. مدیران عاقل نیز پسند مردم را ملاک قرار می دهند. ما سفارش دادن کار را امتحان کرده ایم و دیده ایم که جواب نمی دهد پس نباید این راه را ادامه دهیم.
امیرخانی در بخش دیگر صحبتهایش جریان ادبی مخالف انقلاب را جریانی فاقد زایایی دانست و تاکید کرد: این جریان پس از انقلاب نویسنده چیره دستی نداشته است و فضا کاملا در اختیار بچه های انقلاب است و این فرصت را هم دولت در اختیار بچه ها قرار نداده بلکه مردم قرار داده اند. برآیند کار دولت به ضرر بچه های انقلاب بوده نه به نفع آنها و ما امروز در بهترین دوره ارائه آثار بچه های انقلاب هستیم.
وی درباره بحث شمارگان کتاب نیز گفت: وضعیت نشر ما بیمار است و آن را هم دولت ساخته است. حذف یارانه کاغذ در دوره صفارهرندی کار خوبی بود که با خرید غیرشفاف کتاب زائل شد.تعدد عناوین کتاب ما با ویترین هایمان تناسب ندارد. زیاد بودن عناوین کتابها باعث می شود کتابهای خوب دیده نشود. سیستم توزیع ما باید انتخابگر باشد که نیست. دولت به تعدد عناوین کتاب فخر می فروشد و به دنبال رفع بیماری نیست. ورودی کتاب به کتابخانه های کشور شفاف نیست. ضعیف ترین بخش فرهنگی ما بخش نقد است که دلیل آن باز هم برمی گردد به تعدد عناوین کتابها. وقتی تعداد کتابهای چاپ شده زیاد است چطور می شود همه آنها را پوشش داد؟
بخش دیگر این نشست به بررسی مختصر جایگاه نویسندگی امیرخانی و سبک خاص وی در نوشتن اختصاص داشت. وی درباره این موضوع که آیا او خود را به عنوان یک نویسنده مولف قبول دارد یا خیر؟ توضیح داد: من خودم را به این عنوان قبول ندارم. درباره کارهای فرهنگی باید بگذاریم زمان بگذرد تا مشخص شود یک اثر ماندگار می شود، صاحب آن مولف است و صاحب سبک یا خیر. نیت من بر سبک سازی نبوده و اگر می خواستم از ابتدای نگارش هر اثر خودم را به سبک مقید کنم کارم خراب میشد. در دنیا استقبال مخاطب، تعداد ارجاعات به آن و نقدهایی که درباره آن نوشته می شود معیاری برای ارزش آن است که این سیستم باید در ایران هم فعال شود.
امیرخانی درباره جایگاه تحقیق و بهره مندی از آمار و ارقام مستند در کتاب "نفحات نفت" که مقاله ای تحقیقاتی است توضیح داد: کتاب واقعا وارد حوزه نفت نمی شود و من اصل سعیام بر این بوده که وارد ارقام و اعداد نشوم و استدلالی و عقلانی موضوع را شرح بدهم. نوع زندگی و فضا و آدمهای اطراف من هم به گونه ای بوده که با آدم های اهل کار اقتصادی در ارتباط بودم و استفاده از تجربیات و گفته های آنها مرا در نگارش این اثر یاری کرده است.
وی با اشاره به عنوان یک نویسنده بیشترین تجربیات زندگیش به دوران جوانیش و استفاده از محافل غیرآکادمیک بازمی گردد برنامه روزانه خود را شامل ورزش، مطالعه و نوشتن دانست.
این نویسنده در سالروز درگذشت شهید مطهری اختتامیه صحبتهایش را به "داستان راستان" اختصاص داد و گفت: شهید مطهری در آن روزها خود را موظف دید به سوالات مردم پاسخ دهد. امروز کم هستند کسانی که پاسخ پرسشهای مردم را بدهند عده ای هم مشغول جواب دادن به سوالاتی هستند که خودشان مطرح می کنند. در حوزه روشنفکری هم حوزه ها و روحانیت دیگر مانند شهید مطهری خود را ملزم به اینگونه پاسخگویی نمی دانند.
امیرخانی در پایان تاکید کرد: اگر در دوران شهید مطهری تفکر مارکسیسم روی ذهن جوانان تاثیر می گذاشت شهید مطهری با تمام توان و ابزارش تلاش کرد با این هجمه مبارزه کند. امروز نیز هجمه هایی به فرهنگ و جامعه ما وجود دارد که باید آنها را شناخت. متاسفانه امروز شناخت ما درباره فلسفه غرب ضعیف است که باید تقویت شود.
نظر شما