۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹، ۱۲:۴۲

بررسی فیلمنامه تلویزیونی-1/

نگاه سلیقه‌ای در تلویزیون بیشتر از سینما/ ناظر کیفی تعریف ندارد

نگاه سلیقه‌ای در تلویزیون بیشتر از سینما/ ناظر کیفی تعریف ندارد

فریدون فرهودی و خشایار الوند در گفتگوی مشروح با خبرگزاری مهر در پاسخ به سئوالاتی مبنی بر آسیب‌شناسی فیلمنامه‌های مجموعه‌های تلویزیونی، ناظران کیفی و عبور برخی کارگردانان از خطوط قرمز، نبود تعریف درست از ناظر کیفی و ... صحبت کردند.

در حال حاضر یکی از مشکلاتی که در مجموعه‌های تلویزیونی به چشم می‌خورد بحث فیلمنامه است. اینکه عده‌ای می‌توانند به راحتی از خطوط قرمز رد شوند و برخی فیلمنامه‌نویسان دیگر نمی‌توانند، موج‌هایی که هر چند وقت یکبار مجموعه‌های تلویزیونی گرفتار آن می‌شوند، رعایت نشدن  حقوق نویسندگان و ... تمامی این مشکلات ما را ترغیب کرد تا عصر یکی از روزهای بهاری میزبان فریدون فرهودی و خشایار الوند،دو فیلمنامه نویس از دو نسل متفاوت شویم که  فعالیتی مستمر در تلویزیون دارند. تا به  آسیب‌شناسی فیلمنامه‌های مجموعه‌های تلویزیونی بپردازیم.
 
*خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و هنر : یکی از مسائلی که همیشه فیلمنامه‌نویسان با آن درگیر هستند، نظارت کیفی است. چرا برخی نویسندگان به راحتی می‌توانند از خطوط قرمز رد شوند، امکان پرداخت به موضوع‌های ملتهب را دارند و ناظر کیفی هم با این مسئله مشکلی ندارد اما این اتفاق برای بعضی نویسندگان ممنوع است؟ چرا نویسندگان با سلایق مختلفی در این باره رو به رو هستند.
 
- فریدون فرهودی، فیلمنامه‌نویس: بخش ظاهری و رسمی این داستان اعتماد به فرد یا افرادی است که در هنگام نگارش نگاهشان به مسائل کلی روشن است و نگاه برخی فیلمنامه‌نویسان دیگر شناخته شده نیست. البته به این معنا نیست که آن فیلمنامه‌نویسان گمنام هستند بلکه نگاهشان شناخته نشده است. در بخش غیر رسمی هم باید گفت که شبکه با تعدادی از افرادی که کار کرده تعامل دارد و به دلیل برداشتی که از آن افراد دارد اطمینان پیدا کرده است. البته من این کار را ارزشگذاری نمی‌کنم که این چنین نگاه کردن خوب است یا بد؟ افرادی هستند که پیشینه کاری و زندگیشان چیزهایی را به اثبات رسانده که تضمینی برای نظارت است. باز کردن بحث نظارت هم کار درستی نیست چرا که بسیار گسترده است. نظارت کار اصلی را روی تولید انجام می‌دهد و ضوابط خودش را دارد. به نظرم بهتر است بیشتر روی سلیقه‌ای که در این بخش وجود دارد صحبت کنیم. اینکه چرا هر یک از شبکه‌های تلویزیون با یک فیلمنامه برخوردهای متفاوتی می‌کنند. این بحث جای طرح دارد چرا که به روابط برمی گردد و حاصلی هم ندارد. چرا باید سلایق مختلف وجود داشته باشد؟
 
 ما چند کارگردان و بازیگر درجه یک داریم؟ به همان تعداد که فیلمنامه‌نویس خوب داریم به همین تعداد هم بقیه صنوف خوب هستند. چرا گناه بد بودن یک مجموعه را فقط به گردن فیلمنامه‌نویس می‌اندازیم؟
خشایار الوند
 
- خشایار الوند، فیلمنامه‌نویس: معتقدم کلمه ناظر از اساس مشکل دارد. وقتی درباره کیفیت صحبت می‌کنیم باید فردی که از بالا بر کار نظارت دارد به ارتقای کار کمک کند. همه ما بایدها و نبایدها را می‌دانیم. حال این سئوال مطرح می‌شود که ناظر کیفی چگونه می‌تواند به بالا رفتن کیفیت فیلمنامه کمک کند؟ این تعریف  باید درست شود. 
 
فردی که ناظر کیفی پروژه است باید صاحبنظر باشد و فیلمنامه‌نویسان نظرات او را قبول داشته باشد، نه اینکه بدون دلیل مشخص بگوید این کار را انجام دهید و این کار را نکنید. این در حالی است که ما به بایدها و نبایدها را اشراف داریم. یک طرح از زمانی که تصویب می‌شود تا مرحله تولید تغییرات زیادی می‌کند. به عنوان مثال این روزها مهران مدیری در مجموعه "قهوه تلخ" که کارگردانی آن را بر عهده دارد بسیاری از شوخیهای ما را سر صحنه در می‌آورد.
 
 
*آیا در آوردن شوخی‌ها سلیقه‌ای است یا بر اساس ضوابط مشخص؟
 
- خشایار الوند: در آوردن شوخی‌ها سر صحنه بر اساس تجربه است که قابلیت پخش را ندارد. کارگردان به راحتی شوخی‌ها را از متن در می‌آورد حتی قبل از اینکه صحنه را بگیرد این کار را انجام می‌دهد نه اینکه اول امتحان کند و بعد صحنه را در آورد. یک سئوالی در اینجا باید طرح کنم. به نظرم یکی از اشکالاتی که وجود دارد این است که ما تمام ایرادهای یک کار را در فیلمنامه و فیلمنامه‌نویس می‌بینیم. مگر ما چند کارگردان و بازیگر درجه یک داریم؟ به همان تعداد که فیلمنامه‌نویس خوب داریم به همین تعداد هم بقیه صنوف خوب هستند. چرا گناه بد بودن یک مجموعه را فقط به گردن فیلمنامه‌نویس می‌اندازیم؟ به نظرم این تصوری که  به این صورت شکل گرفته مغلطه است. باور کنید آن چیزی که ما می‌نویسیم، همانی نیست که بیننده آن را می‌بیند.
 
- فریدون فرهودی: ما همیشه این بحث را در سینما هم می‌کنیم که اگر نقص در فیلمنامه است این نقص لزوماً در فیلمنامه‌نویس نیست. ما در بحث فیلمنامه مشکلاتی داریم، اما باید پذیرفت که فیلمنامه‌نویس با وجود محدودیتها، نگرانیهای دیگری هم مثل ضوابط پخش، اینکه کارگردان درک درستی از فیلمنامه او دارد یا نه و ... هم دارند. برخی مواقع حتی بازیگران مشکلاتی را به وجود می‌آورند. مثلاً آنها با نقش مشکل دارند و می‌خواهند نقش را به آنها نزدیک شود، نه این‌که خودشان را به نقش نزدیک کنند.
 
 
وقتی یک فیلمنامه‌نویس باید نگران هزینه تولید، نگاه ارزیاب، کارگردان، بازیگر و ... باشد، مسلماً دست و بال خود را بسته می‌بیند. به همین دلیل توان فیلمنامه‌نویس در فیلمنامه‌‌اش دیده نمی‌شود.
فریدون فرهودی
یکی دیگر از نگرانیهای فیلمنامه‌نویس باید نظارت باشد که آیا آنها درک درستی از فیلمنامه او دارند یا نه؟ بنابراین نمی‌توان این مسائل را به حساب ناتوانی و ضعف فیلمنامه‌نویس گذاشت، بلکه ناشی از یک نگاه جمعی به فیلمنامه است. اگر اجرای فیلمهای پرتحرک سینمای آمریکا را کنار بگذاریم  و فقط به فیلمنامه مکتوب آن نگاه کنیم، متوجه می‌شویم بسیاری از فیلمنامه‌ها ساده هستند. من با خشایار موافق هستم که نباید همه ایرادها را به گردن فیلمنامه‌نویس انداخت. در یک کار تمام صنوف با هم حرکت می‌کنند ، فقط یک صنف عامل پیشرفت یا پسرفت نیست. این اتفاق در هیچ کجای دنیا نمی‌افتد. بنابراین وقتی یک فیلمنامه‌نویس باید نگران هزینه تولید، نگاه ارزیاب، کارگردان، بازیگر و ... باشد، مسلماً دست و بال خود را بسته می‌بیند. به همین دلیل توان فیلمنامه‌نویس در فیلمنامه‌‌اش دیده نمی‌شود. یک فیلمبردار تمام ابزارش در کنارش قرار دارد، اما فیلمنامه‌نویس با ذهن‌اش درگیر است و باید خودش را با شرایط منطبق کند.
 
- خشایار الوند: دلم می‌خواهد خاطره‌ای برایتان تعریف کنم تا مباحث عینی‌تر شود. من وقتی فیلمنامه خودم را ساختم فقط به 60 درصد آن وفادار بودم. انگار از زمانی که فیلمنامه‌نویس فیلمنامه را می‌نویسد تا مونیتور یک قرار جمعی وجود دارد که همه در  فیلمنامه تغییراتی ایجاد کنند. مثال دیگری بزنم علی صادقی بازیگر با استعدادی است او  عین رادیو در صحنه از خودش دیالوگ می‌گوید و بقیه ایستاده‌اند تا نوبت‌شان برسد و دیالوگ خودشان را بگویند.این گونه اتفاقات باعث می‌شود فیلمنامه همانی نباشد که نویسنده نوشته‌ است.
 
*سرچشمه تغییرات در فیلمنامه کجاست؟
 
- خشایار الوند: سرچشمه شورا است. به یاد دارم وقتی طرح اولیه مجموعه "دارا و ندار" را نوشتم به من ایراد گرفتند که چرا شخصیت اول این مجموعه از فرنگ می‌آید. سلطنت طلب است یا نگاه خوبی به ایران ندارد. بعد مجبور می‌شود به خاطر یک خانه به ایران بیاید و کار خیر کند. هر چه من دوستان را توجیه‌ کردم که او از روی بدجسنی این کار را انجام می‌دهد و بعد در اثر اتفاقاتی متحول می‌شود، نپذیرفتند. بعد از اینکه مجموعه "دارا و ندار" ساخته شد دیدم دوستان از برخی خطوط قرمز به راحتی عبور کرده‌اند، در حالی که طرح قصه هیچ خط قرمزی را رد نکرده بود حتی صورتی وگلی هم نبود. در مجموع دوستان اجازه ندادند ما کار تازه‌ای در بیاوریم و مثل همیشه نتیجه این طور شد که آدم پولدارها بد هستند. برخی مواقع شاهد هستیم که احترامی برای فیلمنامه‌نویس قائل نمی‌شوند. مثلاً اگر گروه نتواند لوکیشن مورد نظر نویسنده را پیدا کنند به راحتی لوکیشن دیگری که هیچ ربطی هم به فضای قصه ندارد، جایگزین می‌کنند. متاسفانه نمونه این اتفاقات زیاد است.
 
*اساساً وظیفه ناظر کیفی تعریف شده یا سلیقه‌ای است؟ به هر حال به لحاظ سازمانی باید چارت مشخصی داشته باشد.
 
 
باید بگویم که هنوز وظیفه ناظران را متوجه نشده‌ام. آیا آموزش لازم را دیده‌اند یا نه؟ تا چه حد می‌توانند به ارتقای کار کمک کنند؟
خشایار الوند
- خشایار الوند: پیش آمده وقتی گروهی با یک ناظر کیفی راحت است در پروژه بعدی هم اعلام می‌کنند که با همان ناظر می‌خواهند کار کنند. من در تولید نبوده‌ام که ببینم ناظر کیفی سر صحنه چه ارشادهایی می‌کند، فقط باید بگویم که هنوز وظیفه ناظر را متوجه نشده‌ام. آیا آموزش لازم را دیده‌اند یا نه؟ تا چه حد می‌توانند به ارتقای کار کمک کنند؟ اینها سئوالاتی است که من هنوز پاسخ آن را نمی‌دانم.
 
ـ فریدون فرهودی: واقعاً چارت تعریف شده‌ای نیست. به هر حال باید روی کسانی که کار اول‌شان است نظارت شود اما وقتی اعتماد به فرد وجود دارد اصراری بر حضورش نمی‌بینم. البته نمی‌خواهم بگویم که حالا من و خشایار امتحان خود را پس داده‌ایم، پس دیگر روی کار ما نظارت نشود، اما باید میزان مداخلات‌ هم مشخص شود.
 
وقتی درباره ناظر کیفی صحبت می‌کنیم باید فردی باشد که تسلط کاملی در بخش‌های فنی، فیلمنامه، کارگردانی و ... داشته باشد تا نظرات او برای گروه  کاربردی‌ باشد. باید تعریف مشخص باشد که آیا وجود ناظر کیفی برای مراقبت از بخش مفهومی کار است یا نه؟ خیلی مواقع شاهد هستیم که ناظر کیفی به کار خود آشنا نیست و این آشنایی حتی کمتر از گروه است. در ماهیت این قضیه باید فکر کرد. بهتر است مسئولان سازمان در این باره فکر کنند، چون این مسئله در قدرت آنها است تا ضابطه معینی برای نظارت اجرا شود.
 
- خشایار الوند: نمی‌دانم چطور یک ناظر کیفی می‌تواند ناظر مجموعه‌هایی در ژانرهای مختلف تاریخی، طنز، اجتماعی و درام باشد. یعنی وقتی یک ناظر برای کارهایی در ژانرهای مختلف انتخاب می‌شود، او تا این حد توانایی و اشراف به همه موضوعات دارد. خودم سر کاری رفتم و دیدم ناظر کیفی مشغول خط زدن دیالوگ‌ها است و خودش به جای خط خوردگی‌ها دیالوگ می‌نویسد. به او گفتم نباید او دیالوگ بنویسد، بلکه باید به نویسنده تذکر دهد تا او فیلمنامه را اصلاح کند. اگر قرار باشد ناظر کیفی دیالوگ بنویسد پس چرا من نویسنده باید حضور داشته باشم؟ چرا به من پول می‌دهند؟ این نوع نظارت کردن کاملاً اشتباه است، چرا که نتیجه درستی به همراه ندارد  و جز بی‌نظمی نمی‌توان به نتیجه مطلوبی رسید.
 
*صحبت شما درباره محدودیت‌های فیلمنامه‌نویس درست است و اینکه به همان اندازه که فیلمنامه‌نویس خوب داریم، کارگردان خوب هم داریم.اما  ذهنیتی وجود دارد که  نگاه فیلمنامه‌نویس زمانی که فیلمنامه تلویزیونی می‌نویسد تا وقتی که فیلمنامه سینمایی، تفاوت دارد و همیشه نگاه بی‌ارزش نصیب  کارهای تلویزیون می‌شود. همین مسئله منجر به تولید مجموعه‌های ضعیف می‌شود؟
 
- خشایار الوند: شخصاً این نگاه را نداشتم. همه دوست داریم مسیرهای تازه‌ای را تجربه کنیم، اما از ترس اینکه مبادا به کسی برنخورد، خودمان را محدود می‌کنیم. از سوی دیگر کارگردان مجبور است روزی 10 تا 12 دقیقه ضبط کند و نمی‌تواند وقت زیادی بگذارد. اگر قرار باشد زمان زیادی برای مجموعه بگذارد و مثل سریال "روزگار قریب "عیاری بسازد، باید پنج سال تمام وقت بگذارد که نه خودش وقت این کار را دارد و نه سازمان بودجه لازم را در اختیارش می‌گذارد، حتی بازیگر هم تا این حد وقت برای کار صرف نمی‌کند. تنها بازیگری مثل آقای هاشمی است که این همه زمان برای سریال عیاری می گذارد. در واقع سیستم اجازه چنین کاری نمی‌دهند. بنابراین با برآوردهای سازمان مجبور هستیم کار را سریع انجام دهیم. وجود چنین مسائلی باعث می‌شود خودمان را به شکل ظرف دربیاوریم.
 
- فریدون فرهودی: به هر حال نوع تولید و نوع مخاطب در تلویزیون فرق می‌کند. در تلویزیون تکرار جزو لوازم کار است و ایراد نیست، اما در سینما نمی‌توان تکرار داشته باشید و اگر هم این اتفاق بیفتد فقط شامل حال فیلم‌های خاص می‌شود، اما به راحتی می‌توان یک مجموعه را تکرار کرد. ما کارگردانان موفقی در سینما داریم که در تلویزیون به موفقیت نرسیده‌اند و بالعکس. دلیل این مسئله این است که کارگردان با دو ابزار و دو شیوه بیان متفاوت رو به رو است. این مسئله در بازیگران هم صدق پیدا می‌کند. وقتی تفاوت این دو مدیوم را رعایت نکنیم این مسائل پیش می‌آید.ما کمدین‌هایی داریم که این اشتباه را انجام داده‌اند. وقتی آنها از تلویزیون به سینما رفتند و بالعکس موفق نبودند. من این مسئله را ارزش‌گذاری نمی‌کنم، چرا که صحیح نیست. سینما این قابلیت را دارد که فیلمساز کمی در طرح مطالب آزادی بیشتری داشته باشد. نمی‌گویم این آزادی خوب است یا بد؟ اما تلویزیون به دلیل گستردگی نمی‌تواند به برخی مباحث بپردازد.
 
 
  سلیقه‌ای عمل کردن در سینما به اندازه تلویزیون نیست، چرا که با انواع مدیریت‌ها در سینما رو به رو نیستیم، اما در تلویزیون نگاه‌های متفاوت زیادی وجود دارد.
فریدون فرهودی
مخاطب در سینما خودش فیلم را انتخاب می‌کند، اما وقتی قرار است فرزندش پای برنامه تلویزیون بنشیند باید تا این حد اطمینان داشته باشد که وقتی فرزندش برنامه‌ای می‌بیند، مشکلی نداشته باشد. در تلویزیون‌های دنیا برای دیدن برنامه‌های مختلف سن مخاطب درج می‌شود که چه گروهی از مخاطبان می‌توانند برنامه را ببینند، اما چنین درجه بندی ما نداریم. بنابراین تلویزیون با محدودیت‌هایی رو به رو است. به یاد دارم در جلسه‌ای که فیلمنامه‌نویسان با آقای ضرغامی داشتند، اشاره به مجموعه "ساعت شنی" کردم که باید شرایط را برای طرح مسائل مختلف هموار کنند و باید در مقابل رفتارهای نادرست مقاومت کرد. در همان جلسه آقای ضرغامی گفتند اگر مقاومتی باشد حتماً این کار را انجام می‌دهند.
 
به نظرم گستردگی مخاطب در تلویزیون منجر به افزایش محدودیت‌ها شده است. از سوی دیگر سلیقه‌ای عمل کردن در سینما به اندازه تلویزیون نیست، چرا که با انواع مدیریت‌ها در سینما رو به رو نیستیم، اما در تلویزیون نگاه‌های زیادی وجود دارد. برخی کارگردانان آثارشان در تلویزیون طرفداران زیادی دارد، اما تضمینی نیست که این کارگردان در سینما هم موفق باشد و بالعکس. این تفاوت نگاه در فیلمنامه‌نویسان هم وجود دارد. از سوی دیگر حق مولف باید اتفاق بیفتد  که انجام نمی‌شود. درهمه جای دنیا وقتی اثری بعد از 50 سال هم به فروش می‌رسد حق رایت آن داده می‌شود، اما در اینجا رعایت نمی‌شود. معلوم است که یک نویسنده مجبور است کارهای مختلف بنویسد.

- خشایار الوند: متاسفانه در جامعه با کمبود نیروهای متخصص و آموزش دیده رو به رو هستیم. این مشکل فقط شامل حرفه ما نمی‌شود و شامل تمام مشاغل است. ما در حال حاضر چهار شبکه‌ای داریم که تعداد مجموعه‌های نمایشی‌شان زیاد است. متاسفانه این همه نیروی متخصص برای تولید این همه مجموعه داستانی و گرداندن این چهار شبکه نداریم.
 
من فردی را می‌شناسم که صبح برای تصویربرداری مجموعه می‌رود، عصر برای ضبط فوتبال می‌رود، شب تصویربرداری یک همایش را انجام می‌دهد و فردای صبح آن روز هم تیزر تبلیغاتی می‌سازد. در حالی که تصویربرداری هر یک از این کارها توانایی و تخصص خاص خودش را طلب می‌کند. مگر می‌شود فردی به تمام ریزه‌کاری این کارها اشراف داشته باشد؟ مگر ما چقدر توان داریم. پیمان قاسم‌خانی همیشه حرف خوبی می‌زند. او می‌گوید ما یک چشم هستیم در شهر کورها، به همین دلیل این همه پیشنهاد داریم. متاسفانه اوضاع اقتصادی ما را وادار به انجام کارهای مختلف می‌کند که ممکن است برای آن هم اشراف نداشته باشیم.
 
ادامه دارد...
-----------------------
 
گفتگو از: مازیار فکری ارشاد و فاطمه عودباشی
کد خبر 1079478

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha