علیرضا کاظمیپور، فیلمنامهنویس درباره اینکه چرا برخی نویسندگان به راحتی میتوانند از خطوط قرمز رد شوند و امکان پرداخت به موضوعهای حساس را دارند اما این اتفاق برای بعضی نویسندگان ممنوع است؟ به خبرنگار مهر گفت: نمیدانم چرا این اتفاق میافتد. به هر حال برخی پشتشان گرم است یا مورد اعتماد مدیران تلویزیون هستند و میتوانند از خطوط قرمز عبور کنند. برخی نویسندگان هم هستند که چون رسانه تلویزیون را میشناسند میتوانند خطوط قرمز را دور بزنند.
وی ادامه داد: این افراد نگاه خاصی را دنبال میکنند. بدون اینکه حساسیتها تحریک را کنند به موضوعهای ملتهب میپردازند و درگیر بازخوردهای منفی هم نمیشوند. تعداد این نویسندگان انگشتشمار است. خطوط قرمز برای هر یکی از نویسندگان متفاوت است. برخی چون پشتوانه دارند و مورد اعتماد مسئولان صدا وسیما هم هستند با خیال راحت مجوز پرداخت به موضوعهای حساس را دریافت میکنند.
این فیلمنامهنویس درباره اینکه تا چه حد ناظران کیفی برخوردشان با فیلمنامهها سلیقهای است و چقدر تکنیکی توضیح داد: فکر میکنم در مجموع در سازمان صدا وسیما سه تا چهار نفر ناظر کیفی به معنای واقعی وجود داشته باشد که میتوانم به علیرضا افخمی و رحمان سیفیآزاد اشاره کنم. آنها چون سابقه نویسندگی هم دارند و به کارگردانی هم کاملاً اشراف دارند بنابراین میتوانند به لحاظ تکنیکی درباره فیلمنامه نظر دهند چون صاحبنظر هستند.
کاظمیپور اشاره کرد: اما ناظران کیفی ایرادهایی که بیشتر میگیرند مربوط به مشکلات پخش و ضوابط و مقررات تلویزیون است، اما نمیتوانند تخصصی درباره فیلمنامه و شخصیتپردازیها نظر بدهند. به همین دلیل ناظران کیفی با نویسندگان دچار اختلاف سلیقه میشوند.
وی درباره اینکه شما هم درگیر این نوع ممیزیها شدهاید یا نه؟ گفت: بله، من هم با این مشکلات رو به رو شدهام. به همین دلیل بارها فیلمنامههایم بازنویسی شده و جلسات مختلف در این باره تشکیل شده است.
ترجیح میدهم کاری مثل "زنبابا" بنویسم که گرفتار خط قرمزها نیست. کسی هم برای آن یقهام را نمیگیرد و اختلافی هم با دوستان ناظران کیفی پیدا نمیکنم
این فیلمنامهنویس در پاسخ به این سئوال که آیا این کار نویسندگان و گرایش آنها به سمت سوژههای بیخطر و فاصله گرفتن از موضوعهای حساس باعث پایین آمدن سطح کیفی فیلمنامهها میشود، توضیح داد: بله، این اتفاق میافتد. خودم دیگر انرژی و حوصله نوشتن فیلمنامهای را ندارم که موضوع آن حساس باشد، چرا که باید یک تا دو سال با دوستان کلنجار بروم تا کار به تولید برسد و بعد در نهایت کار بیرنگ و بیبو میشود.
این فیلمنامهنویس در پاسخ به این سئوال که آیا این کار نویسندگان و گرایش آنها به سمت سوژههای بیخطر و فاصله گرفتن از موضوعهای حساس باعث پایین آمدن سطح کیفی فیلمنامهها میشود، توضیح داد: بله، این اتفاق میافتد. خودم دیگر انرژی و حوصله نوشتن فیلمنامهای را ندارم که موضوع آن حساس باشد، چرا که باید یک تا دو سال با دوستان کلنجار بروم تا کار به تولید برسد و بعد در نهایت کار بیرنگ و بیبو میشود.
کاظمیپور خاطرنشان ساخت: به همین دلیل دیگر نزدیک موضوعهای حساس نمیشوم و ترجیح میدهم کاری مثل "زنبابا" بنویسم که گرفتار خط قرمزها نیست. کسی هم یقهام را نمیگیرد و اختلافی هم با دوستان ناظران کیفی پیدا نمیکنم و بدون هیچ دردسری کار هم به تولید میرسد.
وی درباره اینکه حضور فیلمنامهنویسان در شورای تصویب فیلمنامه ضرورت دارد یا نه؟ از سوی دیگر برخی فیلمنامهنویسان گلایه دارند همین فیلمنامهنویسان طرح آنها را رد میکند و بعد خودشان طرحی بر این اساس مینویسند توضیح داد: قطعاً بودن فیلمنامهنویس در آن شورا بهتر است چرا که نگاه تخصصی به فیلمنامه نویسنده شده و حرف و حدیثها هم کمتر میشود. ممکن است عواقبی هم داشته باشد. به هر حال باید تبعات آن را پذیرفت.
این فیلمنامهنویس درباره نظرات افراد شورای تصویب فیلمنامه تا چه حد تخصصی است گفت: به هر حال در هر شورا افراد مختلفی وجود دارند با سلایق مختلف. برای من بارها پیش آمده طرحی که به شبکه ارائه دادم رد شده، اما در شبکهای دیگر پذیرفته شده است یا برای مقطعی در شبکه رد شده و بعد از مقطعی همان طرح رد شده مورد تصویب قرار گرفته است. اعضای شورا همانند ناظران کیفی میمانند که بیشتر قواعد و ضوابط رسانه را خیلی خوب میشناسند.
کاظمیپور ادامه داد: آنها طرح ارائه شده را از این منظر نگاه میکنند که آیا در چارچوب افق رسانه است یا نه؟ آیا با اهداف افق رسانه انطباق دارد؟ یا ندارد؟ آیا پیام افق رسانه را میرساند؟ یا نمیرساند. گاهی ممکن است قصه ضعیف باشد، اما این ویژگیها را داشته باشد به همین دلیل تصویب میشود و گاهی خلاف این موضوع اتفاق میافتد مثلاً قصه خیلی خوب است اما منطبق بر اهداف افق رسانه نیست به همین دلیل رد میشود. معیارهایی که برای انتخاب یک فیلمنامه خوب وجود دارد با معیارهایی که اعضای شورای تصویب فیلمنامه دارند تفاوت زیادی دارد.
وی درباره اینکه ذهنیتی وجود دارد که نگاه فیلمنامهنویس زمانی که فیلمنامه تلویزیونی مینویسند تا وقتی که فیلمنامه سینمایی، تفاوت دارد و همیشه نگاه کمارزش نصیب کارهای تلویزیونی میشود گفت: یکی از مشکلات این است افرادی که در سینما کار میکنند چندان تلویزیون را جدی نمیگیرند و نگاه تحقیرآمیزی به این رسانه دارند. این افراد باید به تلویزیون بیایند تا تجربه کنند، چرا که نوشتن سریال دشوارتر از یک فیلم سینمایی است. فرآیند نگارش فیلمنامه مجموعه زمانبر و طاقتفرسا است. یک فیلم سینمایی 100 دقیقه است اما سریال 1500 دقیقه.
این فیلمنامهنویس ادامه داد: البته نمیتوان از کسانی که در سینما کار کردند، وقتی به تلویزیون میآیند توقع داشت که در اولین تجربه تلویزیونیشان کار خوب تحویل دهند. برای آن که آنها بتوانند خودشان را با شرایط تلویزیون منطبق کنند، باید زمان داشته باشند.
معیارهایی که برای انتخاب یک فیلمنامه خوب با معیارهایی که اعضای شورای تصویب فیلمنامه دارند، تفاوت زیادی دارد.
کاظمیپور درباره اینکه چرا قصههای مجموعههای تلویزیونی تکراری است و بعد از موفقیت یک سریال موضوع دیگر مجموعهها هم به این سمت گرایش پیدا میکند گفت: دلیل آن را نمیدانم، اما باید پذیرفت موضوعهایی که میتوان در تلویزیون به آنها پرداخت، محدود و انگشتشمار است به همین دلیل سوژهها هم تکراری میشود.
کاظمیپور درباره اینکه چرا قصههای مجموعههای تلویزیونی تکراری است و بعد از موفقیت یک سریال موضوع دیگر مجموعهها هم به این سمت گرایش پیدا میکند گفت: دلیل آن را نمیدانم، اما باید پذیرفت موضوعهایی که میتوان در تلویزیون به آنها پرداخت، محدود و انگشتشمار است به همین دلیل سوژهها هم تکراری میشود.
وی در پاسخ به این سئوال که یکی از مسائلی که نویسندگان با آن رو به رو هستند بازنویسی اثرشان توسط افرادی است که گمنام بوده و این اتفاق زمانی هم میافتد که فیلمنامهنویس تمام حقوق خود را دریافت کرده و بعد تهیهکننده بدون آنکه با فیلمنامهنویس مشورت کند کار را برای بازنویسی به فرد دیگری میدهد. چرا این حقوق رعایت نمیشود؟ گفت: وقتی نویسنده پولش را میگیرد عملاً طبق قرارداد امتیاز آن را واگذار کرده است و نمیتوان ایراد گرفت. البته من هم هیچ وقت با این موضوع برخورد نکردم. معمولاً تهیهکنندگان اگر مشکلی با فیلمنامه داشته باشند برای بازنویسی نویسنده هم در جریان قرار میدهند.
این فیلمنامهنویس درباره اینکه در مجموعههای مشارکتی شاهد هستیم خیلی راحت مستقیمگویی شده و پیام آن نهاد داده میشود. چرا نویسندگان کمی ظرافت و هنرمندی خرج نمیدهند تا محصول سازمان مربوطه معرفی شود. آیا در این باره نویسندگان محدودیت دارند؟ توضیح داد: این مسئله بستگی به توان نویسنده و اهداف اسپانسر دارد که میخواهد به شکل ظریف در بیاید یا گل درشت. گاهی اسپانسر شناخت درستی ندارد و فیلمنامهنویس مجبور میشود این طور بپردازد.
علیرضا کاظمیپور نویسنده فیلمها و مجموعههایی همچون "زن بابا"، "دلنوازان"، "قلب تقسیمشده"، "اشکها و لبخندها" و "شاهد عینی" است.
نظر شما