۱۴ شهریور ۱۳۸۳، ۱۰:۰۰

در عصر ارتباطات از هر فرضيه و شكي به عنوان حقيقت ياد مي كنند

جستاري از استاد مطالعات اسلامي دانشگاه فرايبورگ درباره ماهيت حقيقت و عملكرد رسانه هاي غربي

خبرگزاري " مهر"- گروه دين و انديشه : طارق رمضان استاد تدريس مطالعات اسلامي و فلسفه در دانشگاه فرايبورگ و نويسنده آثاري چون « مسلمان اروپايي، غربي بودن و آينده اسلام» است . وي در جستار زير ابتدا تعريفي از ماهيت حقيقت ارائه داده و سپس عملكرد رسانه هاي غربي را درباره فعاليتها و اقدامات خود تقبيح كرده است.

به گزارش خبرگزاري مهر طارق رمضان مي نويسد:  در طي 20 سالي كه فلسفه آموخته و تدريس كرده ام، همواره يادگرفته ام  كه براي دشواري ذاتي تعريف و تشخيص « حقيقت» ارزش قائل شوم. "دكارت" به سادگي اظهار داشته : هر ايده واضح و روشن يك حقيقت به شمار مي رود؛ و كانت به نحو مناسبي واژه " انسجام منطقي" را به عنوان يك عامل ضروري به اين جمله واژه اضافه كرده است.  در تجارب 15 سال گذشته خود آموخته ام براي يك تعريف ديگر نيز ارزش قائل باشم. در عصر ارتباطات و رسانه، حقيقت در درجه اول بر اساس انسجام و وضوح نيست بلكه حقيقت را بر اساس تناوب عمل و تكرار مي پذيرند. در اين عصر هر فرضيه و يا هر نوع شكي كه تكرار شود، به مثابه حقيقت از آن ياد مي كنند؛ هر فرضي كه سه بار تكرار شود را حقيقت مي پندارند. بسياري مي گويند احتياجي به مطمئن شدن نيست چراكه اين امر واضح است ، از اينها گذشته بارها و بارها آن را شنيده ام و همه جا درباره آن صحبت مي كنند.

اخيراً تجربه جالبي داشتم. به طور مكرر درباره اين حقيقت كه من كيستم، با من صحبت كرده اند و عباراتي از اين قبيل را بسيار شنيده ام :  تو چهره اي جنجالي هستي، در انگلستان و فرانسه با استفاده از جملات دو پهلو به مسلمانان پيام داده اي، با افراط گرايان ارتباط داري، ضد يهود  و از زنان منجز هستي. هنگامي كه درباره منبع اين اطلاعات سوال مي كنم به من پاسخ مي دهند: اين موارد را كه همه مي دانند. به اينترنت رجوع كن ، هزاران صفحه در اين باره مشاهده خواهي كرد.

بررسي دقيق تر نشان مي دهد كه روزنامه نگاران و روشنفكراني داريم كه هر موردي را از يكديگر نقل قول مي كنند و به طور قطع آنچه را كه ديگران روز قبل گفته اند را مجدداً و در مواردي مكرراً گزارش مي دهند و در طي اين فرآيند مطلب تحريف شده به كذب تبديل مي شود. پس از استفاده از اين موارد و انعكاس آن در رسانه هاي خود، بسياري از مخاطبان مي گويند اين امر بايد حقيقت داشته باشد. حقيقت عجيبي است . من بيش از 20 كتاب و 800 مقاله نوشته و 170 سخنراني ضبط شده ارائه داده ام اما پيوسته از اين بدگويان مي پرسم :  تا به حال هيچ كدام از كتابهاي مرا خوانده يا به سخنراني هايم گوش كرده ايد؟ مي توانيد ادعاي خود را ثابت كنيد؟ تكرار مطلب دليل بر اثبات آن نيست. مدركي مبني بر پيامهاي دو پهلوي من داريد؟ تا به حال هيچ كدام از مقاله هايي  كه مي گوييد در آن مسلمانان را با ديدگاههايي افراطي وادار به عمل كرده ام خوانده ايد؟ آيا با آثار و سخنراني هاي ضبط شده ام در زمينه حقوق زنان آشنا هستيد و درباره انتقاد من درباره هر سوء رفتاري با زنان اعم از خشونت، ازدواج اجباري و غيره اطلاع داريد؟ در نهايت آيا درباره مطالعات گسترده من در زمينه منابع متون مقدس و تلاش براي ترويج دركي تازه و بهتر از متون مقدس، راهكارهاي تازه اي براي وفادار ماندن مسلمانان به قوانين خود و درعين حال روبه رو شدن با چالشهاي معاصر چيزي مي دانيد؟

براي دستيابي به حقيقت فرد بايد به خوبي مطالعه كند، با دقت  گوش دهد و بارها و بارها موضوع را از نظر وضوح و انسجام منطقي بررسي نمايد. اغلب، حتي در بافتهاي  آكادميك با افرادي رو به رو شده ام كه با آثارم آشنا نبوده و هنگامي كه اين امر مشخص مي شود، استدلال مي كنند:  تو نوه حسن البناء موسس اخوان المسلمين نيستي؟  گويي كه اين امر براي اثبات تمام اين ادعاها كافي به نظر مي رسد.

پاسخ من به آنها اين است كه اين امر چه چيزي را ثابت مي كند؟ واقعاً درباره زندگي او چه اطلاعاتي داريد؟ علاوه بر اين، آيا انديشه هاي فرد مطابق اصول انتقال مي يابد يا اخلاق و اصول اخلاقي فرد از روي خير و شر شجره نامه اش مشخص مي شود؟ دلمشغولي آنان درباره شجره نامه من كاملاً گيج كننده است و اين امر به نوعي تحقيرآميز به شمار مي رود. آنهايي كه بر شجره نامه شناسي من تمركز كرده اند بايد شجره نامه فكري مرا نيز بررسي كنند كه علاوه بر پدر و پدر بزرگم،  كانت، دكارت و نيچه را نيز در برمي گيرد.

آنها كه اين اخبار و نقل قولهاي منفي را كه هرگز نگفته ام در رسانه هاي خود انعكاس مي دهند بايد از فعاليتهاي آكادميك من خبر داشته باشند و از سالهايي كه با "دالي لاما"، "مادر ترزا"، "دم هلدركامارا" و افراد عادي اديان گوناگون در سراسر جهان همكاري كرده ام مطلع باشند.



طي اين 20 سال، هر سال پيوسته درحال ياد گيري بوده، روحم را تغذيه كرده، ذهنم را شكل داده و ايمان و اعتقاد خود را تقويت كرده ام. تمامي اين سالها ميراث ژنيتيكي ام نبوده، بلكه ميراث زندگي ام به شمار مي رود. در اين سالها آموخته ام تعريف دكارت از حقيقت جامع و مانع نيست. وضوح و انسجام منطقي در تعريف حقيقت كافي نيستند: جستجوي حقيقت نيازمند تواضع و تلاشهاي مصصم است. من از تجربه زندگي با افرادي از اديان، فرهنگها و نژادهاي مختلف آموخته ام هر كس با خود در جنگ باشد نمي تواند با ديگران در صلح و آرام زندگي كند.

اين حقيقت ساده جوهره پيام من را به مسلمانان سراسر جهان تشكيل داده است: بدانيد كيستيد، مي خواهيد كه باشيد، و درباره كسي كه نمي خواهيد باشيد صحبت كنيد. ارزشهاي مشترك را بشناسيد و جامعه اي بر اساس تنوع  و تساوي به وجود آوريد. همان لحظه كه اين امر را درك كرديد كه تفاوتي بين مسلمان بودن و آمريكايي يا اروپايي بودن وجود ندارد، جامعه خود را توسعه داده ايد.

با بهره گيري از قوانين عدالت  و آزادي جهاني شروع كنيد و بگذاريد ديگر جوامع بر اساس روانشناسي جمعي و ميراث فرهنگي خود از دموكراسي سود برند. راهي كه در پيش رو داريد راه طولاني و دشواري است، اما به جز شكستن مرزهاي فكري، همكاري با يكديگر فراتر از تعلقات محدود، و ايجاد اعتماد دوطرفه كه  بدون وجود آن زندگي جمعي ميسر نيست راهي ديگر براي پيشرفت وجود ندارد.

 

کد خبر 109069

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha