هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا به والدین کودکانی که نمیتوانند بخوابند توصیه کرده است که کودکانشان سخنرانیهای تلویزیونی او را تماشا کنند تا به خواب روند. وی البته به سخنرانیهای طولانی و گفتن سخنان غیرمنتظره شهره است اما شاید بد نباشد نگاهی دقیقتر به سخن اخیر او بیندازیم.
چاوز سخنرانیهای خود را راهی برای درمان بیخوابی کودکان عنوان کرده است. او اما احتمالاً به دلیل موقعیتی که دارد ضروری نمیداند که دلیلی بر مدعای خود بیاورد و تنها به این گفته اکتفا میکند که به نظر میرسد مادرانی وجود دارند که به جای آنکه کودکانشان را با کارتون بخوابانند با سخنرانیهای او چنین میکنند.
احتمالاً در بادی امر این سخنان رئیسجمهور چاوز بیشتر به شوخی میماند اما گویا وی در شوخیهای خود هم از جدیتی دوچندان برخوردار است.
چاوز خود نیز به فلان تحقیق در رابطه با تأثیر سخنرانیهایش در درمان بیخوابی کودکان اشاره نکرده است تا نتایج آن را پشتوانه مدعای خود قرار دهد. وی همچنین بهسادگی و با اشاره به چند نمونه که گویا مادرانی برای خواباندن کودکان خود از سخنرانیهای وی بهره بردهاند به نتیجه مورد علاقه خود رسیده است یعنی انگار که وی تنها آرزوی خود را - آرزواندیشی - خود را بازگو کرده است.
به دیگر سخن، اینکه من دوست دارم سخنرانیهایم مایه آرامش کودکان باشد تا آنجا که آنها با شنیدن صدای من به خواب بروند به این معنا نیست که واقعاً چنین است.
همچنین حتی اگر فرض کنیم که برخی کودکان با شنیدن سخنرانیهای رئیسجمهوری ونزوئلا به خواب میروند باز این نتیجه را در پی ندارد که همه کودکان چنین هستند. بنابراین باید به مغالطه برخی / همه در چنین سخنانی نیز بهخوبی توجه داشت.
مغالطه برخی / همه از مغالطات رایجی است که ممکن است در گفتگوهای روزمره به وفور با آن مواجه شویم. یعنی با چند شاهد مثال حکمی کلی صادر کنیم و با دیدن چند کور گمان بریم که در شهر کوران قدم میزنیم.
چنین تعمیمهای نسنجیدهای البته گاه چیزی جز خنده مخاطب را در پی ندارد و احتمالاً پیش از هر چیز میتواند سوژههایی را برای طنزپردازان و کاریکاتوریستها فراهم کند. در تعمیم نسنجیده در واقع گوینده گزارهای عام را بیان میکند که مبتنی بر شواهد ناکافی است.
بنابراین وجودچند شاهد بر مدعایی چون به خواب رفتن کودکان با شنیدن سخنرانی رئیسجمهور چاوز نمیتواند به ما جواز تعمیم بر مبنای این شواهد محدود را بدهد تا حکمی کلی مبنی بر به خواب رفتن همه کودکان با شنیدن سخنرانیهای وی را صادر کنیم.
علاوه برتمامی این نکات که در سخن اخیر رئیسجمهور چاوز بیان شد شایسته است که پرسشی مهم نیز از گوینده پرسیده شود. اینکه کارکرد سخنرانیهای ایشان چیست؟ یا به بیان دیگر وی برای چه سخنرانی میکند؟
بنابراین حتی اگر بپذیریم که سخنرانیهای رئیسجمهور ونزوئلا میتواند سبب آرامش و به خواب رفتن کودکان بیخواب شود – که خود جای چون و چرای بسیار دارد – باز این پرسش به جای خود باقی میماند که چاوز چرا سخنرانی میکند؟
در هر حال او سکان مدیریت یک کشور را در دست دارد و قرار نیست با پرگوییهای خود موجبات آرامش و به خواب رفتن کودکان بیخواب را فراهم کند. این کار از عهده لالاییهای مادران و موسیقی آرامبخش برای کودکان هم بر میآید.
رئیسجمهور چاوز قرار است به اوضاع مملکتش سر و سامان دهد. از میزان فقر، گرسنگی و بیکاری در ونزوئلا بکاهد و کیفیت زندگی شهروندان ونزوئلایی را ارتقا دهد، امنیت و امید به آینده را در کنار استقلال و رشد اقتصادی برای کشورش به ارمغان آورد و قس علی هذا.
گویا گوینده خود نیز تا حدی دریافته است که بر سخنرانیهای طولانی مدتش انتقادات بسیاری وارد میشود و بنابراین میکوشد فوایدی برای آن بتراشد.
در واقع چاوز معلولی را برای سخنرانیهایش جعل کرده است تا شاید از این راه بتواند دلیلی در توجیه سخنرانیهای طولانی مدت خود بیاورد حال آنکه این کوشش وی بیشتر از هر چیز به کاریکاتوریزه شدن کل ماجرا و بشاشیت خاطر شنوندگان این سخن ختم شده است.
نظر شما